
یح یح😐😂🤝🏻😂
مرینت : بابا چیکار میکنی؟! بی توجه به من داد زد بابا : تو بادیگارد دختر منی یا دشمنش؟! چجور بادیگاردی هستی که توی پاساژ بهتون حمله میشه و حواست بهش نیست؟! چطور تونستی همچین ریسکی کنی و دختر منو به خطر بندازی هااان؟! آدرین پا شد و سرشو انداخت پایین.. آدرین : من متاسفم جناب دوپنچنگ.. من با تموم جونم ازشون.. بابا : ببند دهنتو.. اخراجی.. همین الان.. با بهت به بابا نگاه میکردم.. آدرین دستشو مشت کرده بود و لباشو روی هم فشار میداد.. با صدایی که از زور حرص و عصبانیتش بم تر شده بود از لای دندونای کلید شده اش غرید آدرین : بله.. هرچی.. شما.. بگین.. آدرین خواست بره سمت اتاقش تا وسایلش رو جمع کنه که مچ دستشو گرفتم و گفتم مرینت : تو بادیگارد منی.. بدون اجازه من هیچ جا نمیری.. فهمیدی؟! بابا : جدیدا گستاخ شدی مرینت..!! مرینت : آدرین از این خونه بره مطمئن باش منم باهاش میرم.. بابا : چییی؟! مرینت : باهاش میرم میدونی چرا؟! چون به خاطر من جونشو به خطر انداخت.. اگر آدرین نبود و خودشو سپر من نمیکرد.. الان باید سر قبرم میشستی و برام گل میاوردی.. هرچند.. این کارا از ادم سنگدلی مثل تو بعیده..! اول مامانمو گرفتی ازم.. بعد ارزوهامو.. بعد روحمو.. ازم یه ربات ساختی و حالا که به یکی عادت کردم میخوای اونم ازم بگیری.. نمیذارم..
چرخیدم سمت آدرین مرینت : بخدا پاتو از این در بیرون بذاری پشت سرت راه میوفتم و تا هرجا که بری دنبالت میام..! بابا : مرینت.. مرینت : از خونه ی منو مادرم.. برو بیرون..! بابا : مرینت من.. مرینت : نمیخوام ببینمت.. برو سراغ زن دوم و زندگیت خب؟! بابا : تو حق نداری به خاطر یه غریبه با پدرت اینطوری رفتار کنی.. پدر.. پدرت.. پدرم.. حرفاش.. کاراش.. توی مغزم بودن و مثل فیلم از جلو چشمام رد میشدن.. حالم داشت بد میشد.. داد زدم مرینت : برو بیرووووون..!! بابا بدون نگاه به من از خونه خارج شد و درو پشت سرش کوبید.. حس میکردم نفسم در نمیاد.. روی دو زانو افتادم که آدرین کنارم نشست.. حمله عصبی..یکی از اون اتفاقایی بود که موقع دیدن این فرد مثلا پدرم بهم دست میداد.. مرینت : آد.. آدرین.. نفس.. آدرین : اسپری داری؟! مرینت : اوهوم.. آدرین : اه لعنتی.. منو ببخش مرینت.. بی هیچ فکری 💋روی 💋 نشست.. قسم میخورم با حس ♥(منظورمو فهمیدین؟!)نفس به ریه هام برگشت.. دستای بی جونم کم کم دور گردنش نشستن.. از هم فاصله که گرفتیم.. آدرین با دیدن چشمای نیمه بازم و قفسه سینم که اروم بالا پایین میشد لبخند شیرینی زد.. آدرین : خداروشکر که خوبی ولی من خیلی ترسیدم.. مرینت : از چی؟! آدرین : از اینکه.. نفس نکشی ، نفس کشیدن یادم رفت..! لبخندی زدم.. همه ی عشقم تا پشت لبم اومد ولی نتونست از سد لبم رد بشه و به این پسر جذاب مو طلایی بگه من چقدر عاشقشم.. آدرین بغلم کرد آدرین : استراحت کن.. مرینت : باشه.. رفتیم توی اتاقم و روی تختم فرود اومدم مرینت : کنارم بمون تا.. آدرین : باشه.. نمیدونم چقدر گذشت اما چشمام سنگین شد و تصویر آدرین از جلوی صورتم محو شد.. چند ساعت بعد که بیدار شدم نزدیک شب بود.. از اتاقم رفتم بیرون و آدرین رو دیدم که از پنجره قدی سالن زل زده به حیاط.. دلم براش ضعف رفت و با منطق دلم رفتمو دستامو از پشت دورش حلقه کردم.. سرمو روی شونه های پهنش گذاشتم که خندید.. آدرین : مرینت.. بیا اینجا باید یه چیزی بهت بگم.. رو به روی آدرین وایسادم.. زل زدیم به چشمای هم.. انگشت شصتش نوازش وار روی لبم چرخید.. آدرین : مرینت من.. من به.. مشتاقانه نگاش کردم که با شنیدن صدایی از حیاط نگامون رفت سمت حیاط.. نمیدونم آدرین توی اون تاریکی چی دید ولی داد زد آدرین : مرینت مواظب باش(: و منو پرت کرد رو زمینو خودشم بغلم دراز کشید.. صدای شکستن شیشه پنجره ها که اومد جیغ وحشتناکی کشیدم.. آدرین : نترس من مواظبتم..(: و لبخند قشنگش اخرین چیزی بود که دیدم... ادامه دارد....💙 ناموسا باید بگم که.. بلهههههههه بازم خمارییییی😎😂💙و اما ..
خب میخواستم بگو کابوس شما به حقیقت پیوست😐🤝🏻😂
خب با افکار عجیبتون تنها تون میزارم😁🔥🤝🏻😂و اینکه یه چیزی بگین.. اخرش خوش باشه یا غمگین؟! اگه غمگین ادرین بمیره یا مری؟! نظراتتون بستگی به اینده داره ها! نظر بدید🔥🤝🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
منم رای میدم که غمگین باشد همه بمیرع
شاد باشه مری نمیره ادری جونم زنده بمونه🥺😍
خوش باشه
پ اینکه عالیییی
داستان آخرش شاد باشه
آخرین خوش باشه لطفا💖
عالیییییییی بود ممنون تروخدا پارت بعد رو بنویس وگرنه با کلنگ میاد
خوش باشه غمگینش نکن اما فقط مرینت زخمی بشه نمیرن هر دوشون
♥
اخر چیشد مری میمیره
ادرین میمیره
یا شاد میشه
چون رای ها مساویه اگه یه نفر دیگه رای بده مینویسم داستان رو
عالی
مری بمیره آدرین نه
خمهای داستان ها پایان خوش دارن حداقل این یکی غمگین شه🥲
اره
دیگه تسویب شد مری میمیرع
😅😅😅
با اینکه با کشتن زیاد موافقم ولی کشتن این دو تا خیلیییی بی انصافیه هیچ کدومو نکش
شاددددددددددد باشههههههههههه😭😂💔
عه 😐🤝🏻نشد که بچز♥
3 رای غممگین 3 رای شاد
یکی هم گفته مری زخمی شه که من نمیدونم اصلا جز کدوم حساب میشه😐
کسی میدونه بگه
اره مری زخمی شه نمیره مثلا تیر بخوره بهش