
منتشرررررررررررررررررر

یهو جیمین و سوفی افتادن زمین گفتم پس بیهوش شدن ولی نه یهو اومدن بالا توی دستشون یه کیک خوشگل طرح قلب بود رو نوشته بود دوستی بودن مخفیتون مبارک خیلی خوشحال شدم - وایییی ممنونم خیلی دوستون دارم رفیقامم (عکس کیک👆)

ته یونگو خیلی محکم بغل کردم - میدونم امروز تولدته تولدتم مبارک باشه عشقم خیلییی دوست دارممم💖💖 یه کادو از کیفم در اوردم و دادم بهش باز کرد خیلی خوش حال شده بود
رفتیم هتل چند وقتی بود از جوکیونگ خبری نبود ینی از کره رفته خیلی خوب میشد در رو باز کردم یهو جونگ کوک اومد جلوی در (جونگ کوک#) #بیا رستوران کارت درم-اخه#اخه یا ولی نداریم دستمو گرفت برد پایین #رزی من مننننن عاشقتم-چی؟#من میخواستم بیام به تو اعتراف کنم تهیونگ از من زود تر گفت و تو با اونی الان -من من نمیدونم#چیو نمیدونی اینکه من عاشقتم دستمو گرفت برد سوار ماشینش شدیم یه ماشین خوشگل مشکی بود #ببین تو منو دوس داری یا نه بگو لطفا-من نمیدونم چی بگم نمیدونم
#هی نگام کن کهر سختی نیست فقط قراره بگی اره یا نه همین-نمیتونم جونگ کوک من اول عاشقت بودم ولی تو باید زودتر اعتراف میکردی که عاشقمی تهیونگ گفت ولی و نگفتی ببین من هنوزم دوستت دارم چون منو تو دو ساله همو میشناسیم ولی با هیونگ هنوز 2 یا 3 ماهه #الان منو انتخاب میکنی یا اونو - من نمیدونم جونگکوک
از ماشین پیاده شدم نمیدونم حال نداشتم سرم داشت گیج میرفت از خیابون داشتم رد میشدم که یهو یه ماشین با سرعت زیاد داشت میومد که کم مونده بود منو بزنه جونگ کوک اومد جلو منو هل داد خودشو ماشین زد منم از هوش رفتم ندونستم چیشد رفتیم بیمارستان من به هوش اومدم جونگکوک پیشم بود نگاش کردم سرش و یه دستش شکسته بود خیلی ناراحت شدم وقت ملاقات تهیونگ نیومد صوفی و نازی اومدن پیشم باهاشون حرف نزدم ولی میگفتن تهیونگ خبر نداره ناراحت بودم ینی چیشده واقا خبر نداره یا منو با جونگکوک دیده
بچه ها تموم شد ببخشید دیر گذاشتم به خواطر درساست ببخشید دیگه دوستون دارم
بچه ها میدونید که شوگا و جین و نامجون کرونا گرفتن ناراحت نمباشین چون تحت نظر بحترین دکترا هستن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ععااااالللیییییی
عالی بود پارت های قبل هم خوندم🙂 ولی این باید پارت ۳ باشه🙂
ممنونم
نه چذا؟؟
عالی ❤️
پارت بعد ❤️
چشم