وقتی خواهرا (جین و سوهو) به هم زنگ میزنند😂

جین:وایییی خواهر نمیدونی که از صبح دارم با این پنج تا بچه میگم ایششش😩 سوهو:حرص نخور همینه دیه کار خونه بشور بساب بشور بساب همین الان پوشک سهونو عوض کردم اه حالا تو گوش کن کریس واسم سرویس طلا خریده چه طلایی😌 جین:واییی مبارکت باشه خواهر، نامجونم واس من یه انگشتر گرفته رو دست من صد برابر قشنگ تره 😌

سوهو:آره خلاصه یجور باید زحماتمونو جبران کنن دیگه 😌 جین:خب چه خبر کریس کجاس نیومد هنوز؟ سوهو:نه فعلن ازش خبری نیس 💔اه اینم شد زندگی 😐 جین:الهی خودتو ناراحت نکن عزیزم درست میشه 😔

کای از پشت تلفن:مامانننننن.... دی او منو میزنهه😭😭😭😭💔 سوهو:مگه نمیدونی اون سگه چرا سر به سرش میزاری😐 (😐😂) کای:😭😭😭 سوهو:اه یه لحظه خفه خون بگیر بچه ببینم خالت چی میگه 😐 جین:چی شد باز ؟😐 سوهو:میبینی تو رو خدا اعصاب نمیزارن واس آدم 😑

جین:آها داشتم میگفتم، دستور پخت قرمه سبزی بهم میدی، نامجون دوست داره (😂😂) سوهو:آره عزیزم😌بنویس... لوهان:سلام مامان سوهو:سلام دخترم، خب جین چه خبر خودت خوبی؟ لوهان:مامان من دختر نیستم😐 سوهو:لوهان دیه قبول کن دختری لوهان:نه من مردممممم😠 جین:خاله جون مامانت راس میگه دختری دیگه، دیروزم اتفاقا اومده بودن خونه ما تحقیق کنن بیان خاستگاریت سوهو:بفرما باید شوهرت بدم 😌 لوهان:ایششش به سهون میگمم 😡😠 سوهو:هر غلطی میخوای بکن من که فردا واست لباس عروس اندازه میزنم 😌 جین:ولش کن بچرو فک میکنه پسره دیه (😐😂😂)

سوهو:واهای خسته شدم جین:وای نگو من سرسام گرفتم از دست اینا 😑 تهیونگ:مامانننن جین:ها؟ تهیونگ:کوک به یوناتان شیر موز داد😐سگم اسهال گرفتههه 😭😭 جین:خب به ع*ن*م 😐 سوهو:چی میگه تهیونگ خاله قربونش بره 😍😍 جین:میگه یوناتان اسهال گرفته 😐 سوهو:اشکال نداره پوشکش بگیر (😐😂) جین:اونو ولش، بکیهون چیکار میکنه کیوتچه خاله 😍😍 سوهو:واس چان خط چشم میکشه 😐

جین:اینم باید شوهر بدی از هر انگشتش یه هنر میباره😍 سوهو:ولش کن کی حصله جهیزیه داره فعلن با همین چانیول معطله خوبه دیگه (😂😂) جیمین:مامان، مامان جین:ای خدا اگه گذاشتین دو کلمه عین آدم حرف بزنیم😐چیه؟ جیمین:شوگا کتابای بابارو پاره کرد جین:یا ذولجلال و الکرام😐 سوهو:چی شد؟ جین:شوگا کتابای نامجونو پاره کرد😐 سوهو:اوه اوه برو جمعش کن وگرنه خودت امشب پ*ا*ر*ه ای 😂 جین:بعدن بهت زنگ میزنم سوهو:برو خدافظ جین:شوگاااا صبر کن تا با کفگیر سیاهو کبودت نکردم بی فانوس😠