10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Ara انتشار: 4 سال پیش 208 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
این هم پارت سه باز هم ببخشید بزن بریم عاشقانش کنیم
سلام سلام من اومدم 💜🤫🤭بزن بریم خخخخخخ فقد یه سوال
از من بدت میاد ؟؟؟؟
دیدم که اون جیمین هست با چهر بسیار نگران داشت منو نگاه میکرد آ/ا:چیزی شده ؟؟🙁دیدم پرید بغلم منم مثل خنگ ها وایساده بودم و نمی تونستم تکون بخورم بعد ولم کرد جیمین :دیگه هیچ وقت گریه نکن آ/ا:ام خوب من کی گریه کردم؟ (داره دروغ میگه ) جیمین :توی اشپز خونه داشتی گریه میکردی این قدر اروم گریه میکردی که فک کردم گریه نمیکنی آ/ا:پس شنیدی جیمین :اره و میخوام دیگه هیچ وقت گریه نکنی آ/ا: تو خیلی مهربونی چه جوری در هر حال میتونی بخندی ؟ جیمین: همه چهری خندون مارو میبینن ولی ما خیلی درد کشی آ/ا:میدونم چی میگی جیمین :میزاشتی حرفم تموم شه آ/ا:ببخشید اقای جیمین ولی من دارم از حد خودم می گذرم گستاخی منو ببخشید جیمین :هوف باش ولی مرسی که باهام حرف زدی آ/ا بیا باهم دوست باشیم خواهش میکنم آ/ا:ولی اقای.جیمین :میشه فقد دوست باشیم خواهش میکنم آ/ا:هوف چشم اقای جیمین دستور شما اجرا میشه جیمین :این یه دستور نبود دوست ها بهم دستور نمیدن آ/ا:بله اقای جیمین .جیمین:بهم نگو جیمین بگو جیمیناااا.آ/ا:چشم (خیلی داره خودش لوس میکنه نه)
خوب جیمین هم رفت توی اتاقش و من همون جا جلوی در نگهبانی میدادم که یه صدای خیلی عجیب از توی جنگل اومد زنگ زدم به گشت آ/ا:سلام من آ/ا هستم و میخواستم یک گارد برای محافضت از گروه بفرستین گشت :یک گروه نزدیک شما هستن آ/ا:مرسی .خوب گروه رسید و من بهشون گفتم که هر اتفاقی اوفتاد به من زنگ بزنن من به سمت جنگل راه اوفتادم که متوجه ......
که یک نفر یا چند نفر دنبال من داره میاد با صدای بلند :کی اون جاست بیا بیرون تا تیر نزدم صدا :باش باش تیر نزن اومدم بیرون آ/ا:اقای جیهوپ شما این جا چی کار میکنید.جیهوپ:اومدم دنبال تو آ/ا:چه جوی اون یارو هارو پیچوندی جیهوپ:خوب من خیلی وقت بود داشتم نگاهت میکردم 😓آ/ا:که این تور خوب پس اگر میشه پشت سر من بایستید واگر صدای شنیدید بهم بگید جیهوپ :باشه آ/ا:این چاقو رو هم بگیرید هر وقت احساس خطر کردید هرکی اومد سمت شما با این بزنید توی دستش و فرار کنید و به نگهبان ها بگید باشه جیهوپ :یعنی ...یک نفرو زخمی کنم نه نه من نمی تونم آ/ا:اقای جیهوپ شما باید زنده بمانید پس باید این کار رو انجام بدید .بعد از این که قبول کرد که باید این کارو انجام بده حتی برای نجات جون خودش راه اوفتادیم و من و اقای جیهوپ رفتیم تا ببینیم این صدا مال چی بود که یک دفعه دیدم صدای اقای جیهوپ نمیاد برگشتم و دیدم که ایشون نیستن بعد یه صدای اومد که میگفت اگر بتونی با این ده نفر بجنگی این پسر پیش تو بر میگرده و یک دفعه ده نفر بهم حمله کردن منم که یه خر کله مثل اونا پنج نفر اول که از دور خارج شدن پنج نفر دیگه بیشتر نمونده بود گفتم این هام چیزی نیستن سه نفر زدم فقد دونفر مونده بود با یه خنده خطر ناک آ/ا: باید به این بچه بازی هات عادت کنم ج/ه:بچه بازی واقعا بعزی وقتا خیلی حرف هات روی اعصابم راه میرن ای بی خاصیت ها بزنیدش یعنی نمی تونین یه دختر بچه رو بزنید آ/ا:مگه نشنیدید چی گفت بیاید نفله هاااااااااا گوم شین بیاید 😤😠 اولی که نابود شد ولی اخری نامردی کرد و از پشت یه چاقو زد ولی چون خطا رفت فقد یه زخم خیلی عمیق روی پهلوی سمت راستم زد خوب تموم شد آ/ا:تموم شد هر ده تا نابود شدن حالا اون پسر جون ولش کن ج/ه:این بار تو بردی وای دفعه بعدی وجود نداره جیهوپ :آ/اااااااااااا(با جیغ)کمک دویدم سمت صدا و اقای جیهوپ رو دیدم که به درخت بسته شده آ/ا:مگه بهت نگفتم که با چاقو هرکی اوند سمتت بزنش چرا به حرفم گوش نکردی (با صدای اعصبانی )جیهوپ :میخواستم ولی ترسیدم آ/ا:ولش میدونم چی میگی بی خیالش منم اول این جوری بودم ولی دفعه بعد خواهش میکنم دنبالم هیچ جا نیا چون خطر ناک هست جیهوپ:آ/ا: تو خوبی لباست خونی شده آ/ا:اره اره خوبم بیا بریم خونه
راه رفتن برام سخت بود و خیلی خون داشت میومد که رسیدیم خونه هوا داشت روشن میشد به اقای جیهوپ گفتم که برن بخوابن و خودم هم به نگهبان ها گفتم که یه جعبه کمک های اولیه بیاره سرباز :بله ولی مطمئن هستیت که به دکتر نیاز ندارید .آ/ا:بله مطمئن هستم
جعبه رو اوردن و زخمم رو باند پیچی کردم و مثل بقیه وایسادم سر پوستم و فقد نیم ساعت خوابیدم صبح شد و من از درد دارم میمیرم ولی نمی تونم هیچی بگم و صبح نگهبان ها رفتن و فقد من موندم و رفتم و برای پسر ها غذا درست کردم که بیان و صبحانه بخورن وسایل رو روی میز چیدم و رفتم بیرون و سر جای قبلی وایسادم بیدار شدن و وقتی غذا هارو دیدن با تعجب پرسیدن :اینارو تو دست کردی منم به همشون میگفتم ارع اقای جیهوپ هنوز از خواب بیدار نشده بود چون دیشب دیر خوابد فقد به خاطر من واقعا ناراحت بودم که دیدم زکی اقای هوپ زود تر از ما بیدار شدن و رفتن ماهی گرفتن 😑جیهوپ:آ/ا
دیشب چی کار کردی رفتی آ/ا:اره اره رفتم و چیزی که گفتین رو خریدم جیهوپ :نه میخواستم بگم آ/ا:اقای جیهوپ از حالا باید خیلی مراقب باشید نباید شب دیر وقت برید در مغازه جیهوپ :چی آ/ا:ابرو بالا میندازه که هیچی نگه جیهوپ :اهان مرسی که رفتی و برام چیپس خریدی آ/ا:خواهش میکنم ار ام :جیهوپ نباید خانم هارو اون موقع شب بفرستی بیرون چیزی میخوای به کمپانی بگو جیهوپ :ببخشید ار ام جیهوپ :(زیر لب)اخه چرا نزاشت بگم بعد باید ازش بپرسم کوک : وای واقعا خوشمزه شده دستت درد نکنه آ/ا .ته ته :راست میگه خیلی خوب درست کردی . یونگی که از کنارم رد میشه میزنه به پهلوم دقیق همون جای که زخم شده بود خیلی دردم گرفت و باندم پر از خون بود و یونگی دستش خونی شد داد زد گفت این خون از کجا امد به من نگاه کرد یونگی :آ/ا زخمی شدی .همه بر گشتن و منو نگاه میکردن و جی هوپ سرش انداخت پاین جیمین :کجات زخمی شده چی شده که زخمی شدی چرا زخمی شده آ/ا:اروم باشین من خوبم چیزی نشده فقد یه خراش کوچیک جیهوپ :(باصدای خیلی اروم ) یه زخم خیلی کچولو دیشب لباست پر از خون بود ته ته :چی یعنی چی لباسش پر از خون بود شما ها دیشب کجا رفتین
آ/ا:شما لازم نیست بدونین من یه نگهبان هستم عادی هست که زخمی بشم 🙁 جین:فک کردی توی کنسرت ندیدمت که با یه ارمی بمب وایساده بودی تو یه ارمی هستی و ما باید از ارمی های خودمون محافضت کنیم پس بگو که چی شده آ/ا:........... کوک چرا ساکتی آ/ا:........ته ته :جیهوپ تو بگو آ/ا:یه نگاه خیلی خطری به جیهوپ انداخت جیهوپ :من نمیدونم .یونگی :جیهوپ بهتر حرف بزنی جیهوپ :نمی دونم از خودش بپرسین یونگی :حداقل بزار زخمت ببینم ببینم در چه حالیه آ/ا:اقای یونگی زخم بسیار سطحی است نیاز به دعوا و نگرانی نیست . که یک دفعه این قدر دردم گرفتم که میخواستم غش کنم دستم گرفتم به دیوار که نیو فتم و خودم گرفتم جیمین :آ/ا ترو خدا به من بگو که چی شده ما که دوستیم چرا به ما نمی گی آ/ا:باش دیشب یه صدای شنیدم و رفتم تا ببینم، چیه بعد اقای جیهوپ دیدم که پشت بوته ها قایم شدن به اقای جیهوپ گفتم که پشت من وایستند ار ام :یه نگاه پر از خشم به جی هوپ میندازه جیهوپ هم : شونه هاش انداخت بالا ار ام خوب ادامه بده آ/ا:خوب اقای جیهوپ رو گرو گان گرفتن و من مجبور شدم با ده نفر بجنگم تا اقای جیهوپ ول کنن از کارمم پشیمون نیستم و فهمیدم که اقای ج/ه دنبال منه نه شما بعد از این که از این جا رفتیم با کمپانی حرف میزم که یه بادیگارد دیگی برا شما پیدا کنه تا در امنیت باشین کوک :من نمیزارم جیمین :منم نمیزارم .جیهوپ و یونگی :ماهم نمیزاریم آ/ا:🙁چرا
جین:چون تو بهترین هستی من که دیگه نمی خوام یه بادی گارد بی روح بی حال گیرمان بیاد ار ام :بعد از این غذای خوش مزه عمرن بزارم بری من که دیگه نمی خوام دست پوخت بی مزه رستوران بچشم از بش پیتزا همبر خوردیم موردیم آ/ا:ولی ....... یونگی:آ/ا آ/ا آ/ا بیدار شد چی شدی
از زبان یونگی
آ/ا داشتحرف میزد که از حال رفت وقتی رفتم کنارش و لباش زدم کنار دیدم که باندش پور از خونه و داره خون زیادی از دست میده که بلندش کردم و بردمش توی ماشین و یه ماسک کلاه هم بر داشتم جیمین و کوک هم همراه ما اومدن جیمین یونگی بیشتر گاز بدن .آ/ا عقب ماشین کنار کوک بود که بلند شد و و با صدای خش دار گفت نه بیمارستان نه اگر بریم بی مارستان کمپانی فک میکنه شما نگهبان من هستین تا من کوک خوب که چی آ/ا:خوب براتون یه بادیگارد دیگه میارن . وقتی این گفت پام محکم فشار دادم روی ترمز چون نمی خواستم از پیشم بره چون دلم نمی خواست از من بگیرنش 😔 یونگی :خوب تو فکر دیگی داری آ/ا:اره گوشیم بهم بدین نمی دونم به کی زنگ زد ولی همه چیو بهش گفت بعد قط کرد جیمین :این کی بود آ/ا:دوستم که همیشه به دادم میرسه خدار شکر بار اولم نیست کوک :مگه چن بار این جوری شدی آ/ا: خیلی زیاد یونگی : یه جا خونده بودم که نباید با کسی که زخمی شده حرف بزنی چون خون بیشتری از دست میده
بر گشتیم خونه ار ام :چرا برگشتی کوک: چن دیقه دیگه خودت میفهمی کی دفعه زنگ در خونه خورد جیهوپ:کیه جانی : (اسم دوست شما جانی هست و پسره )من دوست آ/اهستم لطفا در رو باز کنید.ار ام: زود باش درو باز کن .جیهوپ درو باز کرد بعد یه پسر قد بلند اومد داخل و آ/ا:صداش زد:بیا این جا فرشتی نجات 😂جانی :می خندی بار چندم هست دارم از چن گال مرگ نجاتت میدم آ/ا: ده بیست باری میشه شایدم بیشتر کوک : ده بیست بار شایدم بیشتر ؟؟؟؟جانی :اره من هم خدمتی آ/ابودم همیشه زخمی میشد و همیشه ماموریت های بر میداشت که حتی مردهای که اون جا بودن میگفتن ما نمی ریم و همیشه یه دوست داشت مثل خودش کل خر بود اونم همراش میرفت راستی آ/اشنیدم جک ازدواج کرده خبر داری آ/ا:......اره جانی این حرف ها چیه اومدی منو در مان کنی یا سفره دلت رو برای دیگران باز کنی جانی :اوه ببخشید بزار ببینم این بار چی کار کردی اگر خیلی عمیق باشه باید بیای خونم و اون جا باشی تا درستش کنم یونگی :نه خیرم هر کاری میخوای انجام بدی همین جا( زیر لب)پسری پرو جیمین : به حرف حاش دقت نکن و آ/ا: خوب کن جانی : اگر میشه برین بیرن کوک : چرا جانی : چون باید لباسش در بیاره جلو این همه پسر زشته جیهوپ :اون وقت جلوی تو زشت نیست آ/ا:جانی خیلی این کارو کرده عادی براش جیمین :(توی ذهن جیمین ) برای اون زشت نیست برای ما زشته ار ام : بچه ها بیاین بریم تا این اقای محترم کارش رو انجام بدههههه.ته ته باشه (بچه ها این الا داره از زبان یونگی گفته میشه )ما رفتیم بیرون من پشت در وایساده بودم تا ببینم چی میگن جانی : آ/ا باز شغل بادیگارد یرو انتخاب کردی نمی گی توریت بشه آ/ا:انگاری اره ولی اگر بمیرم کسی ناراحت نمیشه جانی حرف موفت بزنی میزارم میرم آ/ا:یعنی میخوای منو با این زخم ول کنی کری دلت میاد 🥺🥺جانی : نه ولی آ/ا:خبر ازدواج جک رو شنیدی اره آ/ا:نمی خوام در بارش حرف بزنم جانی داره دردم میاد .یعنی این یارو جک همون کسیه که آ/اروش کراش داشته اون موقع هم با بی میلی جواب داد ده بیست دیقه گذشت ولی این اقای جانی نمیاد بیرون یعنی داره چی کار میکنه که در باز شد که همه حمله کردن..
ته ته:چی شد حالش خوبه جانی : اره ولی الا خوابه ممکن هست تایک روز بخوابه از کار زیاد خوابش بردا و برای بهتر شدنش باید مراقب باشه یونگی: تو چی در باره آ/ا میدونی جانی : خیلی چیز ها جیمین : میشه به ما هم بگی
جانی: باشه ولی ترو خدا به آ/ا نگین من گفتم و گرنه منو میکشه جین :نترس بهش نمی گیم جانی خیله خوب یه دیقه ببینم خوابه یا نه اخه خیلی وقت ها دارو روی آ/ا جواب نمیده جیمین : چه جوری میخوای ببینی خوابه یا نه آ/ا روی کلمه جک حساس هر وقت بگی یا میگه مرگ یا میگه کوت جک جیهوپ میخنده ولی من زورم میده که این پسره همه چیو بیشتر از من در باره آ/ا میدونه جانی :اقاییییییی جکککککککک آ/ا:.............. جانی:انگار خوابیده (بچه ها حال ندارم بنویسم جانی چی در باره آ/ا میگه ولی بازم یه چیز های میگم ) جانی :نمی دونم میدونین یا نه ولی آ/ا هیچ وقت با یه پسر رابطه نداشت فقد میدونم جک رو دوست داشت برای همین وقتی میگی اعصابش خورد میشه چون یونگی :چون یارو ازدواج کرده جانی :اره یونگی :این میدونیم جان :خوب ا/ا از سوسک میترسه و از مه و تارکی وحشت زیادی داره و. بدش میاد که کثیف بشه همیشه توی گردان آ/ا تمیز ترین بود و برای همین شد معاون ریس گردان ولی بازم پشت میز نمی نشست و با سر باز ها به جنگ میرفت بعزی وقتا این قدر اروم گریه میکنه که هیچ کس متوجه نمی شه هیچ وقت مثل یه دختر نبود بعد از مرخصی افسردگی گرفت بچه های گردان همیشه جشن می گرفتن و اول آ/ا دعوت میکردن چون توی جشن آ/ا واقعا تغیر میکرد همیشه دوست داره توی روز های بارونی کتاب بخونه از سریال های دارم بدش میاد چون گریش میگیره هر چقدر که بتونه جلوی خودش بگیره بازم گریه میکنه حتی برای برنامه کودک یه بار باهم فیلم نگا کردیم این قدر گریه کرد که چشم هاش قرمز شده بودن کوک :شما دوتا تنها فیلم نگا میکردین جانی:اره خیلی وقت ها اون خونی من بود.واقعا که یعنی چی اگر دیگه گذاشتم بره هه جیمین اخم هاشو کشید توی هم :خوب جانی بعزی وقت ها که خوابه توی خواب گریه میکنه یا حرف میزنه توی این وقتا اصلا از خواب بیدارش نکنین چون دیگه وای به حالتون ولی بعزی وقتا توی خواب خیلی بامزه و کیوت میشه
از زبان جیمین
دیگه دارم اعصابم بهم میکنه جیمین :اهان مرسی که گفتی ولی دیگه نصفه شبه نباید برید خونه جانی :چرا باید برم مرسی که گفتی جیمین بفر ماید از این طرف جانی : من صبح دو باره برای دیدن آ/ا میام جیمن : باش خدافظ .دانگگگگگ صدای بسته شدن در جیمین : پسری پرو واقعا داشت میرفت روی اعصابم ته ته : حالا چرا اعصابت خورد شده ؟جیمین :همین جوری یونگی نگاهم میکنه یه جوری مو به تنم سیخ شد . یونگی: من میرم پیش آ/ا جیهوپ :منم میام جیمین:منم میام یونگی هیچی نمیگه و میره تو میبینه آ/اخوابه و به من و جیهوپ میگه اروم باشین نمی دونم یونگی پاین خوابید من و جیهوپ روی مبل
صبح )آ/ا: وقتی از خواب بیدار شدم دیدم .......
خوب اینم از این پارت دعا کنین تستچی با من کنار بیاد دیگه سه چهار هفته بعد نزاره
بای بای بانی ها
بای بای 💜
یه کامت کوچولو هم برام بزار تا زود تر💜
بزارمش 😘💜
💜💜بای بای 💜💜💜💜💜💜💜💜💜
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
چرا پارت بعد نمیاد؟؟؟ ۱۰ سال گدشت نصف جون شدییم💔🚶♀️😭😭
عزیزم نوشتم ولی تستچی نمیزاره یه کاری میکنم تا صبح پخش بشه قول
پارت بعدی رو گذاشتی؟؟
ولی یه چیزی بگم عالی می نویسی داستان های درام رو من عاشق درام هستم ولی از بعضی داستانا ی درام خوشم میاد از این بعد رو غمگین ترش کن و مثلث عشقی هم ایجاد نکن به اون یکی بد میشه
و بازم گفتم عالی می نویسی حتما ادامه بده و غمگین ترش کن❤❤❤❤
نگران نباش 😉 اره نوشتم و گذاشتم ولی تستچی پخشش نمی کنه
عالی بود . منتظر پارت بعدی هستم .
پارت بعدی رو زودتر بذار
واقعا حرفی ندارم میگم چطوری کلا لاله مونی بگیرم خیلی خوب میشه میرم در افق بمیرم عالی بود ممنون بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم خیلی خوب بود
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
عالی بود ایول💜💜😘😘