
سلام خوشگلا❤ پارت دو🤞🏻❤
من:ما استخدام شدییییم🥳🥳🥳🥳 جنی:وای خدا😃😄🥳 از خوشحالی همو بغل کردیم من:الان وقت چیه؟؟ جنی:خوابیدن؟؟ من:نه اونی خوابالوی من وقت اینه که SG بزاریم و برقصیم💃🏻💃🏻 جنی:اوکی پس بزن بریم💃🏻💃🏻 بله و من و جنی دیوونه بازی رو شروع کردیم و با آهنگای مختلف و مورد علاقه امون میرقصیدیم انقد صدای آهنگ زیاد بود که همسایه بغلی خیلی عصبانی بودن. صدای زدن در هتل میومد ولی ما چیزی نمیشنیدیم ایندفعه محکم تر درو زدن آهنگو خاموش کردیم من:کیه؟؟ جنی:کیه؟؟
من و جنی هردومون رفتیم درو باز کنیم وقتی درو باز کردیم با دونفر مواجه شدیم که زبونمون بند اومده بود حسابی جز شوکه شده بودیم. من:😲 جنی:😲 اون دونفر جیمین و شوگا بودن. من:دارم درست میبینم🥺 جنی:نمیدونم🥺 جیمین و شوگا به همدیگه نگاهی انداختن و شروع کردن به دعوا کردن ما. جیمین:اصلا میدونید صدای آهنگتون تا کجا میومد شوگا:من از خواب با صدای آهنگ شماها بیدارشدم. اشک شادی از گونه هام سرازیر میشد جنی هم چشماش پر اشک بود من و جنی همو بغل کردیم. جیمین:چیشد ما چیزی گفتیم؟؟شوگا مثل اینکه ناراحتشون کردیم شوگا:فکر نکنم آخه یکم عجیبه
من اشکامو پاک میکردم ولی بازهم اشکم در میومد من:از یه آرمی که ده ساله منتظره بی تی اسو ببینه چه انتظاری داری🥺 جیمین:اوه،کاش میدونستیم و اینجوری دعواتون نمیکردیم😁 شوگا:هردوتون آرمی هستید؟؟ جنی:آره هردومون آرمی هستیم من سرم رو انداخته بودم پایین من:ما بابت صدای زیاد آهنگمون معذرت میخوایم واقعا ببخشید جیمین:خب حالا اشکال نداره شوگا:اوکی بریم جیمین:عجیبه ها ازمون امضاء و سلفی نخواستن شوگا:خب شوکه شدن جیمین:آره اینم حرفیه،یکیشون که گریه کرد تازه شبیه خارجی ها بودن واضح بود شوگا:خب.... جیمین:خب به نظرم.....هیچی ولش کن شوگا:🙄
هتل= جنی:بالاخره دیدیش🙂 من:آره🥺،چقد کیوت نگاه میکرد اصلا باورم نمیشه جنی:بسه دیگه گریه نکن میدونی که من ناراحت میشم من:باشه یک ماه بعد= بیمارستان= پرستار لیا:دکتر مانوبان!دکتر مانوبان! من:بله پرستار لیا چیشده؟ پرستار لیا:میشه یکم این بچه رو نگه دارید من کار دارم من:اوکی توبرو به کارت برس☺️ پرستار لیا:ولی رئیس..... من:اون با خودم پرستار لیا:هیچوقت این لطفتو فراموش نمیکنم🥰 من:☺️

جنی:سلام لیسایی من:اوه سلام اونی جنی:این دیگه کیه؟؟چه نازه من:این یه بچه ی کیوته نمیدونم مال کیه جنی:یکم بهم میدی من:حتما،هی کوچولو بریم پیش خاله جنی پیش خاله جنی همون لحضه ای که داشتم بچه رو به جنی میدادم جیمین مارو دید و اومد پیشمون جیمین:سلام جنی:سلام،لیسا اون کیوت رو بده دیگه من:س....س...سلام جیمین جیمین:این بچه ی کیه جنی:بچه ی لیسا جیمین:اوه پس....من دیگه برم جنی:شوخی کردم نرو😂 من:🤭🤦🏻♀️

حالا که تا اینجا اومدی به خاطر این کیوت هم که شده لایک کن🥺❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
میخوای ایدل شی؟ 💫
یه ستاره معروف که همه عاشقتن؟ 🐹🍨💕
کمپانی ما هست بیا خیلی راحت ایدل بشو🌟 بدرخش ☀
تازه کمپانی g. r اصلا هم سخت گیر نیست🌺
کلی چیز خوب منتظرته💫💓 ✨❣
بای💓💫
متاسفم عزیزم خودم عضو کمپانی هستم💕
لطفا پارت های بعدی هم برزاررررررر🥺🥺🥺❄🌸🙃🙃
حتما🌸❄
ایول لیسایییییی🥺🥺🥺
🌸❄🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄❄🌸🌸
عالیه سوالم تو بهترین اجی🥺🥺🌸❄
فدات🥺🌸❄
🤩🤩😍😍😘😘🙃🙃🙃
های کیوتی😍🦄🍩🎀
خوشحال میشم به تست های منم یه سری بزنید😍🥰
تو آخرین تستم(خواهش می کنم بیا تو) یه مژده دادم😍 نیای ضرر می کنی🪆🐞
اگه لطفا کنی اون انگشت مبارک رو بزنی رو پروفم بعد فالوم کنی ممنون میشم🥰🌻🪅
اگه یه زره دیگه به انگشتت تکون بدی به تستام سربزنی و کامنت و یکم دیگه تکون بدی و لایک کنی خیلی خیلی ممنونت میشم🌞🧸🎏
تازه یه داستان میراکلسی هم دارم می نویسم حتما بخون😄💛🎁🦄😎🍩🎀🙏🏻😍🎏🧸🌞🪅🌻🥰🐞🪆
بک بدین به محض اینکه آن بشم بک میدم😇🥰😍
❤❤❤❤❤❤❤❤❤
عالی بود∆∆∆
ممنونننن❤❤❤❤❤❤
عالی بود لطفا پارت بعد هم زود بزار
چشم حتما کیوتی🥺💙🤞🏻
میسی 🥺🎀
خواهش💕
عالی بود
خیلی ممنون😻😻😻❤❤❤