میدونم حمایت نکردید ولی من این پارتم گذاشتم🙂
بعداز مدرسه رفتم بیمارستان تا بهش سر بزنم من میدونم اون کسی رو نداره حتی دوستاشم به فکرش نیستن نمیدونم چرا ولی اونو ی جورایی درک می کنم
ا/ت:ام ببخشید اتاق آقای جئون جونگ کوک کجاست؟.دکتر:ته راهرو سمت چپ.ا/ت:ممنونم. ا/ت:خب پیداش کردم.تق تق.کوک:کیه.ا/ت: منم میشه بیام تو؟.کوک:من کیه اسمت رو بگو.ا/ت:ا/تم ا/ت.کوک:تو!بیا تو.ا/ت:سلام.کوک:تو اینجا چیکار می کنی؟.ا/ت:اومدم سرت بزنم کار بدی کردم؟.کوک:خب می بینی که حالا می خوای د.ق.ات رو خ.ا.لی کنی؟.ا/ت:نه خبر تصادفت تو مدرسه پخش شده گفتم بیام سرت بزنم هوف خب من رو راست میگم تو کسی رو نداری که بیاد و سرت بزنه اما خب من اومدم چون فکر می کنم به کسی نیاز داری که حداقل به فکرت باشه.کوک:یعنی تو میگی به فکرمی؟.ا/ت:ام خب شاید اما ی حسی بهم گفت بیام و سرت بزنم خب انگار خوشحال نیستی پس من میرم.کوک:ام صبر کن ی ذره ؛حرفاش درست بود من کسی رو ندارم که بهم سر بزنه میخواستم حداقل یه ذره پیشم بمونه که آرامش بگیرم نمیدونم چرا ولی با این حال که اذیتش می کنم ولی اون بهم آرامش میده.ا/ت: باشه میمونم.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
عالی بود پارت بعد و بزار مرسی 💜
ممنونم که خوندی🥰
چشم🙃
خواهش بیبی 😽💜
عالی بود
پارت بعدی لطفا
مرسی چشم
یااا خداااا همییننن الاااننن پارررتتت بعععدددد
سعی می کنم ممنون