آدرین: داشتم با لوکا حرف میزدم تا جایی که به این رسیدم دیوید میخواست مری رو مال خودش کنه و کرد .....لوکا : جااااااااااااااااااان . آدرین: چته کَرَم کردی دی-وو-نه 😠. لوکا: خونه این د ...دیو دلبر ....ععععععععععه دیوید کجاست درد و بلام به جونت 😡. آدرین: هووووی چرا به جونم 😠تو هتل .... زندگی میکنه . لوکا گاز ماشین و بگیر بیا دنبالم .آدرین: اومدم .....یه لباس اجق وجق پوشیدم رفتم در اتاق و باز کردم که دیدم زویی پشت دره گفتم فال گوش وایساده کار خوبی نیستااااا. زویی: چی نه من داشتم رد میشدم ترسیدم در و اینجوری باز کردی هه هه هه (خنده زورکی ). آدرین: اووووم باشه خدافظ من رفتم . رفتم بیرون آنقدر سریع پیچ ها رو رد کردم که نگو تااااا رسیدم به خونه لوکا .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
عالی بو. اجییییییی
ممنونم آجی جون😍😍😍😍😍😍😍😍
خوب بود
مرسی
فوق العاده
ممنونم🌹
عالی عزیزم 💕💕🎶🎶🎶🎵💚💗💞🧡
راستی من پارت یک و دو داستان جدیدم رو نوشتم یکش اومده برو و بخون و نظر بده💙💙❤💛💛
و هروقت دوش هم اوند هم بخون و هم نظر بده💕💕💕🎶🎶🎵🎵
مرسی
چشم حتما