
خب لاولی هااااا فصل دوم اومده🐇🤍
سوآه=چشمامو باز کردم دست و پام بسته بود نمیتونستم داد بزنم چون روی دهنم چسب بود با تعجب به دورو برم نگاه کردم عین یه بیمارستان بود که یه چیزای عجیب داخلش بود ترسیدم بودم که در باز شد یکی میومد جلو چصمامو بستم مرد=سلام دهنمو باز کرد سوآه=تو کی ای چرا منو آوردی اینجا مرد=یا چقد تند تند حرف میزنی گوشم رف شنیدم تو دوس دختر کیم تهیونگی سوآه=چی کی این حرفو زده م..من با تهیونگ اصلا دوست نیستم قبلا دوست بودیم حالا بذار برم مرد=نوچ نوچ چرا بذارم بری آخه خانوم کوچولو نمیدونی باید ماسک بزنی سوآه=عوضیییی بازم کن مرد=هی تمنا نکن سوآه=چرا من تویه بیمارستانم مرد=هه اینجا تیمارستانه نه بیمارستان سوآه=ت..تیمارستان🤯مرد=اره تیمارستان سوآه=چی میخوای بهم بگو هرچی میخوای بهت میدم فقط بذار برم
مرد=به تهیونگ زنگ میزنم تو باهاش حرف میزنی و میگی بیاد اینجا فهمیدی سوآه=هه زهی خیاله باطل مرد با صدای بلند=گفتم این کارو میکنی وگرنه بدبخت میشی سوآه=حاظرم بدبخت بشم تا این که زندگی یه پسر جوونو بگیرم مرد=تو از اون جوون تری😑سوآه=مهم نیس مرد=فک نکنم دوس داشتی باشی پدر و مادرت رو از دست بدی سوآه=چ..چی چی میگی مرتیکه مرد=خب چه میکنی به تهیونگ آسیبی نمیرسونم بعدش خودتم اینجایی میتونی ببینیش سوآه=ب..باشه💔 مرد زنگ زد به تهیونگ تهیونگ=الو الو اوهوی مگه وقت گیر اوردی الکی زنگ میزنی الووو سوآه=سلام تهیونگ=عه سوآه تویی چرا صدات اینجوریه سوآه=ام میگم میتونی بیای به آدرسی که میگم تهیونگ=باش پیامک کن سوآه=مرسی خدافظ یه قطره اشک از گونم ریخت مرد آدرس رو برای تهیونگ فرستاد........... داستان از زبان تهیونگ تهیونگ=عه سوآه چرا اینجوری بود صداش عه اینجا که تیمارستانه نکنه ایسگا کرده از ماشین پیاده شدم تهیونگ=آهای سلام مرد اومد مرد=مشتاق دیدار آقای کیم تهیونگ=تو تو اینجا چیکار میکنی حیوون مرد=اگه تند بری گل نمیدم اون دوس دخترت زنده بمونه تهیونگ=دوس دخترم؟مرد=کیم سوآه
تهیونگ رفت یقه مرده رو گرفت تهیونگ=اگه یه تاره موش کم بشه دستو پاتو قلم میکنم مرد=فعلا که اون داره جون میده تهیونگ یه مشت زد تو صورت مرده مرد=هه فک کردی با این کارا اون دخترو آزاد میکنم البته خیلی خوشگله ها به نظرت به من میاد؟ تهیونگ=اون دهنه کثیفتو ببند و بگو چی میخوای یه بار ازم خواستی با ماشین بزنمش میدونی اون ناراحتی قلب گرفته فقط به خاطره تو
مرد=خب اون ناراحتی قلب داره به من چه .......داستان از زبان توویعنی سوآه سوآه=یهو یه جیغ بنفش کشیدم که صدای پا اومد تهیونگ اومد تو سوآه=تهیونگ فرار کن🙂💔 تهیونگ=چی؟ سوآه=فقط برو اینجا خطرناکه تهیونگ=چرت و مرت نگو تهیونگ دست و پای سوآه رو باز کرد تهیونگ=بیا رو کولم سوآه=ببخشید تهیونگ=چی چرا سوآه تفنگ رو گرفت روی مغزه خودش تهیونگ=سوآه چیکار میکنی
مرد میخواست از پشت بزنه به تهیونگ که سوآه تفنگ رو گرفت به سمت مرد و شلیک کرد تهیونگ=یاا تو چیکار کردی سواه=میخواست از پشت بزنه بهت تهیونگ=خوب کاری کردی خودمم میخواستم بعدا به حسابش برسم که زحمتشو کشیدی سوآه=تهیونگ اون هنوز نمرده بدو داره میاد سمتمون تهیونگ دست سواه رو گرفت و هردو بدو بدو رفتید تو ماشین تهیونگ تهیونگ پاش رو روی گاز گذاشت و با از اونجا دور شد تهیونگ=پووف این دیگهه چه کابوسیه سوآه=ببخشید که مجبور شدی بیای اینجا تهیونگ=یا این حرفو نزن تهیونگ ماشینو نگه داشت و سوآه رو بغل کرد تهیونگ=سوآه من دوست دارم شاید تو منو هنوزم نبخشیده باشی ولی من باز دوست دارم سوآه=منم دوست دادم
توی پارت بعدی چه اتفاقی میوفته؟ سوآه=تهیونگ این عشق مغرورانس🙂 تهیونگ=دوست دارم سوآه=یااا حرفه دهنتو بفهم تهیونگ=سوآه ولش مغرور....🖤⛓
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چقد خوبببببب مینویسی
عالییییییییییییییییییییی
مرسی
عالی😁✨
عالیه😍🤧
مرسیی