10 اسلاید صحیح/غلط توسط: زهرا انتشار: 4 سال پیش 174 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
عکس تمی تونم بزارن لطفا یکی کمکم کنه
ادرین.روی نامه یه شماره بود سریع اون شماره رو توی گوشیم گرفتم و زنگ زدم یه مرد جواب داد
(هنوز نمیگم اسمشو یه خاطر اون به جای اسم . میزارم)
.سلام ببین اگه زنت رو می خوای اون انگشتر مادرت رو میخوام بیارش به جلوی دانشگاهی که با مرینت آشنا شدی وگرنه
خدا میدونه چه بلایی سر زنت میاد
ادرین. تو تو کی هستی الووو الو
قطع کرد نمی دونم چرا حس میکردم طرفه فیلیکس بود نه امکان نداره هم فیلیکس انگشتر مادرم رو چیکار داره
ل
مرینت. چشام رو باز کردم توی یه اتاق بودم پر بود از عکسای لایلا که روشون قلب کشیده شده بود اه کی می تونه آخه عاشق لایلا بشه آخه🤢 گرسنم بود رفتم در رو باز کردم (یه خونه ی دوبلکسه) از پله ها آروم رفتم پایین فیلیکس پایین توی یه کی از صندلی ها نشسته بود گفت :چه عجب بیدار شدی
گفتم .تو تو بودی منو اوردی اینجا
.هی هی من جرا باید تو رو به دزدم
آدرین تو رو نجات داد بعد تو یکی از شرکت ها یه چیزی شد رفت رسیدگی کنه تورم تو خونه تنها نگذاشت اورد اینجا
.آهان وای فیلیکس یه خبر خیلی خوب دارم برات
.چه خبری؟
.فیلیکس من حاملم
.چییی
.وا چرا ترسیدی اینکه خوشحالی داره
.وای راست میگی چرا ترسیدم اینکه خوشحالی داره😓
فیلیکس. مرینت تو که الان حامله ای حتما گشنته برو بگو از آشپز خونه بگو برات یه چیزی آماده کنن
.باشه مرسی
وای من چیکار کردم من نمی دونستم مرینت حاملست اگه نیدونستم اصلا همچین کاری نمی کردم
اگه زهره بهش آسیب می سوند چی مرینت حاملست و این مهم تر از انگشتره بهتره قبل از اینکه ادرین بفهمه من مرینت رو دزدیدم ببرمش پیش ادرین و بهش یه دروغی درست کنم(بچه ها فیلیکس با مرینتو ادرین هیچ مشکلی نداره مخصوصا با مرینت فقط انگشتر هارو می خواست) آقای اگرستت (بچه ها فلیوس به دلیل مرگ پدر و کار وردن توی یه شرکت با ادرین شهرتش رو آگرست کرده بود) بله چیزی شده خانوم لایلا اومدن اجازه بدم بیان تو
چی سریع بگو بیاد تو مگه نگفتم اونو منتظر نزارین
لایلا. فیلیکس من اومدم
.خوش اومدی
.وای فیلیکس امروز یه لباس خیلی خوشگل دودم میشه امروز بریم برای من بخریم
.چرا که نه ولی اول صبر کن مرینت رو به خونش برسونیم بعد
.چی مرینت اینجاست مگه نگفتم من از اون دختره بدم میاد
.آروم باش باشه میدونم اما جیکار کنم دختره حاملست
.چیییی حامله چطوری منو تو یه ساله باهم ازدواج کردم اونوقت اونا دو هفته پیش ازدواج کردن و الان مرینت حاملست منممممم پجه میخوامم مگه من جیم از اون کمه
.وا پس که خانمم بچه می خواد با
. آره میخوام
سرمو برگردوندم دیدم مرینت نشسته روی یه صندلی داره مارو تماشا میکنه و پاپکرن میخوره
مرینت .شما ادامه بدین مثلا من اینجا نیستم
اول سرخ شدم بعد یکم خندیدم
.لایلا عزیزم تو برو بالا اتاق من مرینت رو ببرم خونه بیام
مرینت .فیلیکس چرا مارو به عروسیتون دعوت نکردین شما یک ساله باهم ازدواج کردین اونوقت ما خبرم نداریم
.چی نه من به ادرین گفتم ولی اون چون میدونست تو از لایلا بدت میاد گفت نه ما نمی یایم
.عههه
.آره حالا حاضر شو ببرمت خونه وگرنه لایلا منو دیونه میکنه که تو چرا اومدی اینجا
ادرین .داشتم دیونه میشدم عصابم بد جوری خورد شده بود آخه کجا میتونه باشه مرینت کارول اومد داخل آقای اگرست آقای فیلیکس و خانم دوپنچنگ اومدن بگم بیان داخل
.چی احمق بگو سریع بیان داخل
(م.مرینت ف.فیلیکس ا.ادرین)
م.ادرین
ادرین منو محکم تو آغوشش گرفت دردم اومد ولی صدام رو در نیووردم(دیگه اینجوری هندیگه رو بغل کردنو از اینا بگذریم)
ا. فیلکس مرینت رو کجا پیدا کردی
ف. راستش بیرون داشتم قدم میزدم که جلوی دانشگاه یه مردو با مرینت باهم دیدم اول نخاستم کاری کنم ولی بعد دیدم مرینت بی هوشه منم دست به کار شدم و مرینت رو ازش گرفتم اومدم خونه تون ولی خونه نبودی منم مرینت رو بردم خونه ی خودم
ا.فیلیکس من که بهت گفته بودم نباید مرینتو لایلا یجه باشن اونا مثل منو تو نیستن از هم دیگه نفرت میکنن
(دیگه هم دیگه رو دیدنو کلی خوش حال شدنو از این حرفا)
ف.ادرین میشه به من درباره ی یه موضوع کمکم کای
ا.چی
ف.امروز سالگرد ازدواج منو لایلاست ولی من نمی دونم چی بخرم
م.من می دونم تا جایی که میدونم یه بار کل دخترا رفته بودیم خرید لایلا هم گفته بودیم بیاد لایلا یه ست الماس دیده بود وال چون خیلی گرون بود روش نشده بود بهت بگه آخه شما اونوقت فقط رل بودید
ف.وای مرسی ولی اگه اشکالی نداره میشه بامن بیاین(ادرینم میگه) آخه من نمی دونم کدومش رو می خواد
م.ادرین خواهش میکنم بریم هم برای بچه هم وسایل می خریم خواهشش
ا.باشه برو حاضر شو بیرون سرده (تو فصل زمستونن)
م.چشم مرسی
نیم ساعت بعد
ادرین.از خونه اومدیم بیرون داشتیم به طرف ماشین می رفتیم
.مرینت مراقب باش اونجا یخ بسته
.چی آه
مرینت روی شکمش افتاد زمین سریع رفتم برش گردوندم دیدم زمین خونی شده😳
فیلیکس.ادرین سریع باید ببریمش بیمارستان به بادیگارد گفتم سریه مارو به بیمارستان به بره
مرینت تو بغل ادرین بود از صورتش معلوم بود داره دردش میاد و ادرین کاملا رنگش پریده بود هردوشون نگران بچه بودن منم بودم......
رسیدیم بیمارستان مرینت رو بردن تو بعد از نیم ساعت به یه اتاق منتقل کردن وبا هزارو سی صد زهمت تونستیم وارد اتاق بشیم مرینت بیدار شد ادرین اونقدر حالش بد بود که اصلا نتونست با مرینت حرف بزنه من نسبت به اون خوب بودم منو ادرین موضوع رو میدونستیم ولی جرعتشو نداشتیم به مرینت بگیم باورتون نمیشه ولی حتی لایلا هم اومده بودو داشت گریه میکرد 🤐دکتر اومد داخل بهش شاره کردیم که به مرینت موضوع رو بگه
د.خانم دوپنچنگ ما واقعا معزرت می خوایم ولی شما...
بچه ها دیگه بسته باید یه دلیل باشه که ادامه ی داستانو بخونید🤪🤪
بگزریم من برای بچه اسم پیدا نمیکنم به نظرتون اسمش چی باشه
راستی نگفتم بچه ی کیه ولی اگه تونستید اسم دوتا بچه بگید
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عزیزم اسم دختر ( لالا😍لیا😍😍)
اسم پسر (جورج 😍😍اگوست😘
خیلی عالی بود.
سلام داستان عالی هست و بگم درباره بچه اینکه تو خود فیلم اشاره شده است بجه ها هست (کلا سه تا بچه هستن)اما-لوئیس- هوگو اخریو مطمئن نیستم و اسم بچه ها که تو خود فیلم این شده و چون معمولا به خواسته هاشون تو کارتونا میرسن...😅و عالی
الکساندر (پسر)و ماینیوک(دختر) و نیکول(دختر) و اتاش (پسر)
اسم یه پسر دیگه هم پیدا کردم😉🙂موند یه اسم پسر دیگه