مدرسه تستچی p1

صبح بود. از خواب بیدار شدم و دستو صورتمو شستم و صبحانه خوردم و به سمت مدرسه ی ( حضرت تستچی (ح) ) رفتم

[در مدرسه] پرتو:«هی هم نیمکتی، میای باهم دوست بشیم؟ منظورم دوتاتونه.» هم نیمکتی اول:«حتما من آیدا هستم با اکانت نوک نوکی.» هم نیمکتی دوم:«منم شمسی هستم با اکانت شمسی خانم.» پرتو:«منم اکانتم پیشی ناناز هست.» نوک نوکی:«خب باید ماسک عکس پروفایل پیشی ایتو بزاری،ماهم گذاشتیم.» (و همه ماسکشونو میزارن) پرتو:«راستی اسم معلممون کیه؟» شمسی:«معلومه دیگه! آقای تستچی، حالا بش لقب ممدو دادن پس بهش بگو ممد.» پرتو:«باشه!»

(که معلم وارد میشه) همه یک صدا:«سلام آقای ممد!خوشحالیم که یک سال دیگر رو کنار شما میگذرونیم!» ممد:«منم خوشحالم بچه ها! برای اولین روز میخوام بهتون طرز درست کردن تست رو یاد بدم،اول میرین توی سایت بعد بالا گزینه ی ساختن رو میزنید بعدشم گزینه ی تست رو انتخاب میکنید و عنوان و توضیحات و تعداد صفحه و دسته بندی رو انتخاب میکنید و میزنید بعدی بعدشم سوالتونو طرح میکنید و اگه بخواید تو مرحله قبل میتونید سوالاتو خودتون بسازید و یکی بین اونا اشتباهه و میتونید باز خودتون سوال بزنید و هر کدوم امتیازی دارن و آخری هم صحیح و غلته. بقیشو میسپارم به کنجکاوی خودتون.»

😛ادامه دارد....😛