10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Zahra انتشار: 4 سال پیش 226 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام به همگی 👋😘 امیدوارم که حالتون خوب باشه . این تست من هستش که اولین پارت هست که در رابطه با انیمیشن میراکلس هست و بدونید که من زهرا هستم و داستان های عاشقانه ، طنز ، غمگین و هیجانی مینویسم و این داستان رو تا پارت ۳۰ ادامه میدم💕🐞 امیدوارم خوشتون بیاد❤😇
از زبان مرینت : دینگگگگ دینگگگگ ( صدای زنگ گوشی ) بیدار شدم دیدم از بس گوشی زنگ زده داره خودشو میکشه سریع جواب دادم آلیا بود تا خواستم بگم سلام بلند داد زد : کجا بودی دختر مگه یادت رفته که امروز امتهان داریم الانه که شروع بشه! هول شدم و گفتم چند دقیقه ی دیگه اونجام و قط کردم😰😬 خودمو جمع و جور کردم و لباس پوشیدم و تیکی هم رفت تو کیفم ، رفتم زیر و از مامان و بابام خداحافظی کردم و بدو بدو رفتم سمت مدرسه که یهو...
خوردم به لوس و نُنُر خانم ( کلویی ) و افتادیم زمین ، کلویی با عصبانیت گفت : ها دوپن چنگ انگار باز دست و پا چلفتی بودنت گل کرده😐😒! محل بهش ندادم و بلند شدم و کلویی هم مثل همیشه گفت : مسخرس واقعا مسخرس!🙄 و رفت ، منم رفتم به سمت کلاس آدرین اونجا بود لپام سرخ شد☺ رفتم پیش آلیا نشستم کلاس شروع شد و خانم بوستیه امتهان رو گرفت...
بعد از چند ساعت طولانی کلاس تموم شد به سمت حیاط رفتم که دیدم آدرین و کاگامی دارن با هم بستنی آندره رو میخورن ، خیلی عصبی و ناراحت شدم ولی خودم رو با کمی گریه خالی کردم😢😭 نشستم روی یه پله که دیدم یه نفر دستش رو گذاشت رو شونم🤔 پشت سرم رو نکاه کردم ، لوکا بود...
از زبان لوکا : مرینت سرش رو برگردوند و گفت : آه لوکا تویی ترسیدم! گفتم : بببخشید گفت : بگذریم کاری داشتی!؟ گفتم : نه فقط خواستم آهنگ جدیدم رو بشنوی😊🙂 گفت : باشه بعد نشستم پیشش و شروع کردم به زدن گیتار🎻
از زبان مرینت : لوکا شروع کرد به زدن گیتار خیلی قشنگ و ملایم بود چشمام رو بستم و محو چشمای لوکا و آهنگش شدم...💕😍 لپام مثل گوجه قرمز شد وقتی آهنکش تموم شد گفت : چطور بود؟ گفتم : خیلیییی قشنگ بود!💜 کمی خندید ، سرم رو گذاشتم رو شونش غروب شده بود با هم غروب رو تماشا کردیم واقعا زیبا و به یاد موندنی بود همونطور که محو غروب شده بودیم لوکا اومد طرفم و دم گوشم گفت : خیلی دوست دارم مرینت!😍 لپام گل کرده بود یکم دیگه اومد نزدیکم و لباش رو گذاشت رو لبام و چشماش رو بست و منو بوسید😚 منم چشمام رو بستم و غرق صورتش شدم...
از زبان آدرین : دیدم که لوکا مرینت رو بوسید!😧 عصبی بودم با یه بهونه ی الکی کاگامی رو از خودم کندم بهش گفتم : کاگامی من باید برم باید به نینو درس هایی که ازش جا مونده رو یاد بدم اونم با ناراحتی گفت باشه و رفت...
سریع رفتم پیش لوکا و مرینت ، مرینت که منو دید قرمز شد بعد لوکا گفت : کاری داری آدرین؟ گفتم : نه ولی شما با این خانم کاری داری؟ گفت : بله دوست دارم عشقم رو ببوسم مشکلیه؟! مرینت قرمز قرمز شده بود...
از زبان مرینت : خیلی خجالت کشیدم و چند دقیقه ی بعد آدرین و لوکا رفتم تو دهن هم😂 خجالتم رو فراموش کردم و بلند شدم و از هم کشوندمشون اونور و گفت : هی پسرا بس کنید ، لوکا کمی با ناراحتی گفت : مرینت تو من رو بیشتر آدرین دوست داری؟! کمی خجالت کشیدم دوست نداشتم که لوکا ناراحت شه گفتم : نه شما دو تا برام فقط به اندازه ی یه دوستید و من دوتاتون رو به یه اندازه دوست دارم🙂
از زبان آدرین : با حرف مرینت کمی ناراحت شدم چشمام رو بستم و رفتم به سمت خونه...
از زبان لوکا : آدرین رفت بعد مرینت دوباره میشم و گفت : لوکا برای چی منو بوسیدی که حالا اینجوری آدرین ناراحت شه گفتم : مرینت من تو رو بیشتر از آسمون آبی دوست دارم😍 برای همین نمیتونم غرق اون چشمای اقیانوسیت نشم💕💙
از زبان مرینت : لپام گل کرد واقعا لوکا عاشق من بود با خودم گفتم آدرین عاشق کاگامیه منم بهتره که از آدرین بکنم و پیش لوکا باشم اون خیلی من رو درک میکنه🙂 گفتم : منم همینطور اما لطفا دیگه کاری نکن که آدرین ناراحت شه اون هم دوست ماست! گفت : باشه ، من باید برم روی موسیقیم کار کنم فعلا👋 گفتم : خداحافظ موفق باشی و رفت... منم رفتم به سمت خونه🏠
از زبان هاکماث : احساسات منفی زیادی رو حس میکنم پرواز کن آکوما کوچولوی من و اون قلب شکسته رو شرور کن😈...
از زبان خودم ( زهرا ) : آکوما رفت سمت آدرین و اون رو شرور کرد...
از زبان هاکماث : عشق شکن ( ببخشید چیز دیگه ای به ذهنم نرسید ) من بهت قدرتی میدم که از کسایی که در حقت بدی کردن انتقام بگیری در عوض باید گوشواره لیدی باگ و حلقه کت نوار رو برام بیاری👿 عشق شکن : قبوله ارباب شرارت😒
از زبان لوکا : داشتم میرفتم خونه که یهو یه شرور جلومو گرفت و گفت : خب لوکا ببینم حالا دیگه میتونی به مرینت نزدیک شی یا نه😈 گفتم : آدرین! گفت : من دیگه آدرین نیستم ، عشق شکنم... از زبان خودم : دوستان درسته که آدرین معجزه گر داره که اونم پلگ هستش ، پلگ هم شرور شده یعنی آدرین و پلگ شرور شدن و قدرت عشق شکن ( آدرین ) پیگ هستش و اگه لیدی باگ بتونه حلقه کت نوار رو گیر بیاره میتونه شرارت آدرین رو خنثا کنه و لیدی باگ نمیدونه که آدرین کت نوار هست توی پارت بعد هویت هم رو میفهمن بعدا میفهمید و هاکماث نمیدونه که آدرین کت نوار هست اون فکر میکنه که قدرت عشق شکن خود آکوما هست!
از زبان مرینت : یه شرور رو دیدم که داشت به لوکا حمله میکرد به نظر میومد که آدرین بود سریع رفتم تو یه کوچه و گفتم : تیکی خال ها روشن🐞 و بعد رفتم سمت لوکا ، اون رو گرفتم و بردم خونشون گفتم همینجا بمون بعد رفتم...
از زبان عشق شکن : لیدی باگ رفت منم رفتم دنبالش دیدم دوباره برگشت سمتم و گفت : آدرین یعنی عشق شکن آکومات رو بهم بده تا بتونم کمکن کنم گفتم : تو اول معجزه گرت رو بده تا من کمکت کنم!
از زبان لوکا : داشتم میرفتم خونه که یهو یه شرور جلومو گرفت و گفت : خب لوکا ببینم حالا دیگه میتونی به مرینت نزدیک شی یا نه😈 گفتم : آدرین! گفت : من دیگه آدرین نیستم ، عشق شکنم... از زبان خودم : دوستان درسته که آدرین معجزه گر داره که اونم پلگ هستش ، پلگ هم شرور شده یعنی آدرین و پلگ شرور شدن و قدرت عشق شکن ( آدرین ) پیگ هستش و اگه لیدی باگ بتونه حلقه کت نوار رو گیر بیاره میتونه شرارت آدرین رو خنثا کنه و لیدی باگ نمیدونه که آدرین کت نوار هست توی پارت بعد هویت هم رو میفهمن بعدا میفهمید و هاکماث نمیدونه که آدرین کت نوار هست اون فکر میکنه که قدرت عشق شکن خود آکوما هست!
از زبان مرینت : یه شرور رو دیدم که داشت به لوکا حمله میکرد به نظر میومد که آدرین بود سریع رفتم تو یه کوچه و گفتم : تیکی خال ها روشن🐞 و بعد رفتم سمت لوکا ، اون رو گرفتم و بردم خونشون گفتم همینجا بمون بعد رفتم...
از زبان عشق شکن : لیدی باگ رفت منم رفتم دنبالش دیدم دوباره برگشت سمتم و گفت : آدرین یعنی عشق شکن آکومات رو بهم بده تا بتونم کمکن کنم گفتم : تو اول معجزه گرت رو بده تا من کمکت کنم!
از زبان لوکا : داشتم میرفتم خونه که یهو یه شرور جلومو گرفت و گفت : خب لوکا ببینم حالا دیگه میتونی به مرینت نزدیک شی یا نه😈 گفتم : آدرین! گفت : من دیگه آدرین نیستم ، عشق شکنم... از زبان خودم : دوستان درسته که آدرین معجزه گر داره که اونم پلگ هستش ، پلگ هم شرور شده یعنی آدرین و پلگ شرور شدن و قدرت عشق شکن ( آدرین ) پیگ هستش و اگه لیدی باگ بتونه حلقه کت نوار رو گیر بیاره میتونه شرارت آدرین رو خنثا کنه و لیدی باگ نمیدونه که آدرین کت نوار هست توی پارت بعد هویت هم رو میفهمن بعدا میفهمید و هاکماث نمیدونه که آدرین کت نوار هست اون فکر میکنه که قدرت عشق شکن خود آکوما هست!
از زبان مرینت : یه شرور رو دیدم که داشت به لوکا حمله میکرد به نظر میومد که آدرین بود سریع رفتم تو یه کوچه و گفتم : تیکی خال ها روشن🐞 و بعد رفتم سمت لوکا ، اون رو گرفتم و بردم خونشون گفتم همینجا بمون بعد رفتم...
از زبان عشق شکن : لیدی باگ رفت منم رفتم دنبالش دیدم دوباره برگشت سمتم و گفت : آدرین یعنی عشق شکن آکومات رو بهم بده تا بتونم کمکن کنم گفتم : تو اول معجزه گرت رو بده تا من کمکت کنم!
از زبان مرینت : لوکا شروع کرد به زدن گیتار خیلی قشنگ و ملایم بود چشمام رو بستم و محو چشمای لوکا و آهنگش شدم...💕😍 لپام مثل گوجه قرمز شد وقتی آهنکش تموم شد گفت : چطور بود؟ گفتم : خیلیییی قشنگ بود!💜 کمی خندید ، سرم رو گذاشتم رو شونش غروب شده بود با هم غروب رو تماشا کردیم واقعا زیبا و به یاد موندنی بود همونطور که محو غروب شده بودیم لوکا اومد طرفم و دم گوشم گفت : خیلی دوست دارم مرینت!😍 لپام گل کرده بود یکم دیگه اومد نزدیکم و لباش رو گذاشت رو لبام و چشماش رو بست و منو بوسید😚 منم چشمام رو بستم و غرق صورتش شدم...
از زبان مرینت : لوکا شروع کرد به زدن گیتار خیلی قشنگ و ملایم بود چشمام رو بستم و محو چشمای لوکا و آهنگش شدم...💕😍 لپام مثل گوجه قرمز شد وقتی آهنکش تموم شد گفت : چطور بود؟ گفتم : خیلیییی قشنگ بود!💜 کمی خندید ، سرم رو گذاشتم رو شونش غروب شده بود با هم غروب رو تماشا کردیم واقعا زیبا و به یاد موندنی بود همونطور که محو غروب شده بودیم لوکا اومد طرفم و دم گوشم گفت : خیلی دوست دارم مرینت!😍 لپام گل کرده بود یکم دیگه اومد نزدیکم و لباش رو گذاشت رو لبام و چشماش رو بست و منو بوسید😚 منم چشمام رو بستم و غرق صورتش شدم...
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
راستی برای اسم شرور حداقل فرانسوی شو می نوشتی یعنی بریق زو دمو
نه به لوکانت نه به لوکانت
آره به آدرینت آره به آدرینت
تکرار داشت اما عالی بود عزیزم به تست های منم سر بزن