سلام به همگی این یه داستان در مورد سگ های ولگرد بانگو امیدوارم خوشتون بیاد و لطفا کامنت بزارید و داستان منو به دیگران معرفی کنید ممنونم❤️
دستامو محکم مشت کرده بودم و با عصبانیت راه میرفتم بغضم دیگع داشت میترکید دیگع نا نداشتم و به یه نفر برخورد شدمو محکم خوردم زمین
سرومو که ماساژ میدادم گفتم ببخشید نگاش کردمو با عصابنیت گفتم تو اینجا چیکار میکنی
:rage:
چویا:برو اون ور حوصلتو ندارم
- نکه من خیلی حوصلتو دارم با اون قیافت
_دهنتو ببند و با پاهاش به پهلوم کوبید
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
پارت بعدی رو زود بزار 🙏
این قسمت 2 داره ؟
خیلی قشنگه😍😍😍😍
سلام عزیزم میتونم تو رو به داستان جدیدم که فعلا فقط تیزرش هست دعوت کنم؟ و اینکه من وقتی داشتم داستانتو میخوندن یه لحظه نفهمیدم چی شد اون :rage: اسمه؟ آخه بین دو نقطه بود ^^
وایی مممنونم😍😍نه اون فک کنم اشتباه تایپیه همچین چیزی نیس😅
قشنگ بود حتما ادامه بده
وایییییی من عاشق انیمه سگ های ولگرد بانگوم خودم یه داستان در مورد بانگو نوشته بودم توش دازای یه خواهر داشت بعد پاکش کردم به نظرم خوب نبود😔
ادامه بده و تسلیم نشو گلم 😘