خب خوشگلا این پارت آخره فصل دوم رو هم دارم روش کار میکنم🙂
سوآه=انگار بدنم رو حس نمیکردم بادون پیبارید اشکام ریختن دقیقا مثله اون روزی که تهیونگ با ماشینش بهم زد باورم نمیشه اون حرفو بهش زدم نشستم رو یه نمیکت و شروع کردم به گریه های شدیدم و بارون باهم ترکیب قلب شکسته منم با بارون ترکیب😞💔رسیدم خونه لباسام خیس بود با هزار دشواری لباسو در آوردم رفتم حموم اومدم نشستم رویه تختم و به بیرون نگاه میکردم از پنجره بارون کله شیشه رو گرفته بود انگار خدا ام مثله من داره گریه میکنه🥺💔رفتم تو گوشیم و اولین پرواز به سئول رو خریدم چشامو بستم و آروم آروم خوابم برد...
(فردا صبح) سوآه=بلند شدم لباسامو پوشیدم یه کلاه باکت و یه ماسک مشکی و یه عینک دودی زدم تا نشناسن منو ساکمو برداشتم و از خونه خارج شدم برگشتم به خونم نگاه کردم ناراحت بودم رسیدم فرودگاه نشستم رویه صندلیم یه پسر اومد کنارم نگاش کردم لبخند زد (شرط میبندم فکر میکنید تهیونگه خیر اعضا هنوز تو اروپا میمونن)هندزفری رو توی گوشم گذاشتم یه نفش عمیق کشیدم و خوابیدم
سوآه=بلند شدم داشتن غذا میدادن چون میترسیدم چهرم معلوم بشه گفتم میل ندارم (رسیدی سئول)سوآه=ساکمو برداشتم و از فرودگاه خارج شدم یه قطره اشک ریخت رو گونم یاد اون موقعی که با تهیونگ و کوک جرو بحث میکردم افتادم رفتم خونم تلوزیون و روشن کردم اخبار بود رفتم اشپز خونه ۲ تا رامیون با کیمچی درست کردم خوردم رفتم روی کاناپه که بخوابم زنگ در خورد از آیفون دیدم یه غریبه بود گفتم=کیه ناشناس=پستچی ام سوآه=الان میام رفتن پایین و بسته رو ازش گرفتم و کاغذ رو امضا کردم یه جعبه بزرگ بود نمیدونستم چیه سنگین ام بود رفتم داخل خونه و با چاقو بازش کردم
با مشمبا پوشونده شده بود یا نامه روش بود خوندمش نوشته بود=سوآه میدونم از دستم ناراحتی ولی من دوستت دارم و نمیتونم بگم کی ام ولی امیدوارم که تشکلیل خانواده بدی خدافظ سوآه=وا این کیه دیگه
دستمو کشیدم لایه موهام و اوفی کشیدم به دست خطش دقت کردم شبیه برا تهیونگ و کوک بود ولی کدومشون نه بابا این چه مزخرفی عه میگم آخه توهمی شدم هی میخواستم بخوابم اما خوابم نبرد😞
سوآه=تصمیم گرفتم برم دانشگاهی که قبلا توش بودم (همون دانشگاهی که تهیونگ و کوک و سوآه و اینا بودن)ماشینمو روشن کردم رسیدم اونجا فرقی نکردا بود لبخند زدم خواستم وارد شم نگهبان اومد جلو نگهبان=خانم الان دانشجو ها اینجان سوآه=خب چه ایرادی داره؟ نگهبان=اگه آسیبی ببینن من میشم مقصر سوآه=نگران نباشید من همچین کارهایی نمیکنم لطفا اجازه بدید برم اونجا🥺نگهبان=عتیش باشه برو
(راستی تو الان عینک و ماسک و کلاه داری چون معروفی میترسی ببیننت یا طرفدارا یا هیترا بهت حمله کنن) رفتم تو دانشجو ها داشتن درس میخوندن که از سرویس بهداشتی بانوان صدا اومد رفتم دیدم چند تا دختر دارن به یه دختر زور میگن رفتم جلو داد زدم=شما دارید چیکار میکنیددد یکی از دخترای زورگو=به تو چه آخه تو مگه چه کارشی این دختر فقیره و حقشه اذیت بشه باید از این دانشگاه انصراف بده سوآه=من خواهرشم اون دختر زورگوها=چیییی سوآه=آه خواهر حالت خوبه دختره=اوم خوبم اونی سوآه=بیا بریم دختره دستت رو گرفت و از سرویس بهداشتی خارج شدید
دختره=ممنون خانم ببخشید سوآه=اسمت چیه خوشگله دختره= سول آه (عین پنت هاوس شد که) سوآه=اوه سول آه چه اسم قشنگی سول آه=ممنون سوآه=منم یه خواهر داشتم که تو بچگیام فوت کرد اسمش سول آه بود سول آه=چه بد سوآه=آره خیلی خب بیا باهم بریم دفتر سول آه=چ..چرا سوآه=بیا دیگه رفتیم دفتد مدیر رفتم تو مدیر لی=اوهوی تو کی هستی بدون در زدم میای تو چرا این دختر فقیر پیشه شماست سوآه=ماسکم و کلاهمو عینکمو در آوردم مدیر لی سری تعظیم کرد مدیر لی=عا وای خدای من شما همون مدل معروفید؟؟؟سوآه=من کیم سوآهم یادتون نیست دانشجوی شما مدیر لی=وای سوآه چه معرکه ای این دختر کثیف و بکش کنار کثیف میشی سوآه=هرجی باشه از شما تمیز تره
مدیر لی= عاا سوآه=اسن پولو بگیرید و اگه با سول آه بفهمم بد رفتاری شده رفتم جلوی صورت مدیر گفتم=پوست از سرتون میکنم مدیرلی=عا چ..چشم از این به بعد با سول آه خوب رفتار میشه سوآه سول آه رو بغل کرد سوآه=بعدا میبینمت سول آه=ممنون خوشحالم که یکی دوسم داره سوآه=تو دختره زیبایی هستی بعدا میام دنبالت
سوآه=از دانشگاه رفتم بیرون وسط خیابون بودم که یادم رفته بود ماسک اینام رو بزنم یهوویه دستمال رفت رو دهن و دماغم بیهوش شدم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
معرکه بودددد
عالی بود خیلی خوب ولی فصل دو رو زود بزار
باشه
عالیهههههههههههههههه😍😍😍
مرسی
خاهش میکنم😌
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسی