2/5(تهیونگ) Journey to the dream

✨پارت پنجم از فصل دو💛 ☃️( علامت کارا+ آیسان# ملینا& جیمین∆ تهیونگ@ جین _ جونگ کوک ¶)☃️ +راستی کمی بیشتر در مورد خودتون بگین مثلا تولدت هاتون کیه؟؟ #برای من بیست و چهار مارس ( چهار فروردین) +اوه پس ۱۳روز گذشته بود به هر حال پسا پس مبارک باشه 🥳 +ملینا برای تو کیه؟؟ &۱۰ آوریل (۲۱فروردین) +واقعا دختر چهار روز دیگه تولدته باید جشن بگیریم #اره چطوره بی تی اسم دعوت کنیم؟؟؟ اینو گفت غذا پرید گلوم &فکر نکنم بچه ها من بابام یه کاری اداری با یکی از شرکت ها کره داره اون روز که باید برم سفارت آمریکا و کلا اون روز مشغله دارم نمیتونیم جشن بگیریم #اوه نه چه بعد باشه بعدا سه تایی میگیریم ...شام تموم شد و با هم تمیز کردیم بعد تمیز کاری اومدیم کمی نشستیم و جک گفتیم #فیلم باز کنم نگاه کنیم ؟؟؟ &من خوابم میاد میرم بخوام شما خواستین نگاه کنین شبتون بخیر +باشه شبت بخیر #شبت خوش🌌

🌼از زبان ملینا 💕 رفتم تو اتاقم گوشیم پیام اومد مامان و بابام بودن گفتن تو پیام اگه نخوابیدی زنگ بزن حرف بزنیم زنگ زدم حرف زدیم پیام بهم اومد دوباره فکر کردم مامان اینا هستن که دیدم تهیونگ جواب داده @مرسی خوبم قابلی نداشت فردا می‌آیین با هم بریم جا های دیدنی کره ؟؟ زودی از اتاق در اومدم و رفتم پیش دخترا و یهو گفتم بلند &تهیونگ پیام داده #یا خدا رووووح +وای تو رو خدا تسخیر نکن &😂😂😂😂چی دارین میگین که نصفه شبی فیلم ترسناک نگاه میکنه خاموشش کنین #خب سکته دادای بگو چی گفته؟؟ & گفته فردا می‌آیین بریم جا های دیدنی سئول ؟؟؟ همون لحظه خواهر ملینا زنگ زد و ملینا گفت یه لحظه برم بیام ✨گفت و گو کارا و ایسان 💛 #هی قبول نکن بگو فردا بهت زنگ زدن از طرف شرکت کنکور باید بریم سوال میپرسن که کجا رفتیم الان +باشه هر دو تنها برن خوب میشه «اتمام گفت و گو» &خب ببخشید بچه ها الان میریم یانه ؟ +نه میریم شرکت &کدوم شرکت ؟؟ #همون شرکت کنکور هست چون از هتل اسممون در اومده برای همین زنگ زدن گفتن بیایید &پس چرا به من زنگ نزدن ؟؟؟ +یادت رفته تو کارت داری-_- &اهان پس باشه بهش میگم نمی تونیم #نه نه &چرا نه؟

&چرا نه؟ +تو برو ما هم تونستیم میاییم اگه نتونستیم هم که هیچ &باشه ......نوشتم دخترا کار دارن من میام بعدا شاید اونا هم اومدن +چی گفت؟؟؟؟ &هنوز نفرستادم #کی انلاین شده &یک ساعت قبل #خب تو که میگی دوست نداره دوباره امتحان میکنیم تا ده ثانیه تایم میگیریم جواب نداد حرف تو راست &باشه الان فرستادم +&#۱..۲..۳..۴..۵..دینگ دینگ (صدای پیام)

+&#۱..۲..۳..۴..۵..دینگ دینگ (صدای پیام) +بفرما #چی گفت؟؟ &نوشته ساعت ۳ بعد از ظهر اماده باش میام دنبالت بعد از گفتن پیام ملینا کاملا شک شد و استرس گرفت&😶😯بچه ها خودش میاد دنبالم الان چیکار کنم +بنویس باشه ممنون منتظرتون هستم &نه بد میشه #خیر بد نمیشه بنویس &باشه بریم بخوابیم که فردا من کلی کار دارم و استرس هم دارم

🌼روز ششم در کره 🤍 باصدایی از خواب بیدار شدم همه خواب بودن رفتم نگاه کنم چه صدایی هس که دیدم در داره رنگ میخوره زودی صورتم رو شستم و یکمی وضع ام رو تو اینه نگاه کرد و در رو باز کرده ☃️( علامت کارا+ آیسان# ملینا& جیمین∆ تهیونگ@ جین _ جونگ کوک ¶)☃️ ناشناس : سلام &سلام ببخشید کاری داشتین؟؟ ناشناس: این خونه برای شماس؟؟ (یاد حرف تهیونگ افتادم @من فعلا میرم فقط اگه از طرف کمپانی اومدن گفتن که این خونه برای کیه بگید ما اینجا رو از املاک اجاره کردیم صاحب اصلیش رو ندیدیم )

🌼روز ششم در کره 🤍 باصدایی از خواب بیدار شدم همه خواب بودن رفتم نگاه کنم چه صدایی هس که دیدم در داره رنگ میخوره زودی صورتم رو شستم و یکمی وضع ام رو تو اینه نگاه کرد و در رو باز کرده ☃️( علامت کارا+ آیسان# ملینا& جیمین∆ تهیونگ@ جین _ جونگ کوک ¶)☃️ ناشناس : سلام &سلام ببخشید کاری داشتین؟؟ ناشناس: این خونه برای شماس؟؟ (یاد حرف تهیونگ افتادم @من فعلا میرم فقط اگه از طرف کمپانی اومدن گفتن که این خونه برای کیه بگید ما اینجا رو از املاک اجاره کردیم صاحب اصلیش رو ندیدیم ) &نه ما اینجا رو از املاک اجاره کردیم با دوستام با هم هستیم ناشناس: اهان میدونید صاحبش کیه ؟؟ &نه مستقیم از املاک اجاره کردیم و صاحبش به املاک گفته بود که مستقیما امضای خود املاک باشه و نمی‌شناسمش کی هستن ناشناس: اهان ببخشید که مزاحم شدم خداحافظ & خواهش میکنم خداحافظ 🙂👋🏻 در و بستم و اومدم ساعت رو نگاه کردم ساعت ده صبح بود چرا بچه ها بیدار نشدن و خواب موندیم برم صبحونه رو آماده کنم و بعد بیدارشون کنم صبحونه رو ۲۰ دقیقه ای اماده کردم عکس صبحانه☝🏻

رفتم اول کارا بیدار کردن بعد هم ایسان #ساعت چنده؟؟ & ده و نیم +واقعا &اره خواب موندیم من صبحونه رو امده کردم بیایید بخوریم بریم بیرون خوردیم و رفتیم اماده بشیم و بریم کمی بیرون رفتم دوش گرفتم و ارایش کردم لباسم رو پوشیدم عکس لباس ملینا☝🏻

رفتیم باغ وحش خیلی حیوان های نازی بودن دلم براشون سوخت که داشتن از قفس ها ادم ها رو نگاه میکردن جای که باید بودن ٫ نبودن 🥺 کمی و عکس و فیلم گرفتیم و برگشتیم خونه &کی ناهار اماده میکنه؟ من که خسته ام #منم خسته ام + منم همینطور زنگ بزنیم پیتزا سفارش بدیم &فقط کمی زود باش ساعت دو هست یک ساعت دیگه تهیونگ میاد +باشه سفارش فوری میدم الان میارن ناهار رو اوردن خوردیم ساعت دو ربع بود رفتم لباسم رو عوض کنم لباس بپوشم نتونستم دقیق انتخاب کنم دخترا رو صدا کردم دخترا این رو بپوشم یا این #به به خانم دارن خوشگل میکنن &اذیت نکنید بگید +به نظرم سمت راستی خوبه # اره خوبه این رو بپوش عکس لباس ملینا ☝🏻 پارت بعدی عکس لباس بیرون کارا و ایسان رو میزارم🙃

پوشیدم و مو هام رو باز گذاشتم و ارایش داشتم فقط کمی رژم رفته زدم دوباره و اماده شده بودم ده دقیقه مونده بود به سه کیفم رو برداشتم و گوشیم رو پیدا کردم داشتم می ذاشتم تو که زنگ خورد تهیونگ بود &دخترا ساکت تهیونگ زنگ زد #باشه حول نشو جواب بده &الو سلام @سلام خوبی &مرسی خوبم تو خوبی؟ @ممنون اماده ای؟؟ &اره اماده ام اومدی؟؟ @اره بیا پایین دم درم &باشه الان میام فعلا @منتظرم فعلا #اوه چه زود دختر خاله شدی 🤭&😐 &تهیونگ پایینه منتظرمه وضعم چطوره ؟؟ + بزار نگاه کنم 🧐 ..... هیچی عالی هستی برو &باشه فعلا خداحافظ در رو باز کردم که بیام پایین که دیدم تهیونگ .......

خب گایز این پارتم تموم شد شرایط پارت بعدی❤️ده تا لایک و ده تا کامنت❤️ برید نتیجه چالش داریم💜