
Hi😃💔🖤 من Titiهستم و این اولین اسامه پس لطفاً نظرتون رو بگید 😊
در این داستان اسم شما 😃سان هی😐 است و یک داداش و خواهر به اسم مین یانگ و شین جه دارین 😐 شما در رقص مهارت بالای خوبی دارین و یک کیپاپری😃🤟🏻🖤 و بیشتر یک آرمی هستین😍ولی به روتون نمی یارین عاشق رنگ مشکی هستی و بیشتر تیپ هایی که میزنی مشکی هستن🖤
سرم درد می کرد😐و رفتم گوشیمو برداشتم و آهنگ shadow شوگا رو پلی کردم واقعا وقتی رپ گوش می کنم سر دردم بر طرف می سه وحالم هم خوب میشه😊(فرزندم شما هیچ بایستی نداری و از همه گروه های کیپاپ خوشت میاد😐پس.....)
داشتم آهنگ گوش می کردم که یهو....😐دیدم سارا داره زنگ می زند(سارا دوست دوران بچگی و از همون اول دبستان تا دانشگاه باهاتون بوده و مثل خواهر می کنید) من(منظورم سان هی است که شما هستید😶) الو سلام سارا چته؟. سارا:الو سلام سان هی لطفاً بیا منو نجاتم بده😢. من:سارا چی شده تو الان کجایی کی تورو دزدیده😰. سارا:کسی منو ندزدیده فقط گیر یه...
اخخخخخخ😠 من:چی شد😐گیر کی افتادی؟هوییی عوضی خواهر منو ولکن😠 سارا :بابا گیر یه نیم وجبی افتادم منظورم پسر خاله بدبختم کرد سان هی اجی بیا و منو نجات بده تو میونت با بچه ها خیلی خوبه 🥺😃💔 من:خیلی اشغالی ولی چاره ای ندارم باشه اومدم😐💔
در زدی و گفتی :سارا منم درو باز کن 😐 سارا :باشه فقط یه لحظه آها بیا تو 😐 تا سارا رو دیدی از خنده روده بر شدی🤣🤣🤣🤣🤣مواهاش بهم ریخته و یه بچه تو دستش 🤣🤣🤣😂💔 سارا:مرض اشغال بیاتو اینو بگیر ببینم😠
بچه رو گرفتم و داشتم باش بازی می کردم که یهو خود سارا هم وقتی رفت تو اتاق از خنده بخش زمین شد 🤣🤣🤣🤣💔گفتم:(با خنده)بلند شو ببینم دختر مگه مشکل داری بلند شو 😂😂 سارا بلند شد و موهاش رو دوباره بست همون لحظه هم پسر خاله سارا تو بغلم خوابش برد 😴😴 سارا گفت بدش من دادمش سارا رفت گزاشتش روی تختش و اومد نشست پیشم😐
من:سارا. سارا:بله. من:سارا امروز صبح یه اتفاقی افتاد که اصلا نباید می افتاد😐💔 سارا :چی شده😰 من:صبح ساعت ۸ یکی به گوشیم زنگ زد وقتی برش داشتم دیدم عمو پی دی نیمه(فقط جعررررر🤣🤣🤣🤣🤣) سارا:خوب(فرزندانم بابای تو و پی دی نیم باهم دوست صمیمی هستن برای همین بهش می گی عمو😂💔)
عمو :الو سان هی دخترم بیداری خوبی. من :سلام عمو ممنون شما خوبین😃 عمو:ممنون منم خوبم سان هی برات یه پیشنهاد دارم 😉 من:چیه؟. عمو :از بابات شنیدم رقص خوبی داری تو بیا در مورد رقص پسرا هم نظربده هم باهاشون کار کن😃 من:اممممم👈🏻👉🏻 باشه عمو میام عمو:خوبه پس فردا ساعت ۸کمپانی باش من:باشه😃
سارا:😐داری شوخی می کنی نه(سارا یه آرمی دواتیشه است که بایسش جیهوپه و خیلی خیلی هم شبیه جیهوپه😃) من:نه😐. سارا:چییی نفهم تو و بی تی اس و رقص خدا بیا منو بکششششششششششش😢💔سان هی منم ببر😢😢😭😭💔
خوب خوب خوب خوب ممنونم که نشان را خوندید دوستان دارم با بای🤩🥰😘نظر بدین😘😘😘😘🥰🥰🤩🤩🤩🥳
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی بود گلم 🌸❤🌸🌸🌸❤🤩🤩🤩🤩🤩
خب عالی بود بازم من برم بقیشو بخونمممم😙😙
بقیش رو زود بزار
بخدا دومی رو نوشتم تستچی منتشر نمی کنه🤷🏻♀️تازه دارم سومی رو هم مینویسم😃
عالییی:)
پارت بعدی منتظرم•-•
همه چیش عالی بود به جز اینکه یکم اسم هاشون قنگ نبود ولی عالی بووووووود
نه جواب بده
نگا کن وقتی تست تموم میشه اون پایین پایینتر برای تکمیل میزنم که عکس تست اگه یکمی دقت کنی میبینیش بعدشم جوابام رو داخل همین تست میبینی
عالی بود ولی ایکاش جای دیگه ای منتشرش کنی 😁میتونی بهم بگی چجوری میتونم عکس پروفایل بزارم نمیشه اصلا اگه جواب بدی کجا جوابتو ببینم اه ول کن
کجا منتشر کنم😐
خیلی قشنگ بود عزیزم ❤️❤️
پارت بعدی لطفا
💜💜💜💜💜💙
عععاااللللییییههههه حال کردم خیلی خوبههههه
فقط یه سوال
ازین داستاناییه که آخرش غمگینه؟
خواهشا غمگین نباشه🥺
نه من از داستانهای غمگین زیاد خوشم نمیاد🥺ولی باید بگم داستانی من کلی اتفاقاتی هیجانی دارن😁😁