10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Maniya انتشار: 4 سال پیش 641 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام این داستان درباره جین هستش امید وارم دوست داشته باشین حالا بریم پایین
این داستان درباره دختری به اسم کارمن هستش این دختر یه جاسوس آمریکایی هست متولد نیویورک اون خودش فکر می کنه مادر پدرش از دست داده اما فقط مامانشو از دست داده پدرش زنده ش توی داستان می فهمیم پدرش کیه الان هم ماموریت جدیدش توی کره جنوبی هست درست فهمیدید این جریان به بی تی ای و جین مربوط میشه الان هم متوجه میشین ماموریتش چیه
از زبون کارمن رئیس بهم گفته ماموریت جدید دارم باید بزن پیشش بعد رفتم سوار ماشین شدم راه افتادم وقتی رسیدم منشی گفت بریم داخل رفتم داخل تا وارد شدم گفتم حتما مأموریت سختی هست که منو خبر کردی رئیس = درسته بیا بشین کارمن = باشه رئیس = میشه گفت که یکی از خونه ای که در کره جنوبی هست ما مدارکمون حفظ می کردیم به دستور شهر داری که هیچ صاحبی نداره به فروش رفته تو باید مدارک برای ما بیاری و کسایی که خونه خریدن بکشی کارمن = این قراره آسون ترین کارم باشه پس این کارو انجام شده بدون رئیس =انقدر هم مطمئن نباش کسایی که اونجا رو خریدن آدم های مهمی هستن الان وارد شدن به خونه خیلی سخته کارمن = حالا کی هستن چند نفرن رئیس = هفت نفر اونا چند تا خواننده مشهور هستن حدود هزار تا نگهبان الان دور خونه تو باید وارد خونه بشی مدارک برداری اون هفت تا پسر بکشی بگیر اینا هم عکساشون هشت کارمن = این چند تا جغله بچه که چیزی نیستن کی باید راه بیوفتم رئیس = امشب از منشی شناسنامه مدارک بلیط جعلی بگیر اونجا قراره به اسم لارا هیمیدا شناخته شی که 25سالته (نکته کارمن 27سالشه) کارمن = خیل خب من دیگه میرم رفتم بیرون مدارک از منشی گرفتم رفتم هتل من خونه ثابتی ندارم چون همیشه مافیا های کله گونده دنبال گرفتن جونم هستن رسیدم هتل وسایلم جم کردم راه افتادم سوار هواپیما شدم یکم
طول کشید چون ار آمریکا تا کره پرواز مستقیم نداره صبح ساعت نه رسیدم رفتم خونه ای که فعلا برای موندنم گرفتن وسایلم رو جا به جا کردم یکم خوابیدم اون روز تو سئول یه گشتی زدم برگشتم خونه رئیس زنگ زد گفت قراره به عنوان کسی که قراره با بی تی اس اهنگ هم خوانی کنه وارد کمپانی بشم گفتم باشه شب خوابیدم صبح بلند شدم لباس پوشیدم کیفم رو برداشتم دیدم عکس های اونا تو کیفمه برشون داشتم انداختم اون ور راه افتادم سمت کمپانی بیگ هیت تو راه داشتم اسم او نا رو تو گوگل نگاه می کردم تا اونجا سوتی ندم وقتی رسیدم
نگهبان رام نداد که یه خانومه ای اومد گفت بزارید بیاد اون خانم لارا هیمیدا س اونا هم معذرت خواهی کردن رام دادن با اون زنه سوار آسان سور شدیم رفتیم طبقه بالا به به اتاق راهنماییم کرد که اون جا بی تی اس بودن وارد اتاق شدم دیدم که
دیدم دارن میزنن تو سر کله هم 😓منم به تک سرفه ای کردم اونا بخودشون اومدم سلام کردن منم سلام کردم خودمو معرفی کردم او انا هم خودشونو اون پسره که گفت اسمش نامجونه داشت حرف میزد من داشتم به این فکر میکردم که چه جوری وارد خونشون بشم😂 که با صدای نامجون به خودم اومدم که یه راهی به ذهنم رسید اون زنه اومد گفت بیاین سر تمرین ما هم رفتیم تو دلم گفتم حالا با این راهی که پیدا کردم سر کدومشون نقشمو عملی کنم سر تمرین متوجه نگاه های مرموز اون پسره جین شدم به خودم گفتم ماهی خودش افتاد تو تور😏😂
(نقشه کارمن اینه که یکی از اعضا عاشق خودش کنه از طریق اون وارد خونشون بشه که جین هم شد اون شخص ) از زبون جین = یه حس عجیبی به لارا داشتم (بچه حتی نمی دونه اسم واقعیش چیه اون وقت حس عجیب داره😂😐) ولی دوست دارم بهتر بشناسمش من اصلا به عشق در نگاه اول اعتقاد ندارم ولی انگار دارم کم کم اعتقاد پیدا می کنم نامجون = جین میگم همه فهمیدن از لارا خوشت اومده انقدر ضایع نباش😂😏جین=یعنی انقدر ضایع ام 😓 تهیونگ = آره 😂 کارمن تو دلش = حالا میریم تو کار دل بری 😂😁
جیمین = جین میگم انقدر لارا نگاه نکن چشمات درد میگیره جیهوپ = 😂😂😂 جین = الان دلم می خواد پاشم برم از دست شما ها جیغ بزنم همه اعضا😂😂 شوگا = دستت درد نکنه بشین سر جات از زبون جین =دیدم لارا میاد سمت من 😓 بعد یهو کاغذ گرفت جلوم گفت من بلد نیستم کره ای بخونم فقط بلدم حرف بزنم بی زحمت اینارو برام بخون تا من بنویسم منم از خدا خواسته قبول کردم😀 بعد که خوندن نوشتن تموم شد به لارا گفتم تو چند سالته گفت 25 بعد مدیر اومد گفت دیگه برای امروز کافیه همه بلند شدیم که بریم که یه دفعه پام سر خورد خوردم به لارا کیفش افتاد زمین دیدم که
عکس من تو کیفشه چهار تا شاخ در آوردم کارمن = یا خدا مگه من همه ی عکس رو بر نداشتم این از کجا اومد😐 سریع همه وسایل جمع گذاشتم تو کیفم بدون یه کلمه حرف از اونجا رفتم جیمین = خب دیگه عکس آقای جین هم تو کیفش بود عروسی کیه منم دعوتم😂 تهیونگ = خودت بردی دوختی😐جین = یعنی اون عاشق منه آخه برای چی باید عکس من فقط تو کیفش باشه 😯 نامجون= حالا بیایم بریم تو راه فکر می کنیم چرا عکس تو تو کیفش بوده از زبون کارمن =
خب حالا بد هم نشد این طوری الان فکر می کنه من عاشقشم کارم راحت تر میشه 😌 بعد رفتم خونه رو لپ تاب همه ی قسمت های اون خونه برسی کردم پیج خم خونه یاد گرفتم از زبون جین =دیگه مخم به هیچ جا نمیرسه یکی یه نظری بده اعضا😶 جین = خب باشه فردا خودم ازش می پرسم 😟 شوگا= بهتره همین کا رو کنی 😂 از زبون کارمن = بعد از تموم کردن نگاه کردن خونه به این فکر کردم چجوری بکشمشون ؟😈 خب حالا وقت خوابه لباسام رو عوض کردم رفتم تو تخت خوا خوابیدم از زبون جین = اوف دلم می خواد همین الان با مخ برم تو دیوار کوکی از اون اتاق = جین تو دوباره داری با خودت حرف میزنی 😓جین = تو بگیر بخواب کارت به کار من نباشه 😡 که همون لحظه یادم افتاد که
خب میدونم جای حساس کات کردم کار همیشه منه 😂 آنا دیگه درک کنین داستان نیاز به هیجان داره فعلا بای دوستون دارم کامنت فراموش نشه😘
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
من عاشقتم وای از خنده جریدم
برای دیدن پارت بعد بزنید رو این پروفایلم😊
پارت دو سه باهم گذاشتم هنوز منتشر نشده😐😑😐😑😐😑😐😑
من دارم فسیل میشم😑💔
تستچیه دیگه✌️😑
😑
وای این هنوز نیومده😂😂😂
والا پارت دو و سه باهم گذاشتم هنوز نیومده😂
😂😂
گذاشتم در حال برسیه خیلی وقته گذاشتم 😑
چرا اینقدر طول میدن؟! 😑😑😑😑
عالی بود
چون منو یاد کارمن سندیگو می ندازه جالب ترم میشه😂😂😂😂
الان کلاس آملاین دارم ولی تو این حین دارم داستان می خونم😂الانم هر چی مس کنم نمی تونم جلو خندم رو بگیرم😂داداشم هی میگه روانی شدی😂😂😂😂
من خودم هم می خونم خندم میگیره😂
نه بابا خوبه خوشم اومد👍😃
منم داستان ترسناک وخشن نوشتم تا بررسی بشه، اگه خواستی بخونش😊
هنوز درحال بررسیه😑
اسمش اتفاق☺️❤️
خیلی باحال بود، تورو جان هر کی زودتر بزار...... من که خیلی خندیدم😂😂😂😂
دلم برای جین سوخت😐😂
گناه داشت😂
داستانت با بقیه متفاوت بود برای همین خوشم اومد👍😃
هیچ حرفی ندارم فقط ادامه را بزار