عشق آسا 5

هاکماث گفت:آه،شخصیت تحقیر و پایمال شده جلوی جمع فقط به خاطر شغل اجباری.پرواز کن آکوما کوچولوی من و اونو شرور کن.@@@@@@مرینت از پشت در گفت:گریس!گریس!میشه در رو باز کنی باید باهام حرف بزنی بگو چه شده. گریس با خشم گفت:تو گفتی بیام اینجا و قول داده بودی که بهم خوش می گذره ولی اصلا خوش نگذشت هیچ،تحقیر هم شدم مرینت گفت:گریس من از پشت در هیچی نمیشنوم میشه باز کنی در رو؟ تو همین لحظه آکوما وارد جارویی که تو دست گریس بود رفت.(گریس خدمتکاره و گرد و غبار رو جارو و برفا رو پارو میکنه.به این بهونه با مرینت و ادرین اومد که مثلا می خواد برفا رو پارو کنه.تو دست راستش جارو تو دستش پارو) هاکماث گفت:طغیان کننده غبار و برف(Snow and dust rebel) ،من هاکماث هستم.تو میتونی طوفان غبار و کولاک راه اندازی و انتقامت رو بگیری در عوض باید میراکلس لیدی باگ و کت نوار رو برام بیاری. طغیان کننده گفت:با کمال میل هاکماث! طغیان کننده در رو باز کرد و مرینت گفت:آه گریس نه! طغیان کننده مرینت رو با پاروش هل داد و مرینت رو زمین افتاد.مرینت از جاش پا شد و گفت:تیکی وقتشه!تیکی خالها روشن!و بعد به لیدی باگ تبدیل شد

کت نوار گفت:هی S.D.R دنبال چی می گردی؟ طغیان کننده به سمت کت نوار برگشت و گفت:چی؟ -اسمت خیلی طولانی مختصرش کردم.و بعد با میله ش به حمله کرد.طغیان کننده هم پاروشو بالا آورد و برف زیادی با نیروی بالایی به کت نوار زد و کت نوار افتاد.لیدی باگ اومد و گفت:خوبی کت نوار.کت نوار دست لیدی باگ رو بوسید و گفت:مگه میشه با دیدن شما خوب نباشم بانوی من.لیدی باگ با خنده گفت:بدجوری سرما زده. لیدی باگ دستشو از دست کت نوار در آورد و گفت:تنهاییم میتونم شکستش بدم تو خودتو خسته نکن پیشی جونم. یکهو صدای جیغ کلویی اومد.لیدی باگ به سمت طغیان کننده رفت.اون داشت به کلویی غبار می پاشید.لیدی باگ یویوش رو دور طغیان کننده پیچید و گفت:کت نوار کلویی رو بردار و برو زوووود. کت نوار کلویی رو از رو زمین برداشت و در رفت طغیان کننده خودشو رها کرد و دور لیدی باگ گردباد برف راه انداخت.و لیدی باگ سرش به دیوار خورد و افتاد زمین. طغیان کننده نزدیکش شد و گفت: میراکلست رو میدی یا خودم درش میارم.لیدی باگ سعی کرد از جاش پاشه که سرگیجه گرفت و گفت:عمرا و افتاد.طغیان کننده دستاشو آورد تا گوشواره های لیدی باگ رو دربیاره کت نوار اومد و لیدی باگ رو بغلش گرفت و زودی فرار کرد.کت نوار گفت:پس میگفتی تنهایی میتونی شکستش بدی.چی شد؟ لیدی باگ گفت:من که بی تو هیچم. کت نوار میخواست ببوستش که لیدی باگ جلوشو گرفت:خب دیگه زیاده روی نکن.کلویی کو؟ کت نوار لیدی باگ رو گذاشت رو زمین و گفت:تو هتله.سر گیجه نداری که؟ لیدی باگ گفت:نه پیشی.بیا بریم پیش کلویی شاید اون میدونه گریس از چی ناراحته؟ کت نوار خودشو زد به اون راه و گفت:گریس کیه؟ لیدی باگ هفت خط تر از اون گفت:گریس؟؟مگه گفتم گریس؟منظورم طغیان کننده ست.اخه هدفش کلویی بود شاید باز کلویی چیزی گفته. کت نوار گفت:حق با توئه بزن بریم.

لیدی باگ گفت:تو طغیان کننده رو میشناسی؟ کلویی گفت:آه منظورت چیه لیدی باگ؟ _منظورم همونی بود که داشت تو رو به کشتن میداد. _آها خب آره فک کنم همون دختری که با دوپن چنگ دوست بود. کت نوار گفت:اها,خب چی بهش گفتی؟ کلویی گفت:خب این اردو واسه دانش آموزای دبیرستان خودمون بود و یه جورایی لاکچری بود.خب هر کسی لیاقت اردوی اسکی رو نداره....لیدی باگ گفت:میشه بری سر اصل مطلب؟ کلویی گفت:خب من گفتم خیلی رقت انگیزه که یه خدمتکار با پارو اسکی کنه همین! کت نوار گفت:درسته همین.و بعد به لیدی باگ اشاره کرد که برن.کلویی گفت:هی کجا میریم یکی باید مراقب من باشه. لیدی باگ گفت:نگران نباش قبل از اینکه بیاد سر وقتت من و کت نوار شکستش میدیم کلویی با اخم گفت:خوبه ولی زود میخوام به اردوم برسم

لیدی باگ گفت:به نظر میاد که چون نیروی برف از پاروئه و نیروی گرد و غبار از جاروئه و چون کلویی پارو کردن اونو مسخره کرده آکوما تو پاروشه کت نوار گفت:صحیح ولی کلویی دقیق نگفت که پارو کردن رو مسخره کرده یا جارو کردنو! لیدی باگ با خودش گفت:اون موقعی که گریس پیش ادرین وایساده بود،دستش پارو بود. لیدی باگ گفت:بنا به دلایلی نمیتونم توضیح بدم چرا همچین فکری کردم. کت نوار گفت:همون قضیه چرت و مسخره؟ لیدی باگ گفت:دقیقا. کت نوار گفت:پس هدف ما...لیدی باگ کامل کرد:پاروئه. ©©©©©©©©®®®®®®®©©©©®®®® لیدی باگ با یویوش طغیان کننده رو گیر انداخت و داد زد:حالا! کت نوار گفت:کتکلیزم و به پارو رو نابود کرد. اما خبری نشد.کت نوار گفت:اوه او.طغیان کننده طوفان غبار راه انداخت و کت نوار و لیدی باگ پرت شدن.کت نوار افتاد روی لیدی باگ و بعد از روش باز شد و دست لیدی باگ رو گرفت:مرسی پیشی. بعد دو تاییحمله کردن و دوباره پرت شدن و دوباره و دوباره.کت نوار گفت:بانوی من دست به کار شو؟

لیدی باگ گفت:افسون خوشانسی! و بعد یک عینک اسکیت سواری توی دستای لیدی باگ افتاد.کت نوار در حالی که از تنه درخت گرفته بود و چشماش نیمه بسته بود تا گرد و غبار وارد چشمش نشه و با طوفان مقابله کنه گفت:منم دوست دارم باهات بیام اسکی ولی می دونی که الان مناسب نیست.لیدی باگ اطراف رو به زور نگاه کرد و عینک رو به چشش زد:کت نوار،میله تو پرت کن. کت نوار گفت:نمیبینم. +به من اعتماد کن! کت نوار پرت کرد و به جارو خورد و جارو افتاد تا طغیان کننده دست به کار شه.لیدی باگ اون رو با یویوش دزدید و شکوند.آکوما پرواز کرد.لیدی باگ اونو گرفت و گفت:دیگه شیطونی بسه آکوما کوچولو.وقتشه که شرارت خنثی بشه.گرفتمت! بعد:خدافظ پروانه کوچولو!

و بعد عینک اسکی رو بالا انداخت:میراکلس لیدی باگ(کفشدوزک معجزه آسا) و همه چی مثل قبل شد و گریس گفت:من اینجا چیکار می کنم.بعد لیدی باگ و کت نوار مشتشاشون رو زدن بهم:بزن قدش! لیدی باگ نزدیک گریس شد و گفت:فک کنم دوستان منتظرتن. گریس گفت:ممنونم لیدی باگ. لیدی باگ سرشو تکون داد.لیدی باگ که میخواست بره.کت نوار دستشو گذاشت روی شونه لیدی باگ:میشه یلحظه؟

لیدی باگ گفت:البته فقط زودتر. کت نوار گفت:اگه میشه بریم بریم ...یه جا لیدی باگ با لبخند گفت:اون بالا پشت بوم خوبه که بتونی راحت تر حرفتو بزنی؟ کت نوار با خوشحالی گفت:آره!!😍 کت نوار گفت:من هر کریسمس به جز سال پیش خیلی تنها میشم،میشه میشه الان با هم با هم ..یذره از وقتتو به من اختصاص بدی بانوی من؟ لیدی باگ گفت:متاسفم کت نوار! کت نوار ناراحت شد:می دونستم! لیدی باگ گفت:متاسفم که امشب نمیشه. کت نوار:گفتم امشب چون تو حتما فردا میخوای شب عید رو پیش خونواده ت باشی.گفتم الان شاید امشب یکم وقت داری که برای گربه تنهات بزاری. لیدی باگ دستش رو کشید رو گونه کت نوار رو گفت:گربه من تنها نیست،اون لیدی باگشو داره. کت نوار با تمام وجود لبخند زد. لیدی باگ گفت:اگه تو فردا با خونواده و دوستات و اطرافیانت زیاد وقت نمی گذرونی،من در خدمتم. کت نوار با خوشحالی لیدی باگ رو تو هوا چرخوند و گفت:معلومه .من وقت گذراندن با تو رو بیشتر از هر چی ترجیح میدم.لیدی باگ سرخ شده بود و بعد گفت:کت میشه منو بزاری زمین.کت نوار هم کمی سرخ شد و گفت: ببخشید از خود بی خود شدم. + چرا؟ _فکرشو نمی کردم آماده بودم تا بهم بگی نه. +حالا که نگفتم. _پس،فردا شب ساعت...چند؟تو بگو +ساعت ۱۰ خوبه؟ کت نوار گفت:عالیه🙃 لیدی باگ گفت:پس میبینمت پیشی کت نوار که مجذوب لیدی باگ شده بود گفت:منم بانوی زیبای من!

لیدی باگ به حالت عادی برگشت.همه بچه ها بودن،جز ادرین.مرینت به آلیا گفت:ادرین رو ندیدی؟ آلیا گفت:نه با تو غیبش زد.همون لحظه ادرین اومد.آلیا گفت:امپراطورت اومد.مرینت گفت:اذیت نکن آلیا! آلیا خندید. نینو گفت:همگی بیاین یه عکس دسته جمعی بگیریم.همگی جمع شدن و نینو کنار آلیا،آلیا کنار مرینت مرینت هم کنار ادرین،ادرین هم کنار لایلا و.... و بعد یه عکس یادگاری گرفتن. موقع رفتن ادرین به مرینت گفت:ممنونم مرینت شب خیلی خوبی بود. مرینت با لبخند گفت:از من چرا تشکر می کنی باید از خودت تشکر کنی که انقد خوب و جیگر یعنی شب خوب و خیلی عالی با هم ساختیم.ادرین لبخند زد و گفت:,فعلا.و یک گوله برفی توی دنیای مرینت گذاشت و چشمک زد.مرینت گوله رو به سر آلیا زد و بعد جنگ برف بازی بین همه همکلاسیها شروع شد.

ساعت ۹/۵ شب بود.تیکی گفت:آماده ای مرینت؟ مرینت گفت:آره،همه کارآموزی کردم.فقط مونده که جلیقه رو کادو پیچ کنم. تیکی گفت:جدیدا به کت نوار خیلی اهمیت میدی،جریانی هست؟ گونه های مرینت سرخ شد و گفت:چی داری میگی تیکی!معلومه که نه. تیکی گفت:باشه تو راست میگی. مرینت بحث رو عوض کرد:خب،امشب سرده شنلم رو می پوشم.بعد یه کلاه انتخاب کرد:با این. تیکی گفت:اینا رو موقع عادی بودن نپوشیدی که،ها؟ مرینت با زیرکی گفت:معلومه که نپوشیدن اینا مخصوص مواقعی که لیدی باگم _خوبه! 🐞🐞🐞🐞🐾🐾🐾🐾🐾🐾🐾🐾🐞🐞🐞🐞 پلگ یه گاز به پنیرش زد و گفت:خوشتیپ کردی،شادوماد! ادرین گفت:پلگ وقتشه تبدیل شی،پلگ پنجه ها بیرون! و بعد ادرین تبدیل به کت نوار شد.پاتوق شون رو حاضر کرد.درخت کریسمس تزئین شده،چند تا رز قرمز و زرد و یذره شیرینی و کادو.

لیدی باگ به پاتوق همشیگی شون رو به روی برج ایفل رسید.لیدی باگ گفت:وای!کت نوار! گفت:کریسمس مبارک بانوی من.لیدی باگ گفت:آه،پیشی کریسمس تو هم مبارک!تو اینا رو برای من چیدی؟ کت نوار:😎البته. لیدی باگ گفت:می خواستم...کت نوار انگشتش رو گذاشت رو لبای لیدی باگ و گفت:افتخار میدید بانوی من؟ و بعد آهنگ گذاشت.کت نوار یکی از دستاشو دور کمر لیدی باگ گذاشت و با اون یکی دست لیدی باگ رو گرفت.با تمام وجود عاش.قانه نگاهش می کرد.گونه های لیدی باگ کمی سرخ شد و اون هم خیلی زیبا به عمق چشمهای کت نوار نگاه می کرد و با ریتم اروم آهنگ می رقصیدن.بعد از یه ربع رقصیدن.کت نوار گفت:نوبت کادوئه،ببخشید اولین بارم بود.خیلی خوب بلد نبودم. و کادو رو گذاشت توی دستای لیدی باگ.لیدی باگ باز کرد یه گوشی گرمکن با روکش پارچه خال خالی درست مثل لباس لیدی باگ بود.کت نوار گفت: میدونم گند زدم دیگه نه طراحی میکنم نه خیاطی اصن با این کارم چیو میخواستم....در همین لحظه لیدی باگ از زنگوله طلایی کت نوار گرفت،به سمت خودش کشید و خیلی محکم گونه کت نوار رو بوسید(کاور تست)بعد از این کارش خجالت کشید و خودش و عقب کشید و با سرخی گفت:ممنونم کت نوار!کت نوار که تو شوک بود و کلا از خوشحالی و کمی خجالت داغ کرده بود به خودش اومد و گفت:دوسش داشتی؟ لیدی باگ گفت:عاشقش شدم.و بعد گذاشت روی گوشاش: خیلی هم گرم میکنه.چه کیفی میده! کت نوار لبخند زد و گفت:خیلی خوشحالم. لیدی باگ گفت:راستش،منم یه چیزی واسه تو دارم.و بعد کادو رو گذاشت تو دست کت نوار.کت نوار بازش کرد و وقتی دید یه جلیقه ست از همونیایی که میخواست بال در آورد و محکم لیدی باگ رو بغل کرد:وای بانوی من تو بهترین کادوی کریسمس امسال رو بهم دادی،البته تو و یه نفر دیگه.ازت خیلی ممنونم خیلی خیلی خیلی محشرههههههه!! لیدی باگ خودشو از بغل کت نوار بیرون کشید و گفت:تنت نمیکنی؟ کت نوار جلیقه رو پوشید.لیدی باگ گفت:فیت تنته.خیلی بهت میاد.کت نوار گفت:واقعا؟بازم میگم خیلی دوسش دارم بی نظیره😍😍راستی نمیدونستم خیاطی میکنی +طرحش هم مال خودمه. کت نوار گفت:تو هم مثل دوست منی،بی نظیر! لیدی باگ حسودی کرد و گفت:دختره یا پسر؟ کت نوار گفت:کی؟ +دوست بی نظیر شما؟ _دختره،وایسا ببینم حسودی کردی؟ +نه جونم چرا باید حسودی کنم؟اصلا اینطور نیست. کت نوار هم همچنان لبخند موذیانه میزد که گوشواره لیدی باگ صدا داد:من باید برم پیشی،بابت همه چی خیلی ممنونم،یکی از بهترین کریسمسای عمرم بود. کت نوار گفت:من ممنونم از تو بانوی من. +خدافظ _خدافظ!اون بی نظیره! 🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞 تیکی گفت:انگار کت نوار هم بلده چجوری دل تو رو بدست بیاره. مرینت گفت:تیکی ما فقط همکاریم همین. تیکی گفت:باشه ببینیم تا کی میخوای وانمود کنی؟ 🐾🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞🐾🐞🐾 پلگ گفت:شیطون خوب مخ زدیا! ادرین دستشو کشید روی گونه شو گفت:آره هنوز هم نمیتونم باور کنم که که اون اون خودش با خواسته خودش منو بوسید. پلگ گفت:ای بابا🤢 💞❤️❤️💖💗 و ادرین با یاد روزی که با لیدی باگ داشت خوابید و مرینت هم با یاد روزی که با ادرین داشت به خواب رفت.