مغرور (تهیونگ) پارت ۱۱

خب این داستان الان خداقل به اندازه دو پارته ولی بلز یه پارت دیگه مینویسم تا بعد

سوآه=پووف رفتم تو گوشیم که به گوشیم زنگ زدن سوآه=بله ناشناس=سلام خانم کیم منشی چو هستم امروز جلسه هم رو دیدیم سوآه=عاه بله ببخشید فراموش کرده بودم منشی چو=ایرادی نداره کارتون داشتم سوآه=بفرمایید منشی چو=فردا مدیر گفته بود راس ساعت ۱۰ اینجا باشید درسته؟ سوآه=بله درسته منشی چو=خب فردا با فن هاتون باید عکس بگیرید لطفا زیبا و دیدنی باشید سوآه=اوه چشم منم فن هام رو دوست دارم کاری ندارید؟ منشی چو=نه مرسی خداحافظ سوآه=گوشیو قطع کردم گشنم شد بلند شدم رفتم دره یخچالو باز کردم هیچی نبود😐زنگ زدم به رستوران و هات داگ سفارش دادم رفتم نشستم رو مبل و تلویزون و روشن کردم

(۲۰ دقیقه بعد) زنگ خونه خورد درو باز کردم هات داگ ها رسیده بودن پول رو دادم و اومدم همه رو خوردم و رفتم توی تخت و ولو شدم😐😂 (۱ روز بعد) سوآه=از خواب بیدار شدم ساعت ۹ بود رفتم دوش گرفتم اومدم موهام رو دم اسبی بستم ساعت شده بود ۱۰ رفتم بیرون و به هزار بدبختی سوار ماشین شدم و راه افتادم بعد از نیم ساعت رسیدم سوآه=اوه چه شلوغه وای چقد عکاس هس چخبره اینجا رویه چن تا تابلو خوندم نوشته بود بی تی اس توجه هی نکردم رفتم تو کمپانی که وارد شدم چند تا دختر و پسر جیغ کشیدن برگشتم سمتشون اومدن سمتم که بادیگارد نذاشت یه دختره=سوآههه من طرفدارتم سوآه=ممنون عزیز دلم🥺💝 یه پسره=سوآه تو خیلی جذابی🙂سوآه=مرسی عزیزم و طرفدارات بیشتر تر میشدن و سرت رفته بود منشی چو اومد منشی چو=اوه خانم کیم شما اینجایید سوآه=بله با طرفدارام صحبت میکردم منشی چو=ببخشید که مزاحم شدم ولی جلسه دارید و بعدا باهاشون عکس میگیرید سوآه=اوم باشه خدافظ کیوتای من🙂 طرفدارات با جیغ=تو ام کیوت مایی خوش بکذره و موفق باشی سوآه=ممنون خب منشی چو بریم وارد اتاق جلسه شدم (عکس لباست بالا هست)

همه ی نگاها رویه من بود با اضافه چند تا پسر نشستم رو صندلی مدیر=خانم کیم مثله همیشه زیبا هستید😍سوآه=اوم ممنونم خب امروز چه کاری دارید مدیر=شما این هفت پسر رو نمیشناسید سوآه=لازم داره که بشناسم😐مدیر=خیر ولی میدونید چقد طرفدار دارن و معروفن سوآه=اوم خوشبختم نامجون به زبان اروپایی=ما ام از دیدنتون خوش حالیم سوآه=اوه میتونید کره ای صحبت کنید منم کره ای هستم نامجون=اوه چه عالی جین= چشمان هندسامم درست میبینن😳سوآه=چیزی شده؟ جین=نه هیچی جین یه چشمک زد و تو یه لبخند زدی مدیر=خب اول این که خانم کیم شما باید با طرفداراتون عکس بگیرید و بهشون امضا بدید بعد با اعضای بی تی اس عکس میگیرید سوآه=اوم باشه من مشکلی ندارم خداحافظ همگی تا چند ساعت همهی اعضا جلسه=خداحافظ(عکسه طرفدارات هست اون بالا) سوآه=سلاممم همه ی طرفدارات با جیغ و هورا برات دست زدن سوآه=خب میتونید یکی یکی بیاید و باهم عکس بگیریم یه دختر اومد باهات عکس گرفت دختره=س..سوآه ای کاش میتونستم بغلت کنم😔 سوآه=بیا ببینم لوس نشو🙂 دختر رو بغلت کردی و بهش امضا دادی

(عکسه امضات اون بالا هس) دختر=ممنوننننننم بای بای😍💝 (بعد از ۲ ساعت) سوآه=وای خدا کلی خسته شدم هنوزم باید با اون پسرا عکس بگیرم در زدم وارد شدم منشی چو=با طرفدارهاتون خوش گذشت؟ سوآه=بله فقط کمی خسته شدم مدیر=بفرما بشین سوآه=ممنون اعضای بی تی اس کجان؟ مدیر=دارن میکاپشون میکنن سوآه=اها مدیر=خانم کیم شما ام ارایشتون خراب شده برید پیشه میکاپر ها لطفا سوآه=چشم یلند شدم رفتم اتاق میکاپ پیشه یکی از پسرا نشستم پسره=سلام خانم کیم من مین یونگی هستم سوآه=عاه من ام کیم سوآه هستم لطفا بیا باهم رشمی حرف نزنیم شوگا=باشه😂 سواه=حسابی خسته شدم شوگا=منم خیلی خستم💔 سوآه=تو مگه من نبودم چکار کردی؟ شوگا=هیچ کار سوآه=آها😐 بعد از میکاپتون عکاس=خب ۱ ۲ ۳ نورو حالا عکاس=عاه این خیلی خوب شد حالا بیاید تکی تکی عکس بندازیم اول از لیدر نامجون پیشه سوآه وایساد و ژست گرفتن عکاس=۱ ۲ ۳ نور حالا خب خوبه نفره بعدی جین=منم عکاس=بفرمایید جین با سواه ژست قلب گرفتن عکاس=خوبه بعدی؟ شوگا=امم من عکاس=بفرمایید سوآه و شوگا ژست چشمک گرفتن و لاو نصون دادن عکاس=۱ ۲ ۳ حالا خب عالی شد بعدی جیهوپ=منمم عکاس= بفرمایید شوآه=معلومه ادم مهربونی هستید جیهوپ=ممنون سواه و جیهوپ دستاشون رو گداشتن توی دست هم و ژست قبل گرفتن عکاس=۱ ۲ ۳ اوه خیلی عالیه

بعدی؟ جیمین=منننن عکاس=بفرمایید سواه=انگار موچی ای😂 جیمین=چون موچی ام🥺🍣🍡سوآه=که اینطور جیمین و سوآه ژست دست به سینه گرفتن و چشمک زدن عکاس=۱ ۲ ۳ خوبه عکاس=بعدی تهیونگ تو دلش=این همون سوآهه چقد تغیر کرده وای اسمه منو گفتن باید عادی به نظر بیام و بغض نککم خب تهیونگ بگو تهیونگ=منم عکاس=بفرمایید تهیونگ رفت پیشه سوآه سوآه=اوه چه جدی و جذاب🙂تهیونگ=ممنون سوآه=دستتو بده تهیونگ با لرزه دستشو گذاشت تو دستات و تو دلش گف=هنوزم دوستش دارم💔سوآه و تهیونگ ژست دستاشون و گرفتن و بهم نگاه کردن عکاس=۱ ۲ ۳ اوههه واییی عالیه بهترین عکسته سواه😍😍😍سواه=ممنونم عکاس=اوم بعدی کیه کوک=منن عکاس=بفرمایید کوک اومد پبشه سواه سوآه=بانی کوچولو ک میگن تویی😂🐇 کوک=یاا بزنم بشت خاک بره تو چشش سواه=چ زود خودمونی شدی خوشم اومد کوک تو دلش=وای خدا کوک چرا خودمونی شدی باید فراموش کنی سواه دوسته قدیمیته و اون اون تصادف و فراموش کنم که سواه آسیب دیده بود کوک=عاه ببخشید خانم کیم سواه=ایرادی نداره

عکاس=خب روزه خوبی داشته باشید خداحافظ🙂🚶‍♀️ همه=خداحافظ سواه=از دیدنتون خوشحال شدم نامجون=ما ام همینطور🙂سواه=پس من با احازه میرم خداحافظ همه اعضا بی تی اس=خدافظ کوک=تهیونگ دیدی چقد بزرگ شده😕 تهیونگ=اوهوم ولی فک کنم اون مارو فراموش کرده🥺تهیونگ تو دلش=خب بایدم فراموش کنه وقتی با ماشین زدم بهش چون چاره ای نداشت(فلش بک به ۲ سال پیش) مرد=اگه با ماشینت به اون دختر نزنی پدرت رو مرده بدون تهیونگ=خفه شو مرد گوشیشو نشون داد که 🔪 گداشته بودن زیره گلوی پدره تهیونگ مرد=هنوزم دوس داری خفه شم؟ تهیونگ با بغض گفت=چرا این کارو میکنی مرد=اونش با تو مربوط نی تا ۳ میشمارم ۱ ۲ تهیونگ=باشه💔 مرد=یارام تعقیبت میکنن تهیونگ=ب..باشع

(پایان فلش بک پس فهمیدید دیگه چی شد مرده گفته بود اگ با ماشین به سواه نزنی پدرتو میکشم و اینا) کوک=خب بریم اعضا رفتن تهیونگ=باش بریم

سوآه=این تهیونگه و کوک عه چقد اسم و چهروشن واسم اشناس واسا بزنم گوگل سواه=بیوگرافی کامل کیم تهیونگ و جئون جانگ کوک اورد خب اول بریم واسه کوک ازش خوندم که همه چی یادم اومد گوشی لز دستم افتاد و یه اشک بزرگ از رویه گونه ام لغزید سوآه=ی..یعنی ک..کوک عاا تهیونگ منو با ماشین زد افتادم زمین و تا تونستم گریه کردم از بی جونی رفتم روی تخت و خوابیدم و هیچی نخوردم.....💔

سوآه=با صدای آلترم بیدار شدم رفتم شرکت و گفتم آقای مدیر من میخوام ب کره معلق شم مدیر=چی کره چرا سوآه= به یه سری دلایل

مدیر=اما این کار که الکی نیست وقت میبره سواه=چند روز مدیر=حداقل ۲ روز اما باید از مادرتون اجازه بگیرم سواه=اجازه رو قبلا گرفتم

وای خدا دستم درد گرف بوص بای

باعی حداقل لایک کنید بذارید جون بگیرم😂

اسلاید اضافه😕

دیگ واقنی بای