عضو 8 بنگتن پارت 2

ساعت ۷ صبح بود که بیدار شدم از پنجره هواپیما یه نگاهی انداختم دیدم روی ابرام وایی خدا انقدر قشنگ بود که هیچی نمیتونستم جلومو بگیر بجز صدای قارو قور شکمم منشی هواپیما امد گفت سلام خانم چیزی میل ندارید گفتم : چرا میشه غذا بیارید چون خیلی گشنم بود دلم یه غذا میخاست. منشی : چشم. بعد رفت امد یه ظرف برام اورد دیدم که نودل مرغ خیلی ذوق کردم چون من عاشق نودل مرغم . بعد ازینکه غذامو خوردم تموم شد دیدم که خلبان گفت : مسافرین محترم داریم فرود میایم لطفا خونسردی خودتون رو حفظ کنید. بعد هواپیما داشت فرود میومد من کم مونده بود از صندلی سر بخورم ولی استحکاک کفشام اجازه سر خوردن رو نداد.

هواپیما نشست و منم با ذوق شوق سریع ساکمو برداشتم و رفتم پایین هوا نیمه بری بود و منم عاشق هوای ابری هستم بعد وقتی وارد شهر شدم بلند از خوشحالی گفتم : سلاممممم کرهههه من امدمممم یوهوووووو . مردم به طور عجیب بهم نگا کردن ولی چیزی نگفتم منم یکم معذب شدم و رفتم سمت تاکسی که منو به نزدیک ترین هتل برسونه . وقتی رسیدم هتل دیدم که چه شیک بزرگ بود سریع رفتم یه اتاق رزرو کردم . سریع خودمو انداختم رو تخت . (عکس هتل☝) یه ۲ ساعتی خابیدن ساعت ۹ نیم بود و من رفتم پایین که یه چیزی بخورم. کیمباجی سفارش دادم. بعد ازینکه خوردم رفتم یکم که شهر رو بگردم واقعا کره زیباست حتما مردمشم مهمون نواز بودن . رفتم تویه پاساژ تو یکی از مغازه ها وسایل کیپاپ میفروخت با سرعت رفتم اونجا.

دیدم بمب آرمی هم هست یدونه خریدم به یه هودی (عکس بالا هودی👆) واقعا قیمتاش مناسب بود قیمن بمب آرمی به پول ایرانی ۵۵ تومن بود و هودی هم ۳۵ تومن بود و یه چند دست لباس هم واسه خودم خریدم . وقتی رسیدم کره روسری سرم نبود حجاب نداشتم چون دوست نداشتم بفهمن ایرانیم دوست دارم مثه مردم عادی کره باشم. داشتم برگشتم هتل که یه دختره هواسش نبود برخورد کرد بهم . گفت : واقعا ببخشید حواسم اصن کجاست. دیدم لباسش لوگوی بی تی اس داره بهش گفتم : حتما تو فکر اعضایی نه😂 دختره باتعجب بهم نگا کرد گفت : وای از کجا فهمیدی دقیقا تو فکر اونا بودم. باخنده گفتم : خو از هودیت مشخصه😂 دختره گفت : آها راست میگی😅 بهش گفتم میای بریم کافه مهمون من. گفت : خیلی ممنونم.

رفتیم کافه هردومون قهوه سفارش دادیم از دختره برسیدم اسمت چیه گفت : اسمم می جو هستش ۲۳ سالمه و تو چی؟ من چون دوست نداشتم اسم اصلیمو بدونه اسمه فیکمو گفتم : منم یونگا هستم ۲۳ سالمه جالبه چون هم سنیم😊 بعدش خیلی با ذوق پرسید : توعم آرمی بایست کیه من بایسم جیهوپه . گفتم : من بایسم تهیونگه. گفتش دو روز دیگه کنسرت دارن نظرت چیع باهم بیلیت بگیریم منم با کمال میلی قبول گردم گفتم آره چرا که نه . برام از سایت دو تا بیلیت گرفت. ازش تشکر کردم گفتم : واقعا ممنونم من اولین بارمه که میایم کنسرت. دختره گفت : واقعا فک میکردم زیاد رفته باشی. گفتم نه من ایرانی هستم امروز تازه رسیدم. دختره باچشمای گرد گفت: واقعا ولی اصن قیافت بهت نمیخوره بهت میاد اهل اینجاها باشی . خیلی خوش حال شدم چون واقعا قیافم میخوره به کره ای ها. (اسلاید بعدی عکسی می جو دوست مانیا)

می جو

پایان