پارت ۳ ات. از کلاس بیرون رفت و دست جیمین گرفت و از مدرسه بردش بیرون . # ات. چی کار می کنی برای چی از مدرسه رفتیم بیرون . ات. جیمین من میدونم که جونکوک از من خوشش اومده چون وقتی از کلبه دور شدم اون منو رسوند خونه و تو ماشین دیدم که عکس منو داره اما تو رو خودم نیوردم ............... # چی تو فقط مال منی ❤ ات. معلومه خوب مال توام ❤ # دانشگاه مونو عوض می کنیم ♡♡ ات. باشه ع. ز .ی. ی. ز .م میریم ♡♡ و از اون دانشگاه رفتن ، اما تهیونگ بخیال وا نستاد . ، و رفت خونه ات. اما ات خونشو عوض کرده بود . @زنگ زد به کی کیسو ..........
ات . فهمید اون دختر تو گوشی جیمین: خواهرشه و رفتن تو بوسان زندگی کردن اما تهیونگ ول کن نبود و کل شهر و گشت .... پیداش نکرد ........ 😭😭💔 @تهیونگ به کیسو زنگ زد و بهش گفت یکم از علایق ات بگه و کیسو گفت : .......... دوست داشت یه بار به بوسان بره و تهیونگ هم به بوسان رفت اما خواهر جمین تو فرودگاه کار می کرد خواهر جیمین پاش سر می خوره و بغل تهیونگ میفته و بایک نگاه خواهر جمین ع. ا. ش. ق تهیونگ میشه ❤ ( علامت خواهرجیمین ¥) @ تهیونگ کلاتون افتاد . کلاهش رو برداشت و به تهیونگ نگاه می کرد . تهیونگ از اونجا رفت . تهیونگ رفت هتل تا یکمی استراحت کنه و بعد از چند ساعت رفت دنبال ات اما پیداش نکرد . ¥ خواهر جیمین اسمش جیسو بود . اون دنبال تهیونگ رفت اما نبود و به کارش رسید 👩💻👩💻
داستان ادامه دارد ..........
اضافه اوردم 🙃🙃
لایک 💜 کامنت 💜 فالو 💜
لایک🤞🏻 کامنت🤞🏻 فالو🤞🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (3)