
اسلایدا کمه ...ساری.....

یه نفس عمیق...پرش از ارتفاع بلند....چرخیدن دور میلیه ی افقی....پرش.....ایستادن روی یه پا.....روی پای راست ایستادن و چرخش دور خودش.....تعظیمی زنانه .....مکاپ دنسرا شروع به تشویق کردن :عورااااااا...تونستی......بهت افتخار میکنم سونبه...____ته:کارت خوب بود رزینا شی (جونگکوک یافتمممم)

تهیون:بچ..ها...ال...ان...وقت..ش.....نیست...اون ...داره...میاددد....آیششششش(کره ایا اینو میگن به معنای ل.ع.ن.ت.ی یا گ.ن.د.ش.ب.زن.ن.)در تالار باز شد.....یه مرد سیاه پوش ...موهایی که رنگشون مشخص نبود ...کت و شلواری نا مرتب به رنگ سیاه ....اون پارک جیمین .زاده ی بوسان....حرفه ای در باله و کینگ جدید باله بود (استایل جیمین...کت و شلوارشو و موهلشو نا مرتب فرض کنید)
{رزینا}(اول برید معرفی رو بخونیدددد) چشمام سیاعی رفت و سرم گیج میرفت ....داد یه مرد تو سرم...بوی ن.و.خ(برعکسش کن)صدای چکیدنش...التماس مرد...قهقه ای احمقانه متعلق به یه زن .....صدای چ.ا.ق.و ....همه اینارو حس میکردم ...میخواستم داد بزنم ....داشت چه اتفاقی میافتاد...اتفاق ۴سال پیش...پارک جیمین...نه...نمیخوام...-نننننممممیییخخخخوووووااااممممم....(نمیخوام رو داد زد)چهره ی پسر که از روی چشم چپش ن.و.خ(برعکسش کن)و لبش زخمی بود جلوی چشممو گرفت....به صدایی سر غرید:حسابتو میرسم...انتقام میگیرم ....سیاهی متلق ....بی هوشی و.....
{جیمین}یهو دختری که اونجا بود داد زد -نمیخوامممممممممممم....و چند ثانیه بعد ..جسم بیهوشش روی بومگیو افتاد ....بومگیو گفت:نه نه...تروخدا دوباره نههههههههه...موهای فرفریش اصلا با چهره ی ترسیدش همخونی نداشت....بومگیو اون دختر رو براید استایل بقل کرد و شروع به دویدن کرد ...تهیون و یونجون دنبالش دویدن ..هیونینگ کای تو سر خودش کوبید.....سوبین پشت سر عیونینگ کای دوید...وات؟چی شد...این اتفاق انگاری خیلی عادی بود
تهیونگ دستمو گرفت و دوید....پشت سر هم گفت....چه مرگشههههههههه.....این دختر خیلی اشنا بود ....توی دبیرستانی که داخل لندن بود ...اره همونجا...اونموقع ۱۵ سالش بود...پدرو مادرشو از دست داد ....اوه با کتمن دوست صمیمی بود ...اسم کتمن رو یادم رفته....همه بهش میگفتن کتمن....اسم دختره....اها...آنجلا اسمیت....کتمن صداش میکرد :مای رز(رز من ) (پایان پارت ...اسلاید بعد دوتا چالش دریم )
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیبودپارتبعدوزودیبزااااار⛓💕😭
چشممممم....باشه بابا میزارم....ولی بگو پیگه..بنظرت کتمن کیه؟
نمیدونم چرا احساس میکنم ترکیب اسم کوک و ته و جیمین😐💔😂
عررر عجب خلاقیتی ....ک تم ن میشه ..یه جور دیگه نخونیش
اصن نفهمیدم چی گفتی😐💔
ک تم ن
گیج شدم بوخودا😐💔
وات دا فاز ...catman.
ول کن تروخدا. کتمن نمیشناستم و اصنم نمیتونم بفهمم کیه😐💔😂
باشه بابا..پارت بعد منتشر شده ها
مرسی❤🙂
عالی بود♡ پارت بعدی رو زود بزاررررررر لاوم💞
ج.چ³: آره ادامه بده ....❤
فالو شدی فالوم کن💜
پراممم...اوکی...فالو میشی..زود میزارم...ولی پراممم...منتشر کرددددد
اوکی تنکص😘
پارت بعد متاشر شد لاوم...فالو شدی
تنکص عالی بود...♡