🍓Love kook⁶🍓

وقتی کوک رسوندتت خونه خیلی خسته بودی و وقتی رفتی خونه لباساتو عوض کردی و رفتی رو تخت ولو شدی ک داشتی با گوشین ور میرفتی ک زنگ خورد و تو جواب دادی و گفتی ا/ت:سلام کوکی کوک:سلام بیبی خوبی ات:کوک ما ک تازه همو دیدیم و حالم خوب بود😐🤦🏻‍♀️ کوک:خب حالا عشقمم دلم برات تنگ شودههه بیبی ات:ما ک تازه همو دیدیممممممممم کوک:پوفففف بیا دم پنجره رفتی دم پنجره و دیدی کوک پایینه ات:کوک برا چی اومدی؟ کوک:حالا بیا پایین تازه لباس باز نپوش ک پسرا رو آوردم ات:آخه نصف شبی کی لباس باز میپوشه منه خر بپوشم کوک:ب عشق من نگو خر ات:باشه بابا اومدم بانی کوک:بدوووو

لباساتو عوض کردی چون کوک گفت اعضا هم همراشن و رفتی پایین(لباست ی هودی مشکی تا بالای زانو با یک جوراب سفید تا زیر زانو با کفش کتونی ساده سفید)رفتی پایین و کوکو دیدی رفتی بهش سلام کردی و با بقیه اعضا هم سلام کردی اعضا:سلاممم کوک:هیونگا این دوست دخترم ا/ته☁️🥺 اعضا:خوشبختیم از آشنایی باهاتوننن ات:ممنون میشه اینقدر رسمی صحبت نکنین😂 جین:من ک راحتم جیهوپ:من بیشتر جین:من بیشتر تر جیهوپ:من بیشترترتر کوک:بسه دعوا نکنین هیونگا ات:بفرمایید داخل شوگا:دیدی خودت داری رسمی حرف میزنی ات:😂✌🏻باشه دیگ نمیزنم بیاین تو خونه اعضا:😂😂😂😂😂

رفتین تو خونه و تو رفتی برا اعضا هات چاکلت آوردی جیهوپ:از کوک شنیدم قراره برا عکاسی بیای بیگ هیت ات:اوهوم قرار بیام جیهوپ:حالا کی میای ات:اممم فردا جیهوپ:ساعت چند ات:7:30 کوک:هیونگ چقد یوال میپرسی جیهوپ:خب چیکار کنم کلی سوال دارم بعد کلی حرف همه رفتم اما کوک نرفت میخواست دیر تر بره کوک:ات لباست خیلی باز نبود ات:هنننن کجاش باز بود کوک:پاهات معلوم بود ات پوففففف کوکککککک کوک:باشه بابا منم دیگ میرم ات:براچی کوک:نرمممم ات:امشب نمیمونی کوک:ن امشب کار دارم ولی فردا شب میام ات:باشههههههه کوک هم رفت تو هم ب خونه رسیدی و رفتی خوابیدی

بچه ها میدونم خیلی کم بود ببخشید اما قراره برم دندون پزشکی

بای بای

.............

...........

........

......

.........