
سلام بچه ها من اومدم
از زبان مرینت:همه کمکم داشتن میرفتن که آلیا موند گفت:مرینت من میدونم که تو لیدی باگی (فلش بک به ۲ هفته پیش)از زبان آلیا:داشتم توی پارک قدم میزدم که یهو لیدی باگ اودم پایین و از خستگی نشست روی زمین و موهاش بالا رفت منم ۲ تا سوراخ روی گردنش دیدم (پایان فلشبک) گفتم:چی میگی آلیا من لیدی باگ نیستم!!گفت:تا الان شک داشتم ولی امروز مطمعن شدم گفتم:باشه آلیا ولی نباید به هیچ کسی ان رو بگی حتی به نینو گفت:باشه قبوله گفتم:حالا یک سوپرایز برات دارم
من عاشق کتنوار شدم و هویتم رو بهش گفتم دلیل این که اون خوب شد هم همین بود گفت:چی میگی دختر؟؟؟؟واقعاً داری میگی؟؟گفتم:اره واقعاً دارم میگم الیا گفت:ولی من هنوز باورم نشده که هویت قهرمان بزرگ پاریس رو فهمیدم
داشتیم حرف میزدیم که یک هو صدای در بالکن اومد گفتم :آلیا کت نوار اومده برو یک جا قایم شو تا بهت بگم بری پایین گوشیت رو هم بده ببینم گفت:باشه بیا .....همه عکس های لیدیباگ رو حذف کردم و گوشیش رو دادم دستش گفتم:برو قایم شو و رفت......کت اومد داخل و گفت: سلام مایلیدی گفتم:سلوم......یعنی سلام(لکنت گرفته)مای لیدی؟؟تو که به من دیگه نمیگفتی مایلیدی گفت:فهمیدم که عاشق خودت بودم
گفتم:حالا که اینجوری شد باید هویتت رو بهم بگی گفت:باشه ولی یک شرط داره گفتم:چه شرطی گفت:بیا جلو تا بهت بگم .....از زبان آدرین:داشت میومد جلو منم گرفتمش و 💏
مرینت شده بود این🍅 منم خندم گرفت گفتم:اینم شرط من مرینت گفت:حالا که اینجوری کردی باید میراکلست رو تا ۱هفته به من بدی گفتم:چی؟؟؟؟؟؟گفت:باید معجزه گرت رو تا ۱ هفته به من تحویل بدی گفتم:باشه قبوله ........از زبان آلیا:از همون لحظه بوسه داشتم فیلم میگرفتم که مرینت رفت رو به روی کت وایساد و با دستش بهم علامت داد که برم پایین منم از سر ناچاری رفتم پایین

از زبان کتنوار:گفتم باشه ولی الان موقع کشف هویت هست گفت:اره هست از اون ور دیدم آلیا داره میره پایین گفتم:خب آماده ای آره گفت:اره هستم گفتم:فقط حواست باشه جیغ نکشی و غش نکنی گفت:باشه بیا یک شرط بزاریم اگه من غش کردم تا ۱ هفته میراکلس هامون رو باهم عوض میکنیم ولی اگه غش نکردم باید میراکلس خودت رو تا ۱ هفته به من بدی گفتم:قبوله چشمات رو ببند تا ۳ میشمارم بعد میتونی چشمات رو باز کنی گفت:باشه و چشماش رو بست گفتم:پلگ کلوز اوت .....حالا میتونی چشمات رو باز کنی ...........مرینت آروم چشماش رو باز کرد و گفت:اااادددددددد.........رین و غش کرد منم گفتم:من که میدونستم تو غش میکنی و رفتم ببینم چجوری بیدارش کنم یهو تیکی اومد بیرون و گفت:اینجوری که نمیتونی بیدارش کنی الان میام .....تیکی اومد با یک پارچ آب یخ گنده و همه رو خالی کرد روی مرینت خوبه حالا مادر و پدر مرینت توی شیرینی فروشی بودن و صدا رو نشنیدن یهو مرینت بلند شد و یهو................. پرید بغلم و گفت:عاشقتم گفتم: منم همینطور و همدیگه رو💏 که یهو...........
خ دیگه تموم شد ........آنچه خواهید خواند:اونجوری که فکر میکنین نیست...........کاملاً واضحه مرینت.............باشه من عاشقشم ........ خب دیگه تموم شد تا پارت بعد خداحافظ کیوتا مخصوصاً شما مای لیدی (ملیکا)(پارت بعد رو فردا میزارم )(بیا نتیجه چالش داریم)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من دارم ۲ تا پارت مینویسم اگه دیدینش منتشرش کنید
راستی فردا باید بریم گشت زنی ببینیم شروری هست یا نه
باشه بریم مایلیدی
آفرین پیشی
مایلیدی پارت بعدی منتشر شده
آفرین پیشی من عالی بودی
عالییی بود😐 من چرا قبلا اینو نخونده بودم؟؟😐😂
اجو داستان باحالیه😂🤩🤩🤩😘😘
خداروشکر که خوشت اومده
سلام پارت بعدی منتشر شد
اره خوندم عالی بود😉
عالییییی.به تست های من یه سری بزن
عالیییی ممنون میگم میشه داستان منو منتشر کنی