1پارت💔Broken Heart💔

من اناام امروز روز اولیه که قراره برم دانشگاه از دانشگاه چیزای باحالی میدونم (👆تیپم)

سریع رفتم چون پیاده میرم و البته تقریبا بهمون نزدیکه رسیدم یه جای خیلی بزرگ و خفن انگار قشنگ واسه جوونا بود😁 توی حیاط دانشگاه یه پسری وایساده بود و وقتی من اومدم چشمش به من بود وقتی رفتم در بزنم که وارد کلاس بشم دیدم پسره پشت سرم اومد پسره.عه تو ام اینجا کلاس داری من.اره و همون موقع استاد بلند گفت بیا تو من.سلام استاد ببخشید دیر کردم و همه داشتن به من نگاه میکردن پسره.سلام استاد من جین هستم ببخشید من توی راه مشکلی واسم‌پیش اومد استاد.دوتاتون ۱۵دقیقه دیر کردید هم تو انا و هم جین بشینید روی یکی از نیمکت ها داشتم به حرف های استاد گوش میکردم که دیدم یه کاغذ افتاد روی میزم🤨 نوشته بود سلام پشت سرت من تهیونگم اگر میشه امروز من برسونمت منم در جواب نامه نوشتم سلام خوشبختم منم اناام باشه توی حیاط میبینمت

زنگ که تموم شد داشتم چیزامو جمع میکردم که جین گفت روز خوش انا خانم با یه لحن تند من.تهیونگ این چشه تهیونگ.ولش کن حسوده تهیونگ رفت ماشینشو بیاره جلوی دانشگاه و من متوجه شدم که جین داشت مارو میدید تهیونگ یه ماشین مدل بالا داشت که مشکی جذاب بود مثل خودش درو واسم بازکردو خیلی ملیح گفت.بفرمایید من.ممنون وقتی سوار شدیم جین اومد دم ماشین جین.راستی انا کی جشن سالگردی بگیریم من که حاجو واج بودم نمیدونستم چی بگم من.چی زر میزنی تهیونگ.(بابغض)انا چجوری دلت اومد؟ من.تهیونگ بخدا چرت میگه و بغضم ترکید تهیونگ منتظر حرف‌جین نبودو گازو گرفتو رفتیم تهیونگ.باشه عزیزم خودتو ناراحت نکن دستمو گرفت احساس خوبی داشتم و دستشو سفت گرفتم تهیونگ.اصن بیا بریم بیرون من.باشه کجا بریم تهیونگ.هرجا تو گفتی‌یه جا که جین عوض.ی نباشه(اقا بخدا جین خیلی مهربونه ولی توی این داستان شخصیتش خوب نیس خب ناراحت نشید😂)

لایک کنید کامنتم بزارید دنبالمم کنید مرسیی بوس به همتون امیدوارم خوشتون بیاد😄

اگه خوشتون اومده تو کامنتا بگید پارت بعدو بزار و بزارم این پارت یک بود امیدوارم خوشتون بیاد

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌