سلام اینم پارت آخر میرالکسی من
تو (مرینت) :وای آدرین یه چیزی هست که باسد بهت بگم خیلی خیلی خیلی خیلی مهمه ها الو با تو ام هااااا
آدرین :بعله بعله مگو خب گوش میدم
تو: نگام کن تا بگم الان که سرت همش تو گوشیته الو جناب اگرست
آدرین :اوهوم گوشم بهته
مثل اینکه گوشش بدهکار. نیست پس گفتی:آدرین نگاه کن یه آکوما اونجاست!!!!!!
بلندش بهت نگاه کرد گفت :کو کجاس؟؟
گفتی ببخشیدتو که گوشت بدهکار نبود مجبور شدم
خندید و گفت : از دست تو بله بفرمایین جانم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
خیلی باحال بود...یه جا گفته بود تو و آدرین ازدواج کردین هنگ کرده بودم..بعد دوزاریم افتاد 😂😂
ترو خدا پایان نده کم بود ترو خدا اینو ادامه بده خیلی قشنگه
ممنونم اگه بقیه هم نظر دادن ادامه میدم
آرههههه ادامش بدههههه😭😭
خیلی قشنگ بود ولی اگه همه اتفاقات یهویی نمی افتاد بهتر بود مثل کشف خودشون که یهو بدون هیچ واکنش متقابلی به هم دیگه هویتشونو گفتن اگه یه کم پیاز داغشو بیشتر میکردی بهتر بود
اوهوم باشه
سلام راستی اسم داستان جدیدم. 💞بغض عشق. 💞