مرگ عشق ن9

از زبان ادرین:بدار شدمو با غیافه اخمالویمری روبه رو شدم به خودمون نگاه کردم منکه چیز بدی نمیدیدم البته یه چیزی دیدم که بد نبود مرینت تو بغلم بود همین در افکارم بودم که دو باره مرینت اسممو باداد گفت گفتم : چته چرا داد میزنی کرشدم ؟ گفت یه دلیل بگو که داد نزنم با اشاره به وضعیتمون منم خودمو زدم به اونراه یا به قول شما ایرانیا کوچه علی چپ گفتم :

چرا نباید بغلیت کنم ؟که سرخ شدنشو دیدم گفتم : یعنی میفرمایید نمیتونم مای لیدمو بغل کنم ؟ که سیاه شد منم که تودلم عروسی بود (احمق جون مرینت سیاه شده تو عرو سی گرفتی عجب خری هستی )گفتم بغل که هیچی برو بعدی زود

ب. و .س.ت.م. میکنم بعد قبل از اینکه واکنشی نشون بده ل.ب.ب.و.س.د.ی.د.م

کاتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت یه سوال دارم برو بعدی

چالش از کی متنفری ؟ و من یه معزرت به شما بده کارم که دیر گزاشتم چون پاور کامپیوترم سوخته بود دادم درست کنند ببخشید دیر شد پایان ای قسمت

ناضر جون منشر کن ممنون