نمیخوام از دستت بدم (P9)

خوب چون یکم گذشته ممکنه یادتون نیاد بنظرم برید پارتای قبلو بخونید یکم داستان بیاد دستتون :) از جایی که جیمین میگه حرص نخور شروع میکنم اها راسی کاور وانشاتم عوض شد:) اگه دوسش داشتین بگید که فصل فصلش کنم

جیمین: حرص نخور جوجو امروز تعطیله :/ فردا هم تعطیله همینطور یه هفته تعطیله استادمون افقی شده :/ بپرس اول خو ا.ت : اااا خوب چیزه چه خبر جین : ا.ت تو این چند ساعت صورت هندسامم خیلی گریه کرد علاقه نداری کیم سوک هندسام جینو ب...ق.....ل کنی :( ا.ت : اوخههههههه اوپا بیا بیا در اغ....و....ش گرم مننننن جین داشت میرفت بقل ا.ت که با قیافه ی بسیارررر عصبی و ترسناک

جیمین مواجه شد جین: وای یا خدا ب.ر....گ..ا.ی هندسامم ریخت :/ ا.ت من میرم سرجام میشینم بعدا میام ور دلت ا.ت: باوشه (یه هفته بعد)جیمین:امروز ا.ت مرخص میشه . با اعضا میخوایم بریم دنبالش امشب میخوام بهش ا...ع.ت...را.ف میکنم خداکنه قبولم کنه (عزیزم قبول نکرد ولش کن بیا پیش خودم)ا.ت:امروز مرخص میشم و اعضا میان دنبالم میخوام به جیمین یه چیزی بگم امیدوارم قبول کنه . اعضا از سر راه رفتن دنبال هواجین وسایل مورد نیازتو برداشتن و اومدن بیمارستان هواجین ب..ق..ل..ت کرد و اعضا هم ب..ق..ل...ت کردن جیمینم غ...ی...ر...ت...ی شد :/ یکم بعد که لباستو پ..و..ش...ی...د...ی اعضا رسوندنت خوابگاه تو و هواجین داشتین میرفتین تو که به هواجین گفتی:جینا دلم شور میزنه بیا بریم دانشگاه هواجین:باش هرچی تو بخوای فقط خوب باش :)

ا.ت : لوس :/ هواجین:...:/ا.ت و هواجین با ماشین هواجین رفتن دانشگاه داشتن پیاده میشدن که ا.ت دید کویسو روی پشت بومه و دستاش بازه وپاهاش نزدیک لبس و اروم اروم جلو میاد و چشماش بستس ا.ت طاقت نیاورد و ا.ت:کویسووو(با داد)کویسوووو(با داد تر) کویسو چشماشو باز کرد و داشت میرفت عقب که ا.ت رو دید$کویسو:ا.. ا.ت تو اینجا چیکار میکنی مگه نگفتی ولم کن مگه نگفتی ازت بدم میاد پس الان چرا اینجایی ا.ت لطفا برو و بزار به ارامش برسم و راحتم بزار:) ا.ت لطفا برو خواهش میکنم این اخرین خواسته ی منه ا.ت :ا.....اما اگه من برم تو زنده نمیمونی پس بزار اول حرف بزنیم بعد هر کاری میخوای بکنی بکن پس لطفا بیا حرف بزنیم کویسو:...باشه ولی لطفا بزار بعد حرف کارمو بکنم ا.ت:باشه باشه بیا کویسو اومد پایین و هواجین رفت خونه ا.ت و کویسو هم رفتن به یه کافه ا.ت:کویسو چرا میخواستی اونکارو کنی چون من بهت جواب رد دادم قرار نیست زندگی خودتو تموم کنی کویسو تو یه ایدلی اگه ب..م..ی..ر...ی پس طرفدارات چی اونا مهم نیستن؟ تو که قبلا بیشتر از هرچی طرفدارات رو دوست داشتی الان اونا مهم نیستن ؟

کویسو زندگی فقط یه باره سعی کن ازش لذت ببری اگه ردت کردم برات مهم نباشه اگه جایی باختی برات مهم نباشه ولی به همه نشون بده شادی نشون بده خودتو دوست داری اگه با چیزی یا با کسی مشکل داری نیاز نیست حتما اونکارو بکنی فقط اروم ازش گذر کن و فراموشش کن تو خودت به شخصه میدونی که من چقدر سختی کشیدم پدرمادرم پارسال م...ر...د..ن خواهرم 4 سال پیش م..ر..د کسی که با تمام وجودم د..و..س..ش داشتم قبلا ردم کرد . این قضیه مال 2 سال پیشه من اونو فراموش کردم اصن هروقت بهش فکر میکنم خندم میگیره تو هم بمون که بتونی به این رزا بخندی در عوض من الان ع..ا...ش...ق شدم ع..ا..ش..ق تر از قبلا تو هم بمون که ع..ا...ش...ق یکی دیگه شی ع..ا...ش..ق تر از الان کویسو زندگی خیلی با ارزشه سعی کن خوب ازش مراقبت کنی اینو به عنوان دوست بهت میگم

لطفا به حرفام فکر کن :)کویسو ما شاید نتونیم باهم باشیم ولی میتونیم بهترین دوستای هم باشیم :) لطفا بخاطر زندگی ارزشمندت ن...ن..ی..ر.لطفا بمون و با شادی و قانون خودت زندگی کن قانون دنیا رو ول کن هم تو و هم زندگیت ارزشمنده لطفا بمون و امانتی که خدا بهت داده رو نابود نکن:) کویسو:ا.ت... مرسی واقعا مرسی من الان کاملا بخاطر کاری که میخواستم بکنم پشیمونم تو واقعا مشاور خوبی هستی ممنون من کاملا قانع شدم :) مرسی بابت کمکی که بهم کردی ولی یه سوال... ما بست فرندی داریم که ع..ا.ش..ق باشه ؟ ا.ت : نمیدونم ولی بنظرم بست فرندی داریم که ع..ا..ش...ق یکی دیگه باشه کویسو:اره بنظرم ولش کن چه خبر ببین از الان منو به عنوان یکی از بهترین دوستات ببین نه به عنوان اون تباهه ع...ا...ش...ق