اما من بچم رو دوست دارم4(F3)

?Hi, How are you

رزا : چه دختر قشنگی این کیه؟ یونگ: خواهرم لیستی ..... رزا : یونگ چرا ناراحت شدی؟ یونگ: اون خودکشی کرد و مرد 💔 رزا: اوه متاسفم ....... تهیونگ : تق تق تق اجازه هس،؟ یونگ: سلام ... رزا :سلام ... تهیونگ: سلام ....یونگ تو چرا هروقت ما میام میچپی تو اتاقت؟؟؟؟؟؟ کوکی:سلاممممممممممممممممممم تو خونه ی شما شیرموز پیدا نمیشهههههههههههههه جین : ورلدواید هندسام وارد میشود .... فرش قرمزم کوووووو؟؟؟؟

یونگ: میشه ما رو تنها بزارین؟ نامجون: نه😐 پاشو بیا سارگرد ازدواج مادر و پدرت ه .... یونگ: برام مهم نیست .... رزا: میخوای من برم؟ یونگ: نه بشین سر جات😒😖 اونا پدر و مادر من نیستن ... تهیونگ مهکم زد تو گوش یونگ ( دلم خنک شد😐❤)

تهیونگ. : مادرت خیلی دوست داره اینو خیلی وقته فهمیدم همون موقع ای که به خاطر تو با جیمین دعوا گرفت وقتی که زار زار گریه میکرد برای اینکه تو رو قرار بود از دست بدع... وقتی که شب ها کابوس میدید توی این همه سال حالش بد بود .... وقتی تو رو پیدا کرد با همیشه فرق کرد .... لیستی که مرد مادرت خیلی ناراحت شد اما بازم ابنه تو رو دوست و پیدات کرده بود خوشحالش میکرد ..... تو نباید مادرت رو پس بزنی .... سونگ: اشکال نداره😔💔 اون منو نمیخواد ... جیمین: همه چی تقسیر منه💔

رزا: یونگ فکر نمیکردم همچین آدمی باشی ...... رزا رفت ...... یونگ: رزا 💔 سونگ : من خیلی دوست داشتم اما بابات رو هم دوست داشتم دلم نمی خواست طلاقم بده .... بابات مجبورم کرد که تو رو به یک خانواده ی دیگه بدم ......

سونگ : اشکالی نداره من میرم ..... یونگ : ما مامان .... سونگ : 😍😍😍😍😍 تو به من گفتی مامانننننننننننننننننننن😍😍😍😍😍 یونگ: دوست دارم ❤ میشه قول بدین دیگه هیچ وقت تنها م نزارین؟ جیمین: اره😍🤗❤

کی میاد کیک بخوریم ؟ یونگ : من😍 ...... ماما سالگرد ازدواجتون مبارک❤ تهیونگ : راستی ببخشید زدمت😐😂💔 یونگ: اشکال ندارع😐💔.

۰۰۰۰۰۰۰۰۰

کامنت و لایک یادت نره کیوتم