🤍🖤 سیاه و سفید 🖤🤍پارت ۴

از دید ا/ت:پیام رو گوش دادم (ویس:کوک:دیدی تونستم شرط رو ببرم دختره:اوه کوک تو بهترینی چطور تونستی کوک:هه مگه میشه کاری باشه که من نتونم انجامش بدم دختره:اره....بعدشم🔞) (بچه ها بزارید براتون توضیح بدم کوک اولای روز های دانشگاه با د.وس.ت.د.خ.ت.ر.ش شرط می‌بنده که ا/ت رو عاشق خودش کنه و این ویس هم مال چند ماه پیشه الان کوک واقعا ع.ا.ش.ق ا/ت شده و واقعا دوستش داره و با اون دختره هم بهم زده و دختره برای بهم زدن رابطه ی کوک و ا/ت این ویس رو که چند ماه پیش ضبط کرده بود می‌فرسته برای ا/ت)

گوشی از دستم افتاد ناخودا گاه گریم گرفت رفتم سمت در رفتم بیرون بارون گرفته بود همینطوری بی مقصد راه میرفتم و آروم گریه میکردم چند ساعتی تویه بارون راه میرفتم و گریه میکردم همش صدای کوک و اون دختره تویه ذهنم پلی میشد یعنی همش بازی بود؟همین راه میرفتم که سرم رو بالا گرفتم و دیدم دم در خونه ی کوکم میخواستم برم سمت خونه ی خودم که به خودم گفتم باید ازش بپرسم... باید ازش بپرسم که چرا چرا باهام این کارو کرد چرا ؟

رفتم و در زدم بعد چند ثانیه یه خدمتکار درو باز کرد خدمتکار:خانوم...شما اینجا چیکار میکنید چرا لباساتون خیسه؟ ا/ت:بگو کوک بیاد پایین خدمتکار:چ..چشم خدمتکار رفت بالا به. چند ثانیه کوک از پله ها با سرعت اومد پایین کوک:ا/ت چرا این موقع ی شب اومدی؟با کی اومدی؟چرا خیسی؟بیا تو اومد که دستم رو بگیره که پسش زدم کوک:چی شده؟اتفاقی افتاده(با نگرانی) ا/ت:دست به من نزن(با داد و گریه) کوکی:چیشده؟بیا تو حرف بزنیم ا/ت:نمیخوام(با گریه و داد)

کوکی:هی چ.. ا/ت:گفتم نمیخوام بشنوم هق آخه هق چرا چرااااااا(با داد و گریه)چرا باهام همچین کاری کردی؟ کوک:چیکار؟ وییس رو براش گذاشتم خوشکش زده بود کوک:ا/ت.... بهت توضیح میدم ا/ت:ن.... نمیخوام هقق بعدش دوییدم سمت بیرون دنبالم اومد ولی بهم نرسید داشتم میدوییدم که صدای داد کوک رو شنیدم کوک:ا/تتتتتتت مواظب باششششش وقتی برگشتم یه نور سفید دیدم که باهام برخورد کرد و دیگه هیچی نفهمیدم.....

خب بچه ها این پارت هم تموم شد امید وارم خوشتون بیاد ❤️😘 شرط:۱۶ لایک و ۱۴ کامنت

بای تا تست بعدی😘😘😘😘😘تولد جین هم چند باره میگم ولی دوباره هم میگم مبارکککککککککککک❤️❤️❤️❤️