
سلام به شما دوستان خودم این اولین تست منه امیدوارم خوشتون بیاد این تست میراکلسی و اصلا ربطی به کارمن سندیگو نداره فقط چون اسمش شبیه آدرینه داخل داستان هست خب بریم شروع کنیم نظر یادتون نره 😊😉
( یک نکته بگم این داستان از قسمت اول شروع میشه ) برادرم چتر رو داد به مرینت استاد گفت : عالی شد کفشدوزک من به استاد گفتم : استاد مطمئنید که برادرم لیاقت معجزه گر گربه و مرینت لیاقت معجزه گر کفشدوزک رو داره ؟ استاد گفت : اگه نداشتند تو بانوی معجزه آسا نبودی من : 😊
خب حالا بریم چند رو بعد : از زبان کارمن : از اتاقی که استاد برام اجاره کرده بود اومدم بیرون و رفتم تا استاد بهم آموزش های لازم رو بده من دیگه طاقت نداشتم و به استادم گفتم : استاد من میخوام برم و دوباره یاد آوری کنم که گابریل اگرست یک دختر هم داره چون الان همه دیگه فراموش کردن که پدرم دختر داره استاد بعد کمی سکوت گفت : الان وقتشه اما تو باید بهم قولی بدی من گفتم : وی استاد ؟ استاد :..........
رفتم و معجزه گرم رو روشن کردم ( بزارین یک چیزی بگم دوستان معجزه گر مارمن کوامی نداره و قدرت هم دقیقا ترکیب معجزه گر لیدی باگ و کت نواره در واقع ترکیب ۲ معجزه گر میشه کارمن کارمن در حالت عادی هم جادو داره و معجزه گرست هم گردنبند چوکر خیر و شر هست و ا ) و رفتم به اتاق آدرین . از زبان آدرین : داشتم تمرینات پیانوم رو میزدم که دیدم یک دختر که موهاش خیلی بلنده و بافته شده و چشم هاش سبز هست و نقاب داره اومد تو اتاق یک لحظه فکر کردم که ابر شروره ولی اومد تو و بهم گفت : سلام برادر 😨🤔 یعنی چی به حالت عادی برگشت و گفت : از زبان کارمن : به برادرم گفتم :
سلام برادر و تعجب کرد بهش حق دادم که تعجب کنه چون وقتی بچه بود و من ۵ سالم بود پدرم منو به خاطر مادرم برد نیویورک چون نمیخواست که من از اینی که افسرده هستم بیشتر افسرده بشم
و به برادرم گفتم : من خواهرتم میتونی از پدر بپرسی آدرین : 😨😨 بعد تعجب گفتم پدرم سرش شلوغه و خیلی صدات برام آشناست. کارمن : باورم نمیشه هنوز هم صدای من تو گوش هات میچرخه و من میتونم قسم بخورم که خواهرتم . آدرین باور کرد و بهش گفتم حالا باید به همه یاد آوری کنیم که من دختر گابریل اگرست هستم آدرین یک لحظه سکوت کرد و گفت :
تو معجزه گر چی هستی ؟ گفتم من جانشین استاد فو و بانوی معجزه آسا عستم و معجزه گرم هم یین و یانگ هست ( خیر و شر) خیلی خب تا فردا خداحافظ تا با هم بتونیم یاد آوری کنیم 😉 بهم گفت تو اگه جانشین استاد فو باشی میدونی لیدی باگ و کت نوار کیا هستن . گفتم چرا ندونم کت نوار یهو پلگ اومد بیرون و گفت بانوی من و پرید بغلم منم بغلش کردم و از اون پنیر های مخصوص بهش دادم
و گفتم من دیگه باید برم برادر فعلا خدانگهدار و برلش بوس فرستادم ( به عنوان خواهر 😐)
از زبان آدرین خواهرم ازم خداحافظی کرد و برام بوس فرستاد 😘 اسمش مارمن بود واقعا خیلی خوشحال شدم که خواهری مثل کارمن دارم ( از زبان راوی داستان : هنوز تو یکبار هم نشده که دیدی خواهرتو چقدر احساسی شدی 🤣)
از زبان مرینت : بعد کلاس اومدم خونه و مشغول انجام تکالیفم بودم که دیدم یک دهتر که لباس سفید تنشه و یک پالتو بارانی مشکی تنشه و نقاب داره داره رد میشه اولش فکر کردم ابر شروره ولی مطمئن نبودم گفتم اگه خرابکاری به بار بیاره و تهدید کنه کسی رو تبدیل بشم که دیدم لشکری از آدم های سنگدل دارم خرابی به بار میارن
بلاخره شکستش دادیم که دیدم اون دختره داره من و کت رو نگاه میکنه گفتم اونجارو اون دختره ممکنه ابر شرور باشه کت گفت : نه نیست اون هیچوقت شرور نمیشه . لیدی باگ : از کجا مطمئنی ؟ 🧐 گفت حس گربه ایم بهم میگه 😅
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وای من خیلی خوشم اومد.
از داستانا های میراکلسی که شخصیتای جدید میارن خوشم میاد🧡
ممنونم
دوستان من ماه تابانم اگه نظر بدید تست بعدی رو میزارم