
دختر به شکم بالوین لگد زد و فرار کرد بالوین درست مثل سوباسا تعقیبش کرد و فهمید که مخفیگاهش رو فهمید کجاست رفت و گروه بی تی اس رو اورد و ۸ نفری دستگیرش کردن و محکم محکم میزدنش دختر با قیافه ی زخمی رفت مخفیگاه بی تی اس اونجا با دست بند بستنش به تخت کوک رفت بازجویی ازش پرسید= تو چرا اینکارو کردی ؟؟؟ تو کی هستیییی؟؟؟؟ دروغ بگی شاتگان رو میارم) دختر گفت =من عضو هشتم گروه شما هستم)
دختر به شکم بالوین لگد زد و فرار کرد بالوین درست مثل سوباسا تعقیبش کرد و فهمید که مخفیگاهش رو فهمید کجاست رفت و گروه بی تی اس رو اورد و ۸ نفری دستگیرش کردن و محکم محکم میزدنش دختر با قیافه ی زخمی رفت مخفیگاه بی تی اس اونجا با دست بند بستنش به تخت کوک رفت بازجویی ازش پرسید= تو چرا اینکارو کردی ؟؟؟ تو کی هستیییی؟؟؟؟ دروغ بگی شاتگان رو میارم) دختر گفت =من عضو هشتم گروه شما هستم)
کوک شاتگان رو اورد و گفت = ما ۷ نفر بیشتر یا کمتر نیستیم😠) خشاب رو پر کرد و یدونه زد به دیوار کوک دستشو گرفت و بهش گفت = دروغ نگو اگه راستشو بگی میزاریم بری) کوک وقتی که دستشو گرفت تتوی روی دستش رو دید اون آرم رو روی کاغذ کشید و داد به پلیس
پلیس که دید این تتو رو پیدا کرد این تتو روی ۴ نفر بود که ۱ نفرشون مرد بود و یکی دیگه روی بازو اش بود ۲ نفر باقی موند اسم یکیشون جنی یکیشون لیسا ...
کوک ۴ ساعت پیش که مرینت رو دید مرینت رو برد بیمارستان مرینت قلبش خیلی کند میزد وقتی که بهوش اومد و کوک رو دید ۴ برابر تندتر از قبل شد مردمک چشمش بزرگ شد کوک دستشو گذاشت روی دست مرینت و نبضش رو چک کرد و فهمید قضیه ارو فهمید و لبخند زد این داستان ادامه دارد...
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلامممم
بیا پروفم دیگههههههه
اوکیییی
مرس
برای منم همین دیشب توی لپ تاپم دیدم
داداشییییییییی رمانم رو اصلا نخونی ها جدی میگم 😂😔
اوکیییی
😂😑
پشمام کز خورد
بخدا الکی میگی
مگه مطشهههعهع
😲😲😲😲😲
به خدا بزار یه اسکرین میگیرم بعد تست میسازم
چهار تا درست کردم دوتا با عکس خودم یکی کوک و یکی هم تی اکس تی و بی تی اس و یه سولولیست بیگ هیت
رمانم رو دنبال میکنی؟؟؟؟
نوو
از این به بعد میکنم
ولی رمانم رو نخون😂
وات ده ها این عکس رو من دیشب از داخل پیکس آرت درست کردم چطوری اومده برای تو ؟😳