میا: هنوز هوا روشن نشده بود که از خواب بلند شدم لباس پوشیدم و پول های تقلبی رو برداشتم و از هتل زدم بیرون یونگی با یه ماشین جلو در هتل بود تا من بیام فلش بک←« شب قبل» یواشکی به یانگ و یونگی آدرس اونجا رو دادم و آدم هاشون رو فرستادن اونجا که من و یونگی صبح میریم اونجا اتفاقی نیوفته به زور تونستم یونگی رو راضی کنم چون میگفت جونگ کوک خیلی ناراحت میشه » + سلام ؛ سلام راه بیوفتید+ مطمئنی میخای باهام بیای؟ ؛ یا تا تهش باهات میام یا نمیزارم بری اونجا + آخه اگر اتفاقی برات بیوفته؛ هه اتفاقی برای من بیوفته من نگران تو ام این کار واقعا خیلی خطرناکه اگر سون ریو رو بکشن چی ها؟ اصلا اگر یه اتفاقی برای خودت بیوفته ؟ من چی باید به جونگ کوک بگم ؟ بعدشم من پول ها رو میبرم+ نمیشه اونا به من گفتن ؛ با هم میریم و من جلو تر میرم + باشه ؛ به همه کسایی که فرستادیم اونجا گفتم که تا خواستیم پول ها رو بدیم بریزند داخل + آها پس خوبه ؛ ولی خیلی خطرناکه + بهش از قبل فکر کردم میدونم شاید امکان برگشتنمون نباشه ؛ آره + پس تو چرا داری میای؟ ؛ هم بخاطر تو و هم سون ریو جانی چه گناهی کرده که باید زیر دست اون زنیکه افریته بیوفته +باهات موافقم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
سلام 🙂
اگر داستان هیجان انگیز دوست دارید حتما باید به اتاق سیاه سر بزنید راستش من یه اکانت دیگ داشتم و نصف داستان تو اون یکی اکانته ولی در صفحه ام یه لیست گذاشتم و تمام پارت ها اونجا هست 😚😚😊😚😚😚 از پارت ۱ تا ۷ بخوانید بعد عاشقش می شید و بی صبرانه منتظر پارت بعد می نکنید
🥳🥳🥳🥳میسی عاج عالی بوددد❤❤❤
مرسی 🥰