چرا عاشقت شدم ⁴⁵🥺❤️

میا: هنوز هوا روشن نشده بود که از خواب بلند شدم لباس پوشیدم و پول های تقلبی رو برداشتم و از هتل زدم بیرون یونگی با یه ماشین جلو در هتل بود تا من بیام فلش بک←« شب قبل» یواشکی به یانگ و یونگی آدرس اونجا رو دادم و آدم هاشون رو فرستادن اونجا که من و یونگی صبح میریم اونجا اتفاقی نیوفته به زور تونستم یونگی رو راضی کنم چون میگفت جونگ کوک خیلی ناراحت میشه » + سلام ؛ سلام راه بیوفتید+ مطمئنی میخای باهام بیای؟ ؛ یا تا تهش باهات میام یا نمیزارم بری اونجا + آخه اگر اتفاقی برات بیوفته؛ هه اتفاقی برای من بیوفته من نگران تو ام این کار واقعا خیلی خطرناکه اگر سون ریو رو بکشن چی ها؟ اصلا اگر یه اتفاقی برای خودت بیوفته ؟ من چی باید به جونگ کوک بگم ؟ بعدشم من پول ها رو میبرم+ نمیشه اونا به من گفتن ؛ با هم میریم و من جلو تر میرم + باشه ؛ به همه کسایی که فرستادیم اونجا گفتم که تا خواستیم پول ها رو بدیم بریزند داخل + آها پس خوبه ؛ ولی خیلی خطرناکه + بهش از قبل فکر کردم می‌دونم شاید امکان برگشتنمون نباشه ؛ آره + پس تو چرا داری میای؟ ؛ هم بخاطر تو و هم سون ریو جانی چه گناهی کرده که باید زیر دست اون زنیکه افریته بیوفته +باهات موافقم

اون آدرسی که مرده داده بود خیلی دور بود سه ساعت تو راه بودیم 😑 مثل اینکه جونگ کوک فهمیده بود همش داشت به یونگی زنگ میزد من گوشیم رو خاموش کردن بودم اما یونگی چون باید با آدم هاش ارتباط داشته باشه نکرد اونقدر زنگ میزد که حد نداشت حتما خیلی از دستم عصبانیه اگر یانگ بهش آدرس رو بده چیی؟ اون دفعه که بخاطر من تیر خورد نابود شدم نمیخام از دستش بدم مهم نیست چه بلایی سر من میاد اما نمیخام برای اون اتفاقی بیوفته بلاخره رسیدیم کیف رو به یونگی دادم و اون جلو تر از من رفت من هم کنارش بودم اما پشت سرش وایساده بودم آدم های یونگی دورمون وایساده بودن و یه جا مخفی شده بودن یونگی بهم گفته بود وقتی که کیف رو دادیم دستت رو ببر پشت سرت و این 🤞🏻 علامت رو نشون بده تا آدم هام بیان خیلی استرس داشتم اگر سون‌ ریو رو بر نگردونن چی ؟! اگر بکشنش؟ نه حرف های منفی نزن خوب پیش میره نگران نباش یاااااخدا میترسم ، ؛ هوییی هر کسی هستی بیا ببینم پول رو اوردیم ٪ من به جئون میا گفتم نه تو جوجه + گمشو بیا اینا رو بگیر سون ریو رو ول کن ٪ من تا نفهمم این پول ها اصله ول نمیکنم . خوب بود مارک الکی هم زدن بودیم « دیدین که عکس اما خمینی روی اون تیکه سفید پول اونو میگم 🙂💸« ؛ بیا بگیرش گورتو گم کن ٪ درست حرف بزن جوجه ؛ شیطونه میگه بگیر بزنش صدای خر بده + آورم باش

مرتیکه اومد بیرون دوتا آدم هم کنارش داشت که دست های سون ریو رو محکم گرفته بودن ٪‌خوب بده ببینم اصل هستن یا نه اگر نباشه هر سه تاتون رو میکشم ؛ اینجوری نمیشه اینا اصلن اول سون ریو رو بده و هم زمان پول رو بگیر ٪ ههههههه باشه . هم زمان سون‌ریو و پول رو جا ه جا کردیم ؛ خیلی خوب ما دیگه بریم ٪ وایسید ببینم تا وقتی مطمئن نشدیم نمیرین . یه دفعه آدم های یونگی و یانگ با علامت من اومدن داخل و اونا رو گرفتن یونگی به پلیس زنگ‌ زد و گزارش آدم ربائی رو داد همون جا دست و پاهاشون رو بستیم و نشستیم تا اونا جایی نرن که صدای ماشین اومد چییییی!؟ جونگ کوک و جیمین اینا بودن جونگ کوک خیلی عصبی اومد داخل _ مرتیکه عوضی .. + جونگ کوک _ میا .. برو کنار چرا بهم خبر ندادی اگر بلایی سرت میومد + تو اجازه نمی دادی این کار رو کنم برای همین خودم دست به کار شدم

_ از صبح تا حالا داشتم بهتون زنگ میزدم اینه کاریه مردم از نگرانی + ببخشد _ نمیبخشم + ترو خدا _ برو اون ور از دستت خیلی اعصبانی ام برو . چیزی نگفتم و رفتم کنار نشستم تا پلیس ها بیان بعد از چند ساعت اومدن و اونا رو با خودشون بردن ٪ دختره عوضی _ ببند دهنتو وگرنه میکشمت +‌‌آروم باش جونگ کوک _ مرتیکه عوضی خررر £ باشه جونگ کوک بسه دیگه _خیلی خوب باشه بریم نمیخام اینجا بمونم + بریم _ باورم نمیشه یونگی ؛ چی رو ؟_ چرا هرچی زنگ زدم بر نداشتی مردم از استرس ؛ میا بهم گفت + آقای مین یونگی ما با هم این کار رو انجام دادیم جان مادرت جونگ کوک رو ننداز به جون من ؛ مگه دروغه + یونگیییییییی ؛ باشه بابا

بعد از رسیدن به هتل همه چیز رو به سون ریو گفتیم اون تصمیم گرفت طلاق بگیره واقعا دلم‌ براش سوخت اما بیشتر برای عموم چون باید پول زیادی به سون ریو بده😂🤞🏻سون ریو عجب چیزی برای طلاق توی برگه نوشت عموم اگر عموم نده ورشکستش می‌کنه 😶😂

خب اینم از این به پارت های آخر خیلی نزدیک نیستیم فقط به پایان فصل اول نزدیک میشیم 🙂🤞🏻