
املی: مر/د شو/ر تو ببره تو دائم اون زنیکه رو ب ب عهههههه . گابریل: حالا قهر نکن .گابریل: وای حالا جواب مامانم و چه بدم من .آدرین: هاا . گابریل: چه خاکی بر سرم بریزم من . آدرین: رس!. گابریل: جان . آدرین: رس چون اگه رس بریزی خیلی کند آب ازش میگزره شاید اون کتک پسکله هم کند بگزره......گابریل: یکی پس کله اش گذاشتم گفتم گم ش/و پدر س/گ . آدرین: خب چرا میزنی خ/ر . گابریل:چییییی!!!. آدرین: هیچی رفتم رفتم ،،هیچی حالیش نیست
مرینت: تو میدونی درد درونی از درد جسمی بد تره .دیوید: اووم ..نه 😔 ، صبر کن ، آره خوب میدونم همون کاری که تو با من کردی. مرینت: من ..... اولا که من و تو فقط هم کاریم بعدشم . دیوید: یعنی اگه غریبه آب از دستت ناراحت بشه بهتره و اگه هم کارت باشه ......مرینت: نه همچنین چیزی نمی گم اما تو میدونی اون یه بیمار که گول خورده . اونو با مواد. مخ/در گول زدن و... دیوید: پس قبول داری که اون دیوانه است درسته. مرینت: نه ، اون داشت بهتر میشد می تونست دوباره یه بچه ی درس خون بشه و تو رشته اش پذیرفته بشه اونو با قرص های الکی گول زدن بهش گفتن درسش و قوی تر میکنه در حالی که داشت سلامتش و کم تر میکرد. دیوید: تو خودتم نمی دونی کدوم طرفی اولمیگی اون روانی نیست بعد میگی هست اصلا میدونی چی میگی . مرینت: تو نمیدونیییییی ( داد زد ) دیوید: دیگه عصبیم کرده بود دست خودم نبود یه صیل/ی زدم . مرینت:یه درد تو سرم پیچید .... اون منو زد هیچ وقت هیچ کس به جز وقتی ۹ سالم بود که بابام این کارو کرد دیگهاین کارو نکرده بود . دستش سنگین بود گریم گرفت . دیوید: صورتش قرمز شد تو همون حالی که گوشه های کتم و گرفته بود آروم چشماش و بست اول هق هق برد بعد یه دو ثانیه انگار قطره های آب گرم روم ریخت نخواستم روش زیاد شه گفتم دیگه اگه صدا تو بالا ببری عموت نیست که مانع شه بازم می زنم/ت. مرینت: یعنی چی عموم و چی کار کردی .دیوید: هه😏 او الان تو یکی از شهرای چینه . مرینت: چین .....تو که قصد نداری بلایی سرش بیاری نه . دیوید: نه .مرینت : ممنون . دیوید: البته اگا خطایی از تو سر نزنه 😏.
آدرین: فکرم درگیر بود اینکه من یه آدم درس خون بودم یهو این بلا سرم اومد دیگه از اونا استفاده نمی کنم . قرار بود من فقط یه طعمه باشم ( چی خیال کردین من اونقدرا هم ساده نیستم عزیزان 😈) قرار بود دیوید در عوضآزاد کردن خواهرم از من تو فیلمش استفاده کنه تا مرینت راضی بشه با اون زندگی کنه قرا بود همه صحنه سازی باشه . اهههههههههههههه اصلا چرا من به اینا فکر میکنم چرا الان چهار ساعت اینا رو کنار هم میچینم هر جاییش رو اصلاح میکنم خنگ خدا. ....
مرینت: رفتیم خونه ی دیوی اون تو یه هتل شیک زندگی میکنه . رفتم تو اتاق رفتم حموم **************حسابی خیس شده بودم خاستم بیام بیرون که فهمیدم لباس نیوردم . دیوید: خانم خانم شما لباش داری احیاناً. مرینت: خب... نه ....ولی تقصیر توه. دیوید: باشه پس الان مشکلی نداری که من این لباسی که واسه تو خریدم و ببرم پس بدم دیگه نه . مرینت: نه ...... غلط کردم. دیوید: در باز کن . درو یکم باز کرد و دستش و آورد بیرو لباس و دادم و چون پاییز بود هوا هم سرد بود اتاق و گرم کردم . مرینت: لباس و پوشیدم و آوردم بیرون خوش بختانه سرد نبود .
مرینت: دستت درد نکه . دیوید: خواهش میکن .... خواستم بگم ت اینجا میمونی و اینکه آدرین خودش نخواستت اون قصد داشت اذیتت کنه تو که میدونی پول دارا ... اوم فکر میکنن فقط خودشون مهمن به بقیه اهمیتی نمیدن .مرینت: ممنون ...که آگاهم کردی . دیوید: خواهش ولی بهتره کاکائو داغتو بخوری وگرنه سرد میشه مرینت: ممنون . ... ******************************* آدرین: در تلاش بودم که اونواز سرم بیرون کنم که یهو تلفنم زنگ خود .........بله
خب قبل از اینکه بری لایک کن و آیه چیز دیگه چالش داریم 😉. چالش: کی به آدری زنگ زد تو کامنتا بگو خب امیدوارم که لذت برده باشید دوستان گلم 🌹
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود ، آجی جون ❤️
مرینت
آجی جان عالی بود نمرت بیسته
راستی بخاطر غیبتم تو تستای قبلی عذر میخوام 💐
خوب بلدی یا
ممنونم
عالی
مرسی
عالی بود اجی قشنگم
خسته نباشی عزیزدلم
مرسی عشق من
🌹💖❤