پایان کار .....و......و..........می خوام سورپرایز شید
از زبان گابریل: نورا بال های تاریک باز!دیگه صبرم تموم شده.دیگه قایم نمیشم.(دوستان اون شیشه که آکوما میرفت بیرون رو هاک ماث شکست و رفت بیرون) لیدی باگ و کت نوار معجزه گر ها تون رو بدین تا آرزوم رو بر آورده کنم
اگه ندین سابین و تام دوپن چنگ از زندگی خدا حافظی میکنم.ها ها ها😈😈😈😈😈
ببخشید ولی اگه همرو بنویسم کم میشه
از زبان لیدی باگ:رفتیم تا با اون بجنگیم اما کلی آکوما بیرون بود و همه کسایی که تا به حال شرور شده بودن الا قهرمان ها شرور شده بودن.من رفتم پیش استاد فو و همه قهرمان ها رو آوردم
بعد شکست اون شرور ها رفتیم تا هاک ماث رو شکست بدیم
چشمم رو باز کردم دیدم کت اونور افتاده و هاک ماث داره میخنده و میگه شما ها کارتون تمومه ها ها ها. از زبان کت:دیدم چشم های لیدی باگ بسته شد.گفتم نههههههههه هاک ماث به خاطر این کار تواس پس میدی!!!!گفت نه تو پس میدی با چوب دستی اش زد تو سرم.بلند شدم باز زد.از زبان هاک ماث:....
رفتم و پام رو رو دست کت نوار گذاشتم و حلقه رو برداشتم.وای!!!!باور نمیشه پسر خودم کت نوار بوده!!!!اون معجزه گر لیدی باگ رو برداشتم دیدم اون مرینته!!!!
از زبان مربنت:بلند شدم دیدم تو حالت کفشدوزک نیستم و کت هم نیست.گوشواره هام هم نبود.وای! بالاخره ارباب شرارت پیروز شد.دیدم یه چیزی داره می افتند روم اما استاد فو اومد و نجاتم داد
رفتم پیش استاد فو و اون آدرین رو دعوت کرد وقتی آدرین اومد فهمید که من لیدیباگم ومن هم فهمیدم و همدیگر رو بغل کردیم
از زبان گابریل:اومد خونه رفتم پیش امیلی.اونو نجات دادم اون بلافاصله رفت پیش آدرین و آدرین افتاد.!!!!!اون به جای مادرش قربانی شد .وقتی مربنت رفت،میخواستم آدرین رو نجات بدم اما .....از زبان مرینت:گفتم تو هاک ماثی؟؟؟گفت لعنت!!!!سریع رفتم معجزه گرم رو برداشتم و گفتم تیکی اسپانس آن!!!بایویو زدنش رفتم معجزه گر گربه سیاه رو برداشتم و گفتم من آرزو میکنم آدرین اگراست بدون بهایی برای آرزوم زنده بشه.پایان
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دوستان این قسمت آخر فیلم بود که لو رفته.من اینجوری تمومش نکردم.
ببین عزیزم باحاله ولی این داستانو که کشف هویت داره پره تو تست چی یکم تفاوت خوبه منم درباره زندگی کوامیا بدون صاحبشون نوشتم در حال بررسیه
ببینم دیگه ادامه نمیدی؟
چرا اینقدر مسخرش کردی؟؟