10 اسلاید صحیح/غلط توسط: S💜💜fiya انتشار: 4 سال پیش 228 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام دوستای گلم هنوز پارت قبل منتشر نشده ولی من اینو برای شما می نویسم نظر فراموش نشه 😘😘😘😘
بعد از اینکه مریلا داستان زندگی اش را تعریف کرد (مرینت~ مریلا *)~ وای این چند سال چقدر بهت سخت گذشته🥺🥺🥺 * اره خیلی سخت گذشت😞😞 ولی گذشت دیگه 🙂🙂🙂 بیخیال این حرفا دیگه سختی هام تموم شده🙂🙂 و خانوادم رو پیدا کردم🙂🙂 ~ منم خیلی خوشحالم که یه خواهر کوچول موچولو دارم😁😁😁😁 *اع چرا من همیشه کوچیک ترینم 😩😩😩~ باشه باشه دیگه بهت نمیگم کوچول موچولو😌😌😌 اهههها🥱🥱🥱🥱 (خمیازه ) سابین :انگار همتون خسته ید بهتره دیگه برین بخوابین😉😉😉😉 * اره منم خستمه بهتره برم خونه بخوابم🙂🙂🙂 سابین :کی گفته امشب همین جا میخوابی😌😌😌 ~ اره🤩🤩🤩🤩 * باشه🙂🙂🙂🙂 ~ هورا بیا بربم تو اتاق من😆😆😆🤩🤩🤩 * باشه بریم😃😃😃
از دید مرینت: با مریلا رفتیم داخل اتاق وقتی رفتیم داخل مریلا گفت: مثل اینکه خاطر خواه یکی هستی😏😏😏 تا اینو گفت مثل گوجه شدم😳😳😳😳 اصلا یادم نبود عکس های ادرین رو جمع کنم😱😱😱🥱🥱 مریلا: اشکال نداره ما حالا خواهریم باید همه چیز رو بهم بگیم😌😌😌😌 مرینت: حق با توه☺☺ مریلا پرید روی تخت و گفت :باید همه چیز رو تعریف کنی😁😁😁 مرینت: خیلی خب باشه خب اینی که عکسش رو توی اتاق من میبینی اسمش ادرین🤤🤤🤤 اون مثل یه فرشتس🤤🤤🤤 با چشمای سبزش🤤🤤🤤 مریلا :اووووووه چقدر رومانتیت😍😍😍😍 حالا بگو چطور عاشقش شدی 😘😘😘
مرینت: خب من از همون روز اول مدرسه وقتی که بهم چتر داد عاشقش شدم ☺☺☺مریلا: یعنی از کلاس اول عاشقش بودی😳😳😳 مرینت: نه بابا این چه حرفی😐😐😐 من از روز اول مدرسه پارسال عاشقش شدم ☺☺مریلا :خب حالا اونم عاشقته🥰🥰🥰🥰 مرینت: آآآاااا 😅😅😅خب من هنوز احساساتم رو بهش نگفتم😅😅😅 مریلا:🤨🤨🤨🤨🤨 مرینت :خب یعنی فرستش پیش نیومد☺☺☺ مریلا:🙄🙄🙄🙄 مرینت: باشه بابا🙄🙄🙄 هر وقت می خواستم باهاش حرف بزنم به پ ت پ ت می یوفتم 😞😞😞یا هم کلویی یا لایلا نمی زاشتن احساساتم رو بهش بگم😥😥😥 مریلا: ناراحت نباش 🙂🙂🙂 از امروز یه خواهر داری که بهت کمک کنه😉😉😉 حالا دیگه دیر وقته بیا بخوابیم😴😴😴 مرینت: باشه تو برو روی تخت بخواب منم روی کاناپه می خوابم😊😊😊 مریلا: نه خیرم من روی کاناپه می خوابم تو روی تخت🙂🙂🙂🙂 مرینت: نه خیرم من روی کاناپه می خوابم تو روی تخت😑😑😑 مریلا :نه خیرم من روی کاناپه می خوابم تو روی تخت😠😠😠 بعد از کلی کل کل اخرش تصمیم گرفتیم دوتامون روی زمین بخوابیم😅😅😅
مریلا: شب به خیر مرینت🥱🥱🥱 مرینت: شب به خیر بلوبری🥱🥱🥱 مریلا: اع قرار نبود بهم لقب بدی😠😠 اگه اینجوره من به تو میگم ام ام🤔🤔🤔 حالا لقب خوبی به ذهنم نمی رسه فردا یکی برات انتخاب می کنم😉😉😉 تا اون موقع حق نداری بهم بگی بلوبری😠😠😠 مرینت: باشه مریل🙂🙂🙂 مریلا :اع مگه نگفتم بهم لقب نده😠😠😠 مرینت :خب نمی تونم بهت بگم مریلا☹☹ خیلی طولانی☹☹☹ بجاش بهت میگ مریل🙂🙂🙂🙂 مریلا: باشه فکر کنم از این خوشم بیاد😒😒😒 حالا دیگه بخواب😴😴😴 اها راستی تا یه مدت به کسی نگو که من خواهرتم 😴😴😴😴مرینت: باشه😴😴😴 و خوابیدیم😴😴😴 ( منم از این به بعد به جای مریلا می نویسم مریل😊😊😊😊 )
یهو از خواب پریدم 😨😨😨😨مریل هنوز خواب بود😴😴😴😴 یه خواب خیلی بد دیده بودم😰😰😰 خواب دیدم که که هاک ماث کل شهر رو شرور کرده و کت نوار هم شرور شده😥😥 و می خواست کتکلزم ( ببخشید اگه اشتباه نوشتم ) بزنه به من😧😧 ولی یهو زد به خودش😞😞😞 رفتم توی بالکن و ماه رو نگاه کردم🌕🌕🌕 توی این چند ماه گذشته خیلی بهم سخت گذشت😞😞😞 ولی یه روز روز های خوبم شروع میشه 🙂🙂اون روز امروزه🙂🙂 باید گذشته رو فراموش کنم😞😞😞 و به اینده فکر کنم🙂🙃 که یهو یه صدایی توی گوشم پیچید که میگفت: اینده ساز من هاک ماث هستم😰😰😰 من به تو قدرتی میدم که بتونی..... داشتم سکته میکردم که گفت: قدرتی میدم که بتونی گربه رو بخندونی😉😉😉 تا اینو شنیدم برگشتم و گفتم :کت نوار داشتم سکته می کردم😠😠😠 این چه کاری بود که کردی😠😠😠 کت :ببخشید ترسوندمت😅😅😅 خواستم یکم شوخی کنم 😉😉😉مرینت: خب حالا بگو ببینم تو از کجا فهمیدی که دارم راجبه اینده فکر میکنم🤨🤨🤨 یعنی بلند گفتم😳😳😳😳
کت: نه خیلی بلند من که داشتم میومدم خیلی یواش داستی با خودت صحبت می کردی همون طور که می دونی من گوشام خیلی تیزن و برا همین تونستم صدات رو بشنوم 😅😅😅😅ولی فقط شنیدم که میگفتی به اینده فکر کنم 🙂🙂🙂منم یه فکری بسرم زد و باهات شوخی کردم😅😅😅 مریل :مرینت اتفاقی افتاده اخه نصف شب مرینت نه چیزی نیست فقط امدم توی بالکن هوا بخورم😅😅😅 مریل :اونم نصف شب🤨🤨🤨 مرینت : خب اره 😅😅از خواب پریدم😅😅 چیز مهمی نیست تو بخواب😌😌 مریل: باشه😑😑 و خوابید😴😴 (توجه کنید که وقتی مریل بیدار شد کت قایم شد ) کت: اون کی بود 🤨🤨مرینت: ام خب اه بهم گفته به کسی نگم ولی تو که به کسی نمی گی🙂🙂 خب راستش اون خواهرم😅😅😅 کت: تو خواهرم داری😳😳😳 مرینت: خب راستش همین امروز فهمیدم 😅😅😅از دید ادرین: شب دوباره پدرم برای شام نیومد 😔😔😔منم رفتم خوابیدم 😴😴😴ولی یه خواب بد دیدیم😨😨 خواب دیدم که کل پاریس شرور شده 😰😰منم شرور شدم😱😱😱 می خواست کتکلزم رو به لیدی بزنم 😥😥😥
ولی یهو زدم به خودم😟😞😞 و بی جون افتادم😵😵😵 زمین و بعدش هم لیدی شرور شد😨😨 معجزه گر من رو برداشت 😥😥و بعد مال خودش و توی خوابم مرینت کفشدوزک بود 😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱یه حسی بهم می گفت باید برم پیش مرینت😳😳😳😳 سریع تبدیل شدم و رفتم وقتی رسیدم مرینت با صدا خیلی کمی زمزمه کرد به اینده فکر کن منم یه فکری به سرم زد😏😏😏😏 و بعد صدام رو کلف کردم و گفتم : اینده ساز من هاک ماث هستم😈😈😈 من به تو قدرتی میدم که بتونی گربه رو بخندونی😂😂😂😂
وقتی قسمت اخر رو گفتم برگشت و گفت: کت نوار داشتم سکته می کردم 😠😠😠این چه کاری بود که کردی😠😠😠 کت :ببخشید ترسوندمت خواستم یکم شوخی کنم😂😂😂😂 مرینت: خب حالا بگو ببینم تو از کجا فهمیدی که دارم راجبه اینده فکر میکنم 😒🤔🤔یعنی بلند گفتم😳😳😳 کت: نه خیلی بلند من که داشتم میومدم خیلی یواش داشتی با خودت صحبت می کردی همون طور که می دونی من گوشام خیلی تیزن و برا همین تونستم صدات رو بشنوم 😅😅😅ولی فقط شنیدم که میگفتی به اینده فکر کنم☺☺☺ منم یه فکری بسرم زد و باهات شوخی کردم😁😁😁 که یهو یه صدا گفت: مرینت اتفاقی افتاده🤨🤨 اخه نصف😑😑😑 شب
مرینت:نه چیزی نیست فقط امدم توی بالکن هوا بخورم😅😅😅😅😅😅 ناشناس( 😂😂😂😂): اونم نصف شب🤨🤨🤨 مرینت : خب اره از خواب پریدم😅😅 چیز مهمی نیست تو بخواب 😌😌😌ناشناس :باشه و خوابید قیافه دختر خیلی برام آشنا بود😒😒😒 یهو یادم امد اون دحتر ناتنی یکی از دوستای بابامه که دو سال پیش مرد😞😞 کت: اون کی بود🤨🤨🤨 مرینت :ام خب اه بهم گفته به کسی نگم🤐🤐🤐 ولی تو که به کسی نمی گی😏😏😏😏 خب راستش اون خواهرم😅😅😅 کت: تو خواهرم داری😳😳😳 مرینت: خب راستش همین امروز فهمیدم😅😅😅 کت: چطور خواهر داشتی که تازه امروز فهمیدی🤨🤨🤨 مرینت :خوب راستش خواهر و برادم وقتی که هشت ماهشون بود گم شده بودن و یه زوج اونارو به سرپرستی قبول کردن و متاُسفانه دو سال پیش فوت کردن😞😞😞 کت :تو برادر هم داری😳😳😳
مرینت: خب اره😌😌😌 اههام🥱🥱🥱( خمیازه )کت: انگاری که خوابت میاد😏😏😏 بهتره من برم تو هم بخواب😴😴😴 مرینت: باشه 🙂🙂 و من رفتم خونه و خوابیدم😴😴😴 از زبان مریل: صبح با صدای الارم گوشیم بیدار🥱🥱🥱 شدم ولی هر کاری کردم نتونستم مرینت رو بیدار کنم😳😳 میا: میلا می خوای چیکار کنی🤨🤨🤨🤨 خواهرت خوابش از توهم سنگین تره😑😑😑 مریل :مشکلی نیست نگاه کن و یاد بگیر😏😏😏😏 مریننننننت عروسیت داره میشه😂😂😂 ادرین پایین منتظره😂😂 مرینت: چی به ادرین بگو من الان میام😢😢😢🥺🥺🥺😭😭😭 مریل :شوخی کردم 😂😂😂ولی واقعا توی یه چیز دیرمون شده 😧😧😧مرینت: چی🤨🤨 مریل: مدرسه😧😧😧 مرینت: چرا زودتر بیدارم نکردی😨😨😨😨😨 مریل: من نیم ساعته که دارم صدات می کنم😒😒😒 حالا زود باش باید اماده بشیم 😟😟😟وای وسایل و لباس من اینجا نیست😩😩😩( صفحه بعد هم هست باور کنید 😊😊😊)
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
بعدی رو نمیزاری؟🥺🥺🥺
گل کاشتی(اول که گفتی ادامه داره باورم نشد)
وای عالیه پارت بعدی زودی بزار
سلام امیدوارم خوشتون امده باشه عکس این پارت مریلا که بیشتر موهاشو یه طرفه می بنده
عالی بود لطفا تست های منم بخونید🥰