10 اسلاید چند گزینه ای توسط: من نقولدم انتشار: 4 سال پیش 38 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ببخشید امتحان ترم داشتم دیر شد 🤦♀️ 💛 🧡 ❤️ 💜 💙 💚
میرا :بعد دانشگاه من لی و شوفنگ رفتیم هتل جلوی در یادم افتاد الان برم تو همه بهم تعظیم میکنن بدبخت میشم گفتم شوفنگ لی شما برید منم الان میام گفتن باشه گوشی رو از کیفم برداشتم و زنگ زدم به منشی گفتم وقتی من میام تو هیچ کس به من تععظیم نکنه فهمیدی من یه دختر عادی هستم که اینجا کار میکنم باشه منشی :چشم خانم
شوفنگ :میرا بیا اینجا ما میریم تحقیق تو کارتو بکن میرا :باشه من اینجا میمونم خدافظ بعد رفتن اونا گوشیم زنگ خورد الو سلام مامان خوبی چیزی شده مامان میرا:الو میرا امشب ساعت ٧ بیا اتاق 9012 باشه میرا :باشه خدافظ شوفنگ :بعد از اینکه میرا رفت مامانم بهم زنگ زد و گفت ساعت ٧ برم اتاق 9012 تو هتل کانگ منم قبول کردم میرا :بعد اینکه کارام تموم شد رفتم لباس هامو بپوشم ولی لباسام سر جاش نبود و به جاش یه کفش پاشنه بلند کیف مروارید و یه لباس تا زانوم بود پوشیدم و رفتم و لی یه اتفاق بد برام افتاد شوفنگ ولی اومدن یواشکی برگشتم که صاحب رستوران گفت کانگ میرا 🤦♀️🤦♀️
لی:میرا چقدر خوشگل شدی میشه دوست دخترم بشی 😒😒میرا : آقای هازو لی من با افتخار میگم (هرگز) 😊شوفنگ :نمیدونستم چی بگم زبونم بند اومده بود 🙊🙊
میرا :وای نه ساعت ٧شد شوفنگ:٧ وای نه منم باید برم لی :بی معرفت ها کجا 😤😤
رفتم جلو در اتاق 9012 وایسادم خودم رو تو آیینه نگاه کردم دیدم رژ لبم پاک شده رفتم اونور وایسادم که دیدم شوفنگ وارد اتاق 9012 شد یواشکی رفتم از لای در نگاه کردم شوفنگ به مادرم ادای احترام کرد و پیش یه زن نشست بعد مادرم میخواست بگه من میرا هستم که بهش زنگ زدم گفتم نههههههههههه نگو مامانم گفت کجایی منم گفتم پشت در اتاق هستم بعد نامرد بادیگارد ها رو فرستاد دنبالم 😐منم یه کار خیلی خفن کردم کفش هامو در آوردم و..... فرار کردم 🤣 🤣 🤣 (خب یه شخصیت دیگه داریم اسمش گوهانشی هست یه پسر خوشتیپ پولدار از همه مهم خواننده 😉 خودشم الان تو هتل میرا نامزدی که پدرش براش ترتیب داده بود رو بهم میزنه 😐) گوهانشی :آخیش چقدر تنگ بود انگار کسی نمیخواد با من ازدواج کنه یه حسی بهم میگه عشقم تو این هتله عههه این چیه وااا دختره چرا داره میدوئه 🤷♂️میرا :عهههه این گوهانشی نیست همون که براش میمیرن چه خوش قیافس داشتم میدویدم که پام پیچ خورد و
..... گوهانشی :دخترا داشت فرار میکرد که پاش پیچ خورد خود جوش دستم رو دور کمرش بردم و گرفتمش (💃🏻💃🏻💃🏻 💃🏻) زیبا بود ولی سنگین 🤪🤪نتونستم نگهش دارم دختره رو به سینم چسبوندم و به پشت افتادم زمین 🤪🤪😬😭😭میرا :پسره منو گرفت ولی افتادیم بیچاره فکر کنم کمرش شکست 🤷♀️😐
پا شدم و ازش تشکر کردم ولی هنوز تکون نمیخورد بعد با زور بلند شد و گفت:دختر خانم اسمت چیه متاسفانه بادیگارد ها اومدن و من رفتم و پشت سرم گفتم :گفت منو فنگ فنگ صدا کن خیلی ممنون که نجاتم دادی 😃😃😃👋🏻👋🏻👋🏻
گوهانشی :فنگ فنگ چه اسم قشنگی 🙂شوفنگ :این زن شبیه زنی نیست که صاحب خونه میرا بود🧐🧐چرا خودشه 😃مامان میرا :ای دختر خیرسر باشه بهت نشون میدم 😠😠😠مامان شوفنگ :خانم اگه دختر خانمت نیومد اشکال نداره دفعه بعد حتما میبینمش 😄😄😄مامان میرا :خیلی ببخشید قول میدم تنبیهش کنم 😔😔😔(وااااا 😐😐😐)
میرا تو خیابان داشتم ول میچرخیدم که گوشیم زنگ خورد شوفنگ بود ا-ل-و - ب-ل-ه شوفنگ :میرا صدات چرا اینجوریه میرا :خودت چی فکر میکنی با این سرما 🌨️🌨️🌨️شوفنگ کجایی بیام دنبالت میره :آدرس دادم و شوفنگ اومد دنبالم الان تو ماشین نشستیم و داریم میریم خونه 😇شوفنگ :میرا با اون لباس نازک سردش بود کتم رو در آوردم و انداختم روش میرا : شوفنگ کتش رو داد به من نمیدونم چرا ولی حالم بد شد احساس خفگی میکردم (عاشق شده 😏😏) میرا نه میرا عاشق نشو تو دختری پولداری و زیبا نباید عاشق بشی نباید..... شوفنگ :میرا تو دیونه ای با این سرما این چه لباسی هست پوشیدی میرا :خب اینجوری قشنگ نمیشم 😃شوفنگ :به خاطر همین میگم چون قشنگ میشی از این به بعد فقط جلوی من از اینا بپوش میرا :چیه نکنه حسودی میکنی 😐 چرا مثل دوست پسرا حرف میزنی😒😒😒
شوفنگ :دوست پسر کجا بود من خودم نامزد دارم خیلیم دوسش دارم همین الان هم تو هتل باهاش قرار ازدواج گذاشتم 😏😏میرا :🤭🤭🤭آره جون عمت 😂😂😂😂😂گوهانشی :این دختر کی بود خیلی خوشگل بود حدسم درس بود انگار واقعا عاشقش شدم 😂😂😂😂(فردا) شوفنگ :میرا، لی بریم تحقیق رو ارائه بدیم ما موفق میشیم 😐💪میرا و لی :فایتیییییییینگ 😄😄😄😄میرا :رفتیم تو کلاس استاد هم رسید و تحقیق ها رو خواست ماهم تحقیق هارو دادیم بعد یه هفته بعد نتایج رو اعلام کرد خوشبختانه ما برنده شدیم 😄بعد استاد گفت قراره کل کلاس رو برای یه ماه تعطیل کنن تا ما بریم گردش همه گفتن بریم کانادا ولی من به سرما حساسیت دارم منم گفتم بریم ایتالیا اونجا ما خونه.....وای گل بگیرن این دهن منو میخواستم بگم اونجا خونه داریم 🤦♀️🤦♀️بعد همه گفتن هیچ کس اونجا خونه نداره بهتره بریم خونه شوفنگ تو کانادا 😃 منم قبول کردم چون مجبور بودم 😭😭😭😭
مادر میرا :میرا نباید بری کانادا اونجا سرده تو مریض میشی میرا :مامان نگران نباش، من از اونجا بیرون نمیام 🤦♀️مامان میرا :وقتی خواستی بری تو چی با چی میری میرا :نگران نباش شوفنگ با ماشینش میبره 😒😒مامان میرا :باشه ولی اگه سرما خوردی زود بیا خونه باشه میرا :باشه بعد تموم شدن چمدون ها رفتم سمت فرودگاه البته لباس زیبا پوشیده بودم رفتم کل کلاس داشتن منو نگاه میکردن یه پوزخند زدم و سوار هواپیما شدم شوفنگ کنار من نشسته بود منم داشتم کتاب میخوندم شوفنگ :میرا فکر میکنم اولين دفعته سوار هواپیما میشی میخوای دستت رو بگیرم میرا :هااا من اولين بارم نیست من سالی 70 بار سوار هواپیما میشم واو خدا 🤦♀️😏😏شوفنگ :وای میرا واقعا پیش خدمت هواپیما هم شدی 😔😔آخه تو که پول نداری 😐😐😐(خب بچه ها تموم شد امیدوارم با یه داستان دیگه منتظر باشید قراره دفعه بعد سرگذشت شوفنگ و لی رو بفهمیم 😉و واقعا خیلی معذرت میخوام که دیر شد آخه امتحان ترم داشتم 😔😔😔😔خب خداحافظ 😃👋🏻
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
خیلی خوب بود🤩🤩🤩😍😍😍😍😍😍😍😍عاشقششدم🥰🤩🤩
بچه ها قسمت پنج رو گذاشتم و قراره منتشر بشه 😊
عالی 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
بعدیئی را زود بزار