مرینت:وای ویکی بازم دیر میرسم به مدرسه سریع لباساموعوض کردم(عکس اسلاید)و رفتم مدرسه تام(بابای مرینت)دیدم مرینت اومد پایین وسریع رفت مدرسه وضدافتاب رو بهش دادم مرینت:وقتی رسیدم مدرسه همه اومده بودن ولی خداروشکرخانم بوستیه نیومده بود ولی وقتی رسیدم جاهاعوض شده بودالیاونینو کیم وکلایی سابریناولایلا تا اخرفقط آدرین تک نشسته بود منم رفتم پیش اون قبلش حواسم نبود ولی باصدای خانم بوستیه به خودم اومدم و اون روز هم گذروندیم دیدم یکی پاش زخمی شده میخواستم خونشوبمکم ولی جلوی خودمو گرفتم سریع ازاونجارفتم که یهووووووووو
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)