10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ادرینت انتشار: 3 سال پیش 30 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
این پارت پنجه پارت قبل هم 4 بود و اشتباهی نوشتم 3 برید بخونید و خواهشا کامنت بدید تشکر😐💙
از بیمارستان زدن بیرون این و رفتاری بود اخهههه ینی چی پسره بی حیا اخه ادرین ب اون مودبی ب اون احترام گذاشتنش این چیه(در واقع این همون اخلاقیه ک موقعی ک مت میشه بروز میده و ازاده ) ولی اون ادرینهههه هنوز هم خوبه هعی رفتم سمت خونه وارد نانوایی شدم به سمت بالا
در اتاق خواب رفتم بر روی تخت دراز کشیدن به فکر فرو رفتم که رو اینطوری نیست می کرد این حرفا چی بود که میزد نفهمیدم که چی شد که خوابم برد بلند شدم ساعت دوازده شب شده بود خدای من قرار نبود انقدر بخوابم حالا چیکار کنم یه عالمه تکلیف داشتم ای وای خدا آلیا زنگ زدم جواب نداد خسته بودم رفتم پایین
مامان صدام زد
مامان:چه عجب بیدار شدی بیا یکمی دونات ببر بخور خیلی وقته چیزی نخوردی
مرینت :هوم باشه باشه
مامان:راستی دوستت چیشد خوب بود حالش؟
مرینت:فراموشی موقت گرفته
مامان:ای وای خاک ب سرم گناه داره بچه مردم فردا صب زودددد بلند میشی براش ماکارون میبری فهمیدی؟؟؟
مرینت:اما😐
پدر:راس میگه باید ببری واسش دوستته ها فک میکردم بهش علا
مامان:چی چیزه برو برو ت اتاقت.... هولم داد ت اتاق 😐
مامان:چی داری میگی واسه خودت
پدر:خب مگه دروغه
مرینت:مامان بابا صداتون داره میاد😐😐😐😐😐
مامان:اوه باشه دخترم🥲
مرینت:معلوم نیست چی میگننن پشت سر مت ینی انقدر تابلو بود رفتارم؟ 😐ن بابا فک نکنم من رفتارم مو لا درزش نمیره🥲
صدای زنک خونه اومد اخه 12 شب چ خری اومده
مامان:عزیزم دوستت اومده
مری:شت بفرس بالا😐💔حتما آلیا عه دراز کشیدم رو تختم رفتم زیر پتو هنو خوابم میاد عجیبههه دستی رو شونم زد
مری:ها چته اخه الان وقت اومدن بود خدا بگم چ بت کنه خوابم میاد خو
.. :اوه متاسفم مرینت
مری:یااااا حضرت پشم لوکاااااا ت اینجا چیکار میکنی
لوکا:خب اومدم ی سری بزنم بهت متاسفم الان میرم نمیدونستم...
مری:نه نه نه نه این چ حرفیه من کاملا بیمارم ههه 🥲
لوکا:اخه
مری:اخه نداره ک........ پاشدم دستشو گرفتم نشوندم رو صندلی براش از دونات ها ک مامانم داد بخورم دادم بهش
لوک:ممنون مرینت🙂
مری:خواهش میکنم خب حالا چیشد کاری داشتی؟
لوکا:اههه اههه 🥲(سرفه داشتم میکرد پردی ت گلوش)
مری:اووو چیشد حالت خوبه... زدم پشت کمرش
لوکا:خوبم خوبم ام چیزه اومدم بگم ک احیانن فردا عصری بیکاری؟
مری:ها ام نم فک کنم بیکار باشم چطور؟
لوکا:خب رسانش گفتم ک بریم ی فیلمی ببینیم چطوره؟
عااااام نمیدونم احتمالا بیام و را ک نه؟ بقیه بچه ها هم میان؟؟؟ 🙂🙂
لوکا:ها نه🥲 گفتم دوتامون خودمون بریم باهم
مری:باهمممم دوتایی یی
لوکا:ها عاره 😶ʚ😞ɞ ʚ😢ɞ
مری:فکر میکنم وقت کردم میام
لوکا:یعنی منتظرت باشم
مری:اره فک کنم
لوکا : خوبه ممنون ممنونم
مری:خواهشʚ😅ɞ
لوکا یهو پریدم مری رو بقل کردم احساس کردم از شدت موذبی داغ و سرخ شده دوسش داشتم اما اون یکی دیگه رو دوس داشت😔
لوکا:متاسفم من فعلا برم بای
مرینت:بای😐💔🙂💔😶💔
مرینت:خسته ام من عااای خسته ام من و گرفتم خپابیدم
چیه منتظرید نشون بدم چطور خوابید بجاش برید الان کامنت بدید
.
.
.
بدویدد
مرینت : از خواب بلند شدم خمیازه کشیدم نگاه ساعت کردم ساعت شش بود به خاطر این بود که دیشب خیلی خوابیدن اتفاقات دیروز و دیشب توی ذهنم مرور کردم جیغ کوتاه کشیدم بله بله خوب الان تو یه وقتی داری که بری کامنت و لایک و فالو کنی میگم خوب حالا بریم ادامه داستان بلند شدم اما رفتن آماده شدم ماکارون ها را از مامانم گرفتم و به سمت بیمارستان حرکت کردن وقتی رسیدن وارد اتاق آدرین شدم هنوز کسی نیومده بود البته کسی هم بیکار نیست این موقع بیاد شاید من همیشه دیر بلند میشم نمیدونم ب هر حال رفتم و وارد اتاق آدرین شدم بیدار بود😐
بهش سلام کردم اونم سلام کرد و برعکس ازم عذرخواهی کرد عجیب بود البته ادرین ی که من میشناختم چیزی نبود ولی از شناختی که از این داشتم اونم توی یه شب از این کارش این کار بعید بود به هرحال باید یادمون باشه که این همون آدرینه شاید به فرصتی باشه که بتونم علاقه رو بهش نشون بدم اما مشکل اینجاست که نمیتونم حرفامو به زبون بیارم شاید بهتر تو روزهای آینده قبل از اینکه حافظشو بدست میاره بهش بگم نمیتونم خوب اومد پیشم گفت چی برام آوردی گفتک مادرم برات درست کردن گفته او بلدن درست کنن گفتمش که خوب آره مامان و بابای من نوا و شیرینی پس هستن گفت اها نمی دونستم
خب میدونی من حافظم رو از دست دادم و چیزی یادم نیس و اگه هم بهت بی احترامی کردم معذرت میخوام
مری:چم بود چرا اینطور رفتار میکردم
از یکی و حافظش رو از دست داده چه انتظاری داشتم ب خورم اومدم خیلی سرد بودم باهاش
مری:اوه ن اشکال نداره ببخشید من تخیلی سخت گرفتم مشکلی نیست اصلا متاسفم باز بیا اینا رو بخور نوش جون
ادرین:اها ممنونم اوممم خیلی خوشمزن
مرینت:اره خیلی
ادرین:بغلش کردم و تشکر کردم شکه شد ک صدای در اومد و یکی اومد تو
پایان لایک و فالو یادتو ننرههه
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عالللللللللللللللللللیییییییییییییییییییی بود به داستان منم سر بزن راستی فالویی😘
ممنون نننننننننن حتماا
عالی بود
خیلی خوب بود
خسته نباشی
پارت بعددددددد پلیز
مرسی عزیزم ممنون گلم همچنین چشم حتما
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بودددددددددد زودتر بعدییییی
ممنوننننننننممممممم چشم ممممم حتماااااا
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییــــــــــــــــــــــــ
خواهششششششششششششششسس