خب کیوتام لطفا لایک کنید و فالو کنید بهتون بک میدم و کل تستاتون رو لایک میکنم🥺🧸🖤 ناظر لطفا پاک نکن🥺🧸
سوآه=واقعا حالم داشت بد میشد همه جا واسم تار شده بود فهمیدم که خون دماغ شدم سری از کیفم دستمال برداشتم پاک کردم نشستم زیر میزم و زانوهامو بغل کردم آروم خوابم برد جک=خانم خانم سوآه=بله جک=خانم زنگ خورد شما چارا اینجایید سوآه=عاه ببخشید بریم با جک رفتم جک درو واسم باز کرد راه افتادیم رسیدیم خونه سوآه=سلام مادرو پدرت=سلام سوآه=من میرم دوش بگیرم پدرت=باش برو رفتم تو اتاقم درو بستم رفتم یه دوش گرفتم اومدم که به گروه درسی پیام اومد استاد=دانشجوها فردا ما اردو داریم که میریم جنگل به مدت ۵ روز لطفا لباس هاتون رو آماده کنید و راس ساعت ۸ بیلید جلوی دره دانشگاه سوآه=خیلی نیاز داشتم به سفر تیپ زدم رفتم بیرون سوآه=مامان بابا من فردا میرم اردو ۵ روز نیستم میخوام برم خرید مادر پدرت=باش با جک برو سوآه=نه میخوام تنها خرید کنم پدرت=ولی سوآه=بابا پدرت=باش مواظب خودت باش از خونه زدم بیرون تو بازار داشتم چرخ میدم که تهیونگ و دیدم تهیونگ=مشتاق دیدار سوآه=با اون کاری که کردی ازت متنفرم تهیونگ=تو ام شیر ریختی رو صورتم
سوآه=پس مساوی شدیم تهیونگ=درسته مساوی شدیم میخوای باهم رفی شیم البته اسراری نی سوآه= باش میتونی کمکم کنی برای فردا تهیونگ=آره منم دنباس وسیله واسه فردا بودم سوآه=پس بریم داشتیم بازار و دید میزدیم که چشمم به یه کلاه باکت خیلی خشگل گوگولی افتاد تهیونگ=چرا چشمات برق میزنه با انگشتاش رد نگاهتو گرف تهیونگ=تووباکت دوص داری سوآه=عاشقشم سریع رفتم سمت مغازه فروشنده=خانم اینجا به درد فقرا نمیخوره سوآه=جوونم بله با منی فروشنده بله با تو ام سوآه=قیمتش چندع فروشنده=۴۰ یورو پول و پرت کردم سمتش ردش کن بیاد فروشنده=ببخشید خانم سوآه=خفه شو تهیونگ داشت با چشمای درشت نگا میکرد تهیونگ=سوآه بیا بریم سوآه= آخه نگاش کنا ب کی میگ فقر نمیدونه ک مح از کجا اومدم فروشنده=از هر جایی اومدید ب درک سوآه= من از جایی ب اسم فرانسه اومدم یه سیلی خوابوندم در گوشش بهت هشدار میدم کمتر زر بزنی تهیونگ دستتو گرف و از مغازه دورت کرد تهیونگ=هی چقد بی اخلاق سوآه= بد اخلاق نیستم اگ درک کنی میفهمی چی میگم
بلاخره خریدامونو کردیم تموم شد (فردا صبح) با صدای آلارم از خواب بلند شدم لباسایی ک دیروز خریدمو بر داشتم و رفتم دانشگاه استاد=خب کسایی که میگم باید کنار هم بشینن استاد=سلن لوهان نونا پیشه هم سوآه مکس تهیونگ باهم لوسی جیسو (جیسو بلک پینک نه ها) لیزا باهم کوک(همون کوک خودمون) آنجلینا سلین ریوا باهم استاد= خب حالا سوار شید سوار شدیم من وسط تهیونگ و مکس بودم آروم خوابم برد کلم جلویی رف
(۳ ساعت بعد) استاد=خب پیاده شید رسیدیم مدیر لی=بیاید ازتون سلفی بگیرم و برید توی چادر هاتون دخترا با هم و پسرا با هم بعد لز سلفی گرفتم سوآه=رفتم تو چادر داشتم وسیله هامو میچیدم یه دختر اومد دختره=هی تو چه نسبتی به تهیونگ داری سوآه=اسمت چیع رختره=آنجلینا سوآه=منم سوآهم و فکر نکنم ب تو ربطی داشته باشه مح چه رابطه ای با تهیونگ دارم حالا که کنجکاویت گل کردم میگم ما یه رفیق خیلی ساده ایم که اصلا باهم صمیمی نیستن آنجلینا=هه حواست باشع تهیونگ ماله منه سوآه=مح واسع کسی دعوا نمیکنم پس ماله خدت و مح سند مالکیت تهیونگ و ندارم ک بخوام بدمش تو بلند شدم ب چشمای آنجلینا زل زدم و یه تیکه از موهاشو کندم انجلینا=هوی چیکار میکنی سوآه=اگه با من اینجوری حرف بزنی بیشتر عذابت میدم آنجلینا رف
استاد=خب بچه ها بیاید بیرون نهار سوآه=استاد من میخام تنها بشینم و نمیخوام داخل گروهی باشم استاد=باش سوآه=داشتم تنهایی غذامو میخوردم که نوشابه ریخته شد تو غذام بلند شدم دیدم آنجلیناس سوآه=هوی چیکار میکنی انجلینا=اوه از دستم لیز خورد سوآه=دختره ی انجلینا=دختره چی ها بگو موهامو گرف که یه سیلی ب آنجلینا زدم (این سوآه کلا با سیلی زدن حال میکنع) آنجلینا دستشو گذاشت رو لپش و رف پیشه استاد استاد اومد=سوآه دلیل این کارت چی بود سوآه=حق ندارع موهای منو بکشه استاد=اما انجلینا گف میخواد بیاد پیشه تو غذا بخوره ولی تو بهش سیلی زدی بلند شدم سوآه=عه آنجلینا خانوم اگ میخاس پیشه مح غذا بخوره چرا باس تو غذام نوشابه بریزه استاد وانگ اگه دلیلی براش دارید میتونید بهم بگید استاد=انجلینا حقیقت داره انجلینا=نه استاد وانگ دروغ میگه سوآه=اوخی تهیونگ=من فیلم گرفته بودم استاد بیاید ببینیدش استاد دید که انجلینا توی غذات نوشابه ریخته انجلینارو تنبیه کرد که ۴ ساعت از چادر نیاد بیرون
سوآه= دوباره ااون سردرد اومد خون دماغ شدم گفتم=عایش لنتی چرا آخه اه تهیونگ=سوآه چی شده سوآه خندید گفت=هیچی بابا داشتم میخندیدم به یه موضوع تهیونگ=آها باش سوآه=این تهیونگ عجب بشر خوبه دلم خواس برم جنگل قدم بزنم رفتم توی جنگل و هی تو مغزم با خودم حرف میزدم که یهو وایسادم سوآه=وای من کجام اینجا کجاس وای ننه چه تاریکه داد زدم=الوووو کسی صدای منو میشنوه یوهوووو کم کم حس ترس بهم حمله ور شد بغض کردم داد میزدم و میگفتم کمک اما بی فایده بود نشستم کناره یه درخت گوشیم آنتن نمیداد اجازه دادم گونه هام خیس شن شروع کردم به گریه کردن با خودم میگفتم جرا اینجوری شد آخه
یهو یه صدای وحشتناک اومد و ترسیدم که یکی دستشو گذاشت رو شونم و بلند شدم جیغ زدم بدو بدو رفتم که افتادم زمین زانوم خون اومد خیلی درد داشت اون جیزه وحشتناک دنبالم بود فکر کنم به زور میخواستم برم پیشه تنه ی درخت اما بی فایده بود که دستی روی شونم احساس کردم محکم چشمامو روی هم بستم که دیدم لوهان عه لوهان=عه سوآه خانوم چرا اینجایید😂😂 لوهان=کمک میخوای سوآه=زحمت نشه لوهان=بیا رو کولم سوآه=برو بابا لوهان= پس اینجا بمون تا غذای گرگ بشی سوآه=عایش چجوری برم رو کولت آخه لوهان سوآه رو براید استایل بغل کرد که یهو
خب بوص بایی اگه بد مینویسم ببخشید پارت ۴ رو سریع واستون میزارم فالو کنید بک میدم کیوتام🥺🖤🧸
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یه چی بگم؟😐💔
چرا براید رو پراید خوندم 😐💔😂
میدونستید سوآه اسمه خودمه😐