
سیلام اومدم سریع ۱۰ دقیقه ای یه تک پارت بنویسم برم ساعت ۱۰ به ۲ نصفه شب
جیهوپ:جین آرامش خود را حفظ کن جان هر کی دوست می داری! نامجون:بله بله بله جیهوپ بسیار درست میگویید جین:چتونه?? جیهوپ:نمد نامجون:کی میرسیم? جین:من از کجااا بدوونمممم??? جیهوپ:آخه تو داری راننده گی میکنی! نامجون:فکر کنم ماشین دیگه رسید!! هی سونا بلند شووو جین:عه بچه منو چیکار داری!!! بزار بخوابه!!! جیهوپ که بلند شده و داره وسایلشو جمع و جور میکنه رو به نامجون میگه بیا بریم!! جین داد میزنه:کجااااااا!??? واستین منم بیام
نامجون:نه دیگه تو دیر میای ما جلو تر میریم! سونا رو هم بردار بیار!! جین سری تکون. میده و برمیگرده سمت ماشین و دختر کوچولویش را در آغوش میگیرد!! به سمت آن دو میرود و به سمت قبرستان میروند!! جلوی قبر عشق از دست داده اش می ایستد!! تو دلش دعا. میکنه و با بونا صحبت میکنه!!! بعد از تموم شدن حرفاش همون طور که سونا بغلش. بود به نامجون میگه:پس کو بقیه? جیهوپ به جایه نامجون جواب میده:اممم جین یعنی متوجه نشدی پشتتن?
جین ناگهان جوری به سمت عقب برگشت که سونا تکانی خورد! رو به کوک و جیمین و تهیونگی که با چشمایه شیطون و مهربونشون به اون و سونا یه ریزه میزه زل زده بودند، ایستاد! چه منظره زیبایی بعداز مدت ها دوباره دور. هنوز در یه فضایه دیگه جمع شده بودن!! جین سنگینی آرومی رو رویه پشتش حس کرد و بعد از کسری. از ثانیه صدایی در گوشش زمزمه شد:سلام عزیزم!! باورش نمیشد!! بونا الان کنارش بود!! حسش می کرد وجوش رو خوب میشناخت! سونا :بابایی? جین:عهد عه بله!! سونا:بابایی مگه قرار نبود وقتی بیدار شدم عموهامو ببینم!! جین:چرا عه کجا رفتن? پریشان دور اطرافش را جستجو کرد و تا آخر نگاهش به رویه زمین میخکوب شد!! امکان نداشت!!! تازه به زندگی واقعی برگشته بود !!! کوک و شوگا رفته بودن خرید و در راه تصادف کرده بودند!! نامجون و جیهوپ هم یه بیماری نادر گرفته بودند! ولی ولی ۹۵ لاین اونا دیگه چرا!!! اشکاش سرازیر شد پ محلط نداد که به ثانیه بکشه بر روی قبره عشقش و برادرایی که از دستشون داده بود افتاد!! یعنی این قدر وضعش خراب بود!! که توهم میدید?
جین کسی که روزی جلوی فناشون آرمیاشون جک تعریف میکرد و هندسامشون بود حالا دخترش باید میفهمید دلیل داد های بلند و زجرآور پدرش چی است? چرا باباش جوری گریه میکنه که الان پس بیوفته!? جین:خدااااااااااا چرا من? چرا دیگه اونا رو از من گرفتی? نمیدونستی یه لحظه بدونشون نمیتونم به خاطر همین اون ها رو فرستادی تو ذهنم مگه نه?? مردمی که عزادار خودشون بودند وقتی حال و هوایه اون رو دیدند بی هیچ دلیلی اشک به چشماشون نشست!!! اون قدر گریههاش معصومانه بود که کسی صدای گریه ها و داد هایه دخترش را نمیشنید?? یعنی چرا متوجه نشده بود که داداشاش ۳ ماهه از پیشش رفتن ?? یکی دو هفته زود تر و دیگری دیر تر?

سونا با جیغ داد و بیداد میکرد:باباییییییییییی جین شدهههههههههههه??? جین با حاله خرابش بلاخره متوجه حال دخترش شد و متوجه شد چه گندی زده!! جین سراسیمه سونا رو بغل کرد و هی رو پشتش دست میکشید و میگفت :هیچی عزیزم هیچی عزیزم بابا سوکجینی غل$ط کرده تو رو ناراحت کرده غ$لط کرده سونایه گلم!! مردم با ترحم به آن ها نگاه میکردند!!! بین مردم صدای دختری جوون به گوش رسید که با هیجان و تعجب داد زد:بی تی اسسسسسسس?????سوک جین???? جین با تعجب سرشو بالا کرد و با دختری بیست ساله مواجه شد!!! تو نگاهش ناراحتی رو میدید و فقط میتونست بگه خوشحاله!!! جین با لحنی خسته و وای با ذوقی گفت:آرمی??? دختر سری تکون داد و گفت:سوکجینی!!!? من متاسفم بابت اتفاقات!!!! برای هممون سخته!! جین زهر خندی زد و به اسمه (مین یونگی)نگاهی انداخت و گفت:دیدی چیشد? این بود داستان ما !! فکر کنم خدا قصدی داشته از این که من رو تو این زمین نگه داشته!!! آرمی:آره معلومه که داشته!!! اگه اگه زبونم لال تو هم با اعضا به بهشت میرفتی که میخواست سوکجین دوم رو بزرگ کنه? کی میخواست به سونا داستان بی تی اس و آرمی رو بگه? جین:راست میگی!! تا حالا از این زاویه نگاه نکرده بودم سونا که با تعجب به مکالمه آن ها نگاه میکرد با ۴ سال سن اون زمان ۳ چیز مغزشو درگیر کرد?: 1_آرمی و بی تی اس کیه? 2_چرا باباش با اون دختره صحبت میکنه? 3_چرا اون نمیدونه چی شده? جین که متوجه نگاه سوالی سونا شد بغلش کرد و با خنده بلند گفت:بیا سونا بیا ما بریم مزاحم خاله آرمی و عمو یونگی نشیم!! آرمی با لپ هایه گل انداخته گفت:چی چی از کجا فهمیدی? جین:با لبخند تلخ به قبر یونگی و گل های تازه که معلومه همین امروز بوده اشاره کرد! آرمی هم فهمید چه کاره ضایعی کرده ____
تو راه برگشت سونا همش سوال می پرسید:بابا اون خانومه کی بود? جین:اممم یه دوست فکر کن خواهرم!! سونا:اسمه دوستت آرمیه? جین:نه ولی من میگم آرمی من کسایی که دوسشون دارمو میگم آرمی! سونا:آها!!!.........بی تی اس کیه? جین:سکوت میکنه!!!! به فکر. فرو میره!! واقعا بی تی اس کیه? تنها یه جیزی به ذهنش رسید! جین:عزیزم بی تی اس دلیل وجود آرمیه! بی تی اس چیزیه که یکیش نباشه بی تی اس نیست ! بی تی اس رو آرمی درست کرد!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عررررررررررررررررررر عررررررررررررررررررر عررررررررررررررررررر عررررررررررررررررررر تر تر تر تر تر تر تر تر و....
چرا این رمانو نوشتی؟
حالم بد شد
دارم گریه میکنم
اخه چرا باید بمیرن؟
یونگی...
کوک...
بقیه...
اخه چرا؟
دنیات غمگینه؟
بیا خودم هستم دردودل کنیم💔😭
دنیام که غمگین نیست و واقعا نمیدونم چرا این رو نوشتم:/
اگه به دل گرفتی ببخشید
نه دیگه رمانه چیزی نیستش🙂💜
عالی بود 💔
:)
مرسی
🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺💔💔💔💔💔💔💔💔عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢عالییییی بیددددددد😐💜
عهد آجی تو خوندیش?
اصلا به این تستم سر نزده بودم
خوشحالم خوشت اومد
بسه دیگه عر زدن