
خب الان حرفی ندارم. بریم سراغ داستان...
از زبان گروه دیپیفیکا: پاسیفیکا:اوهو! اوهو! چقدر گرد و خاک اینجاست. دیپر:معلومه خیلی وقته اینجا کسی نبوده! پاسیفیکا:خب دیگه بهتره یه جای دیگه رو بگردیم! دیپر: چرا دقیقا؟ پاسیفیکا:چون معلومه که کسی ابنجا نبوده و دیپر مرموز هم نمیتونه اینجا باشه! دیپر:اگه باشه چی؟ پاسیفیکا:اگه نباشه چی؟
پاسیفیکا و دیپر داشتن با هم دعوا می کردن. توی اتاق تاریک بود. دیپر حواسش نبود و پاسیفیکا رو هول داد! پاسیفیکا پرت شد تو اتاق ولی یکهو کفت اتاق غیب شد و مثل یک چاه بزرگ شده بود! دیپر که پاسیفیکا رو هول داد پاسیفیکا افتاد توی چاه ولی دستش رو گرفت! پاسیفیکا:دیپر کمکم کن بیام بالا! دیپر:خیلی خب دو دقیقه صبر کن! طناب رو دارم از تو کیف در میارم اما دیگه دیپر انقدر لفتش داد که پاسیفیکا افتاد! پاسیفیکا:دییییپر! دیپر:پاااااااسیفیکا
دیپر:وای خدا! الان پاسیفیکا رو انداحتم تو یه چاه! چیکار کنم؟ چیکار کنم؟ و خودش هم پرید تو چاه! دیپر: وای افتادم! پاسیفیکا:چه عجب اومدی! 😕🙁☹🤕 دیپر: ببین پاسیفیکا.... پاسیفیکا:چطور بهت ثابت کنم من عین مادر پدرم نیستم تازه اونا هم بعد اون قضیه ی بیل رفتارشون بهتر شد! دیپر:نه پاسیفیکا! باور کن قضیه این نیست. من نمیدونم خب! من... که یه هیولا دیپر و پاسیفیکا رو گرفت!
پاسیفیکا:دیپر من واقعا دوست دارم با هم دوست باشیم. تو پسر خوبی هستی! دیپر:پاسیفیکا من اینو نمیدونستم! حالا من یه راز بگم. من... پاسیفیکا:اونجا رو دیپر!و به اونور اشاره کرد! دیپر:وای! چه باغ خوشگلی! پاسیفیکا:من اصلا نمی دونستم همچین جایی نو قصرمون وجود داره. دیپر:صبر کن! کی به این باغ رسیدگی می کنه که انقدر گلاش رشد کردن و انقدر بی نقصه! پاسیفیکا:هیس! دیپر! اونجارو! دیپر:باورم نمیشه اون یه....
دیپر و پاسیفیکا: روح باغبانه! دیپر:چرا داد زدیم؟ پاسیفیکا:خودت چرا داد زدی؟ دیپر: من فقط با صدای بلند آروم حرف زدم! پاسیفیکا: این یعنی الان میدونه ما اینجاییم؟ دیپر:فکر نمی کنم! روح باغبان:بیاین بیرون! میدونم اینجایین! دیپر پاینز و پاسیفیکا! تعریفتون رو شنیدم! بیاین! بیاین یه چایی بزنیم به بدن! پاسیفیکا: صبر کن اولا:مگه روحا چایی می زنن به بدن؟ دیپر: دوما: تعریف ما رو از کی شنیدی؟
روح باغبان: اوه من چقدر بی ادبم! اصلا خودم رو معرفی نکردم! من دوست مک گاگت و فورد هستم! و روح هم نیستم به خاطر کت لابراتوار منه که شما فکر کردین روحم! و عاشق چاییم! دیپر:وای! پاسیفیکا: اصلا اینجا چیکار میکنی! روح خب اسم من mark tevelowr هست! دوستام مارک صدام می کنن و اینجا روی گیاهان و حیوانات تحقیق و آزمایش می کنم! پاسیفیکا:عجب! دیپر: چرا اینجا؟ مارک تولور: خی خیلی نمی خواستم تو دست و پا باشم! پاسیفیکا:موجهه! همه چی موجهه! مارک:بیخیال بیاین تو! خجالت نکشین!
بیاین از این طرف! پاسیفیکا:اینجا رو خیلی خوشگل کردی! مارک: اوه ممنون! نظر لطفته! دیپر: وای اون چیه؟ دیپر به یک سگ وحشی چشم لیزری اشاره کرد! که البته داشت به سمتشون می دوید! مارک:نوبل! بچه ی بد! اونا مهمونای ما هستن! مارک: گمونم اینجا براتون جالب باشه! اینجا افتخارات من هستن! دیپر خل شده بود!( توجه کنین این اتفاقاتی که برای دیپر و پاسیفیکا در حال حاضر میفته در حالی هست که میبل داره با گیدن نقشه ی گیدن رو عملی می کنه و وندی فورد گیر افتادن!)
خب کار دیپرو پاسیفیکا هم تموم شد! اوه! موافقین بریم سراغ گروه تالداز؟ یعنی شل صولتی و تافی؟ بزنین برسم ببینیم اونا چی کار کردن؟
از زبان والداز:یه در مخفی باز شد! خخخخخخخخخ تافی: ووف ووف ووف🐶🐖🐽🤣🤣
_ نگهبان آبی _آبشار جاذبه_kat noir and me__بازگشت به آبشار جاذبه_امپراطور ۷ بعد_جاذبه ی صفر درجه_اتحاد جدید_چقدر شبیه دیپر پاینز هستی؟(در قسمت طرفداری)_چقدر علی کریمی رو می شناسی؟(طرفداری)_چقدر شبیه میبل پاینز هستی؟_آبشار هرج و مرج _چقدر لیدی باگ رو میشناسی؟_دختری در فضا_ gravity falls_ چقدر شبیه آدرین آگرست هستی؟_نیمه اکسولاتل ۲_ آبشار هرج و مرج_کابوس دیپر
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود و ۱۱ هم خوندم
عالی
ممنون
آهای هیرو هامادا خوبی بیمکس خوبه
و عالی بود و یه چیز دیگه
چرا یه حسی بهم میگه گروه فورد و وندی پیداش می کنن
و sh.sh جون من بیا داستانای منم بخون منم داستان آبشار جاذبه مینویسم
ام نه هیرو رو برداشتم مارکو گذاشتم و الان پلیره
حتما 💙☺️
عکس مارکوئه؟
جالب بود
به نظرم دیدم و پاسیفیکا
نه مارکو نیست
یه شخصیت دیگه است
نه نیست پلیره! یا همون بازیکن
مثل همیشه عالی بود واقعا با وجود اینکه سنت کمه خیلی عالی مینویسی من اینکه من عاشق کارتون آبشار جاذبه ام 😍😍😍😍 مرسی قشنگ بود