
بالاخره نوشتم!:))) اوکی لایک و کامنت یادت نره لاوم!:)♡

امشب تولد جین بود!:) (علامت رُبِکا:+ علامت ا/ت: - ) +چی میپوشی؟! -نمیدونم! هیچکدوم خوب نیستن! +بزار بیام انتخاب کنم!:/ این خوبه؟! -نههههه!:) +چرا؟!:/ -جین خوشش نمیاد خیلی بازه جلوش!:) +اوفففف://// بیا اینو بپوش رنگشم قشنگه! -اره خوبه!:) 5دیقه بعد:+پوشیدی؟!:/ -آره!:) از اتاق اومدی بیرون! -بد شده نه:)؟! + خیلی خوبه یه بافتم روش بپوش که یه موقع سرما نخوری بعد جین بیاد سر ما داد بزنه!:) چشم غره ای بهش رفتی و گفتی: -اوکی!:)) +بدو یه کفش بپوش بریم کادو رو بخریم! -باشه! (عکس لباست بالا هست!)

نشستین تو ماشین و از پارکینگ اومدین بیرون! +خب چی قراره بخری؟! -یه هودی ست!:) +واو! از کجا؟! -دوتا خیابون جلوتر یه مغازه هست خیلی خوشگلِ لباساش!:) +باش! رفتی توی مغازه و خریدتو کردی و اومدی بیرون! +خریدی؟! -اهوم! +ببینم!!! -نمیشه کادوش کرده!:) +پوفففف اوکی!:) رسیدیم دم رستورانی که واسه امشب اجاره کرده بودیم!:) (علامت تهیونگ: @ علامت جانگ کوک: * ) ربکا ماشینو پارک کرد و بعد از ماشین پیاده شد! +ته وایسا!! @اِ سلام +سلام چطوری؟! -خوبم! ا/ت کجاست؟! +تو ماشین نشسته! (استایل تهیونگ!)

*سلام ربکا! +سلام چطوری کوک!؟ *خوبم تو چطوری؟! +منم خوبم! ا/ت؟! تهیونگ یهو اومد و گفت:@تو ماشین!:) *اها اوکی! کوک تا دم در رستوران رفت و بعد برگشت و بلند داد زد:*ته جیمین و لوسیا توی راهن زنگ بزنید جیهوپ زودتر بیاد! کیک و اون باید بیاره یادت که نرفته!:)؟ تهیونگ دستشو به علامت اوکی نشون داد و گفت:@اوکیهه!! (استایل جانگ کوک!)

از ماشین پیاده شدی! نفس عمیقی کشیدی! رفتی سمت تهیونگ و ربکا!:) @اِ اومدی! -داری میبینی دیگهه!:) @بلههه!:// آماده ای؟!:) -نه!:)) ربکا رفت تو رستوران! @چرا!؟ امروز تولد جینِ ها!:) -چون تولد جینِ آماده نیستم:)! @خب چرا؟!:/ -هیچی:)! اومدی بری که تهیونگ اومد جلوت و گفت:@ ا/ت من صمیمی ترین دوستتم!:) من دوست پنج سالتم اگر چیزی شده به خودم بگو حلش میکنم!:))) -عاممم خب... میترسم دوباره مثل تولد جیمین دعوامون شه!:) @نترس من نمیزارم دعواتون بشه!لطفا خوب باش و نگران چیزیم نباش! -مرسی که هستی تهیونگم!:) محکم بغلت کرد و بعدش باهم رفتین توی رستوران!

بافتَنیتو و در آوردی و گذاشتی رو یکی از صندلیا!:) جانگ کوک رو به تهیونگ کرد و گفت:*زنگ زدی جیهوپ!؟ @نه:) هیع هیع هیع!!! *از دست تو!؛) @وایسا الان زنگ میزنم!:) تهیونگ زنگ زد جیهوپ و همون موقع جیمین ولوسیا رسیدن! (علامت جیمین:" علامت لوسیا:= ) کوک رفت بیرون! لوسیا هم دنبال کوک رفت بیرون! تو به ته علامت دادی که داری میری بیرون! ته سرشو به تایید تکون داد و بقیهی حرفشو با جیهوپ ادامه داد! "سلاممم! *سلام چطورین؟! جیمین و لوسیا باهم جواب دادن:"،= خوبیم!:) بعد برگشتن به هم یه لبخند ریزی زدن!:) -چیه؟! خبریه؟!:) =نه چه خبری؟! +نمیدونیم شماها باهم میاین باهم جواب میدین باهم لبخند میزنید!! "نه بابا خبری نیست!:) دوباره برگشتن به هم لبخند زدن!:)) (استایل جیمین!)

ته اومد بیرون! سلام کردن وچند دیقه ای همه گرم صحبت بودن که یهو جیهوپ رسید! (علامت جیهوپ:$ )*به به چه عجب! ربکا با ذوق رفت سمت جیهوپ و گفتش:+کیک کو ببینم؟! $کیک حاضر نبود! یهو همه باهم داد زدیم:+،-،"،=،*،@ چیییی؟! -یعنی چی؟! @مگه میشه؟!:/ *تا الان باید حاضر می بود! "الان چی کار کنیم!:)؟ $هیچی وایمیسیم تا حاضر بشه!:/) تا اون موقع هم نامجون حاضر شده رفته دنبال جین! یهو لوسیا برگشت و گفت:=وایسا ببینم شوگا با کی میاد؟! $نامجون گفت میره دنبالش! @نه نمیرههه! یعنی نمیتونه!!! *چرا؟!:/ @نمیدونم فقط زنگ زد و گفت که نمیتونه بره دنبال شوگا!!:) $خب پس من خودم میرم دنبالش بعد باهم میریم کیکو میگیریم میایم! جیهوپ سوار ماشین شد و راه افتاد!:) (استایل جیهوپ!)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فالویی بفالو