
سلااااام عزیزای دل🤗 من اومدم با پارت اول🙂😉 امیدوارم خوشتون بیاد☺🤞
از زبان الا: مثل همه ی روزا از خواب پاشدم.باز دوباره بابابزرگم رفته بود شرکت، لباشامو پوشیدم و رفتم اسکله و مثل همیشه نشستم و به فکر فرو رفتم حالم مثل همیشه بود. یهو یه صدایی از پشت سرم اومد. +سلاااام🤗 _میرای تو از کجا پیدات شد😑 +خب اومدم خونتون نبودی منم حدس زدم که اینجا باشی مثل همیشه اینجا باشی🤷♀️ _اها باشه😶 + خب پاشو بریم حاضر شیم بریم خرید فردا روز اول دانشگاهمونه هااا🤩 _خب چه ربطی داره لباس داریم دیگه🤐 +اه پاشو دیگه _ باشه بابا رفتیم خونه و لباسامونو پوشیدیم و رفتیم پاساژ برای خرید، خریدامونو کردیم و به یه کافه رفتیم و با میرای نشستیم
+من یه کیک شکلاتی میخورم🙂 _منم یه قهوه ساده میخورم🙃 گارسون:چشم همین الان میارم خدمتتون🤗 + الا باز چته چرا باز ناراحتی ،الان ۲ سالی میشه حتی یه کوچولو خنده رو لبت نیومده ،بابا ۲ سال گذشته هااااا ولش کن دیگه زندگیتو بکن🤐😑 _من حالم خوبه زیاد گیر نده من خودم میدونم اون رفته و دیگه هم برنمیگرده دیگه هم بهش فکر نمیکنم و فقط درسمو میخونم😶 +ولی باز حالت بده که😪 _من خوبم نگران نباش +ولی.. _ولی نداریم میگم نمیخام راجبش حرف بزنم😐 +ولی اگه راس میگی چرا هر روز میری اسکله؟🙄 _میگم ولش کن میراای اه😫 +باش بابا چرا عصبانی میشی😶
گارسون:خانم سفارشاتون حاضره +ممنون از زبان میرای:معلوم بود هنوزم فراموشش نکرده و به اون فکر میکنه و هنوز ناراحته😑😐 یکم تو کافه حرف زدیمو بلند شدیم رفتیم الا رفت خونه خودشون منم رفتم خونه خودم ،برای فردا خیلی هیجان داشتم لحظه شماری میکردم که فردا برسه🤩🤩 از زبان الا:رفتم خونه بابابزرگم خونع بود سلام کردمو رفتم سر شام یکم باهم راجب امروز حرف زدیمو من رفتم تو اتاقم مثل همیشه همه جا خفه بود ولی دیگه عادت کرده بودم🙃😕

صبح شد زنگ گوشیم به صدا در اومد و من بیدار شدمو لباسامو پوشیدم(لباس الا👆👆)و با ماشین رفتم دنبال میرای و باهم رفتیم دانشگاه از ماشین پیاده شدیمو به سمت کافه ی دانشگاه رفتیم و تا وقتی که ملاس شروع بشه نشستیم و یه قهوه سفارش دادیم سرم تو گوشی بود که یهو میرای گفت _الا الا ...😶 +چیه میرای🤐 _ اون پسرارو نگا چقد جذابن و خوشتیپ، جذابیتشون آدمو محو میکنه😍 _اه توام هر پسریو میبینی همینو میگی😐 +اخه سرتو از گوشی بیار بیرون نگا کن 🙄 سرمو از گوشی اوردم بیرونو یه نگاهی کردم یکی از پسرا هم داشت منو نگا میکرد و زود نگاهشوکشید منم دوباره رفتم تو گوشی، انگار یکم آشنا میزد😕🤨
+چطور بودن؟🙃 _نمیدونم🤷♀️ +اووووف باشه😒 زمان کلاس رسیدو ما داشتیم می رفتیم کلاس که یهو یکی محکم خورد بهم🤐
خب عزیزااای دل🤗 اینم از پارت اول🙂 امید وارم خوشتون اومده باشه🙃😉 منتظر پارت بعدی باشیین🙂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واقعا عالی بود🙃👏
پارت ۲ کی میاد؟
مرسی🙃
همین روزا میزارم😉🙃
عالی بید💕💕💕
تنکث🤗🙃
🥰🤗