یک صحبت با شوتو تودوروکی

سلام دخملم 😁 اینجا () اسم خودتونه 😄 دیدارا: کمکککک من: 😐 دیدارا: یسنا چان کمکککک قایمم کن من : فعلا کار دارم برو 😐 دیدارا: هعی .... ساسوری: دیداراااااااااا دیدارا با فریاد محو میشن ساسوری دنبال دیدارا میره من:😐 من دست تورو میگیرم میبرمت داخل من: بفرما بشین ()چان 😁 شما : های دوتامون میشینیم من: چرا انقدر بدبختم که وسط تست شوتو دونفر از یک انیمه دیگه میان 😐 شما : یسنا سان شوتو کجاست؟ شوتو دستشو میزاره رو شونت شوتو: سلام () سان شما:

بعد سلام و احوال پرسی من: خوب شوتو بیا بشین و سوال بپرس شوتو:های شوتو میشینه یکدفعه در منفجر میشه باکوگو: هوی هوی هویییییییییی من : باکوگو باکوگو: جان من:چته 😶 باکوگو : مگه چمه من: مهربون شده باکوگو: عجیبه؟ من: آخه با اون ورودت...... باکوگو میاد پیش من باکوگو : ورودم چشه مگه ؟باقدرت وارد شدم شوتو: باکوگو عجیبه به یسنا چان نمیگی نفله باکوگو: خفههههه نفله دوقطبی شوتو: توچته باکوگو شوتو به جون هم می افتند من میرم جداشون میکنم من: شوتو سوال بپرررس شوتو: اوهوم شوتو میشینه شوتو: ()سان به نظرت من بهترم یا باکوگو باکوگو :شینههههه من :😓 شما:

شوتو: چقدر گرمه من : اوهوم باکوگو بولوزش رو در میاره من سرخ میشم باکوگو نگام میکنه من بیشتر سرخ میشم شوتو: 😐😶 باکوگو میاد پیشم بغلم میکنه من: چ...چته باکوگو یکم سرخ میشه باکوگو: وقط ساکت شو شوتو: هعی...اها راستی ()سان تو برای چی میخوای یک قهرمان بشی ؟ شما:

شوتو: خسته شدم شما: منم دازای وارد میشود باکوگو: تووووووووو دازای: توووووووو زنیتسو: تووووووو من:😐 باکوگو و دازای و زنیتسو به جون هم می افتند باتو میپره وسط دعوا شوتو: از دست اینه ...‌. ()سان من برای ت چی هستم ؟ شما:

من: بسههههه من همه رو بیرون میکنم و فقط خودم و تو و شوتو میمونیم شوتو: آخيش یکی دستش رو میزاره رو شونم من: 😓 یایوروزو : سلام بچه ها من:جیرو هم آوردی جیرو : سلام من : 😡 شما : یسنا با جیرو مشکل داری ؟ من: نه من با همه مشکل دارم باکوگو در رو منفجر می‌کنه آل از کله باکوگو میپره میاد داخل لیوای از پنجره میاد داخل نجی از اون یکی پنجره وارد میشود 🙂😐 من: 🙂 شما : یسنا حالت خوبه ؟ من: 🙂 ال: یسنا... من:🙂 شوتو: یایوروزو چان شما سوال بپرسید یایوروزو: باشه شوتو سان من تمام اضافی هارو بیرون میکنم و فقط کاراکتر های مای هیرورو میزارم (باکوگو.شوتو. جیرو.یایوروزو . شما . من) یایوروزو : چه حسی نسبت به من داری من میام تو گوش شما میگم : یادت باشه این شیپ شوتو هستش شما:میدونم یایوروزو : جواب ؟ شما:

شوتو: ایندفه خودم میپرسم من: باشه لیوای میپره داخل و من رو میدزده من: نهههه لیوای : هیس لیوای من رو میبره بیرون من سرخ میشم : ولم کننن شوتو: یسنا مسخره بازی در نیار من : باشه😐 شوتو: 😑 از دست لیوای فرار میکنم میام داخل رو پنچره فلز میزارم جونشون میدم پیانو میزارم جلو در دیدارا : انفجاررر من: یا خدا بیامرزدم😫 در می‌ترکد شو کرنای میپره داخل من: باشه تسلیمممم پسرا می بزن داخل من بلند میکنن می‌برن شوتو: ولش کنین من: بردنش شوتو: چه حسی به انداور داری ؟ نیمه یخم بهتره یا آتیشم ؟ شما:

شوتو: خدا یسنارو بیاموزد شما : اوهوم شوتو: بریم نتیجه رو ببینیم من میپرم داخل من: کله دیدارا بوی مرغ می‌دهید شوتو: هیس میریم نتیجه من:اوک نظر بده مرسی شما: باشه