سرنوشت مرگبار ★ part 1

لطفا لایک کنین و منتظر نظراتتون راجه به داستانم هستم 😉

___ از وقتی که بدنیا اومدم با خودم کلی بدبختی آوردم مامان بزرگم بخاطر من . م_ر_د . مامانم وقتی من بدنیا اومدم از دنیا رفته بود .خیلی درد ناکه که حتا یه دوستم نداشته باشی وقتی خانه واده تم ازت فراری باشن ..!

[《 معلم اومد داخل ا/ت به احترامش بلند شد با تعجب به هم کلاسیاش نگاه کرد که همه نشسته بودن 》].....+ایشش این دختره دوباره شروع کرد به کارای عجیب غریبش 😤........÷آره هی ا/ت دوباره چی دیدی ؟😑.........($مگه تو منو میبینی ؟......._آ..آره .....)

__نیا ..ن..نیا جلو ....%ا/ت...ا/ت آروم باش منم .......__استاد ......%باشه ا/ت منم نترس دوباره چی دیدی ........__ار_و_اح خبی_ثه ........%ب.باشه ..ت.تو برو خونت وقتی بهتر شدی بیا باشه ........__باشه

__ایشششش دوباره نه الان حتما اونا فک میکنن دیوونم 😤...اوو ‌..ببخشید آجوشی ........=تو منو میبینی دختر جون .... __آره .....=پس اون انسان که قراره ______. رو آزاد کنه تویی ........__چی گفتین آجوشی ..ایش نمیدونستم روحا هم خل دارن ..😤.......= همونجا وایستا

__چیشده آجوشی ........=میخوای به این آجوشیت کمک کنی ....... __در عوضش چی گیر من میاد ........ =این چترو بهت میدم ........ __ایش خودم ازون چترا دارم ببین ...... =ولی مال من جادوییه ....... __از کجا بدونم دروغ نمیگی ..نشونم بده ....... =باشه

_ واو باشه قبوله من اون کاری که میخای رو برات انجام میدم تو هم اون چترو بهم میدی باشه ...... =باشه ...... __ خوب من چیکارمیتونم بکنم برات ....... =تو همین نزدیکیا یه ویلا هست تو میری توش و قلم جادویی رو برام میاری و منم این چتر جادویی رو بهت میدم

باشه قبول . باید از کدوم راه برم ...... =بیا من راهو برات نشون میدم ___________ =خوب دیگه من ازین به بعد نمیتونم بیام یادت باشه بعد اینکه قلمو برداشتی زود بیا بیرون ........ __باشه میبینمتون آجوشی ......... =ا/ت نباید با کسی که اونجا زنده گی میکنه حرف بزنی باشه وگرنه برات بد تموم میشه ...... __ باشه نگران نباشین زود میام 😋

بچه ها چطور بود تو کامنتا بگین ؟؟