
سلام مجدد🧡خدمتتون پارت جدید😊ناظر عزیز این پارت واقعاااا هیچی نداره لطفا منتشر کنید💞🙏🏼
مرینت:دستش که روی شونم بود رو گرفتم و خبیثانه بیرونش کردم و بعد از چشمکی ریز گفتم: خب دیگه برو بیرون تا پر رو نشی اقای دوماد..منم الان میام..و بعدش در اتاق پرُو رو بستم...بعد از بیرون اومدنم رالف با خوشحالی اومد سمتم و گفت:خب خانوم اگرست پسندیدید؟ مرینت:عذاب وجدان گرفته بودم به خاطر قیمتش ولی سرمو گرفتم پایین و گفتم:بله...اونم که انگار داشت بال بال میزد که یه مشتری پیدا کرده گفت:خب اقای اگرست احیانا که،شما نمیخواید با لباس خواب برید توی مراسم از^دواجتون؟ ادرین:نمیدونم شایدم رفتم..مرینت:خیلی شوخیاشون مسخره بود دیدم هم ایمی و هم اون داداشش رالف پقی زدن زیر خنده...مطمئن بودم دارن بازار گرمی میکنن تا ادرین چیزای گرون و خوبی بخره...ادرین:خب بله منم لباسم رو از همینجا میگیرم ولی خانومم شما هم باید کمکم کنیاااا..مرینت:چشم عزیزم..یه رِگال بود که کلی کت و شلوار های شیک داشت..من یکیش که خییییلی خوشم اومده بود رو انتخاب کردم و گفتم:ادرین جونم؟این چطوره؟من که خیلی خوشم اومد ازش...شما هم که مرد هستید و نیاز به پرُو ندارید...ادرین:اممم بدک نیست...ولی هرچی تو بگی رو برمیدارم هرچی نباشه اون روز توی کمد مخفیت دیدم چقدر طراحیای خفنی واسم کرده بودی خانومی...بهت ایمان دارم...رالف همینو واسم بزار..رالف:به روی چشم..مرینت:واااای خا-ک به سرم شد! اخه از کجا اون کمد رو پیدا کرده بووووود..حتما اون تیکی و پلگ شیطون بهش نشون داده بودن...
ادرین:خب مری خانومم؟ مرینت:جانم؟ ادرین:وقت ارایشگاهت رو خودم گرفتم.،. بهترین ارایشگر واسه ی عروس ها توی کل فرانسه هست..مرینت:لابد میرم دوتا خط چشمو یه خط ریمل واسم میزنه اندازه ی کل داراییمون هم ازمون پول میگیره...ادرین: عشق من!مگه بهت نگفتم نگران این چیزا نباش...کارش عالیه. مرینت:تو از کجا میدونیییییییی! ادرین:بابا چرا تو اینقدر بد فکر میکنی دختر؟ خب توی اینترنت سرچ کردم و اینو واسم اورد..بده به فکرتم؟ بده دوس دارم توی روزی که از هر چیزی بیشتر منتظرش بودیم شاد باشی و بهترین چیز ها رو داشته باشی؟ مرینت:ببخشید ادرین.. یکم زیاده روی کردم..خودت که میدونی عوارض با#رداریه دیگه،، ادرین:اره فدات بشم درکت میکنم..الان میرسونمت خونه..فردا ساعت ۹صبح نوبت ارایشگاه داری..خودم میام دنبالت تا از اونور هم خودم برم ارایشگاه...باشه؟ مرینت:باشه عزیزم....(رسوندش خونه و الان مرینت توی اتاقشه) داشتم به خونه ای که ادرین خریده فکر میکردم،،، هرچی اصرارش کردم بهم نگفت چه شکلیه...گفت به سلیقه ی خوش اونجا رو چیده. و به عنوان کسی که از ۵سالگی مدل بوده باید از ترکیب رنگ ها و ست کردن وسیله ها یه چیزایی سر در بیاره دیگه...اون بی نقصه...توی دنیا فقط ازش یه دونست...باورم نمیشد بعد از این همه سختی و منتظر موندن بالاخره فردا همه چی اونجوری که میخوایم میشه!
•ادرین• مرینت بزرگترین،قشنگترین،مهمترین اتفاق زندگیمه..(روی تختش دراز کشیده) حس میکنم اگر مرینتی وجود نداشت یا اگه باهاش اشنا نمیشدم،زندگیم مثل ارواح بود..منو مرینت خیلی سختیا رو پشت سر گذاشتیم..یاد حرفایی که مادرم توی بچگیم بهم میزد افتادم...اون همیشه میگفت:هروقت از چیزی ناامید یا ناراحت میشی تنها چیزی که میتونه دوباره باعث بشه سر پا بشی صبر کردن و شکیبا بودنه..هر خوشحالی برای هرکسی یه زمان مشخصی داره..حالا بعضیا زودتر بعضیادیرتر...زندگی قشنگترین هدیه ای هست که خدا بهمون داده..،پس مواظب خودمون باشیم...برای خوشحالیامون صبر کنیم...دل کسی رو نشکونیم...برای خودمون ارزش قائل باشیم... عاشق بشیم!زندگی شاید یکم کوتاه باشه ولی اگر به خوبی ازش استفاده کنیم حتی ۱سال هم کافیه! چیزی که شاید دلیل ناراحتیت شده باشه رو کاملا بررسی کن.. راجع بهش فکر کن...ببین واقعا ارزش ناراحتی رو داره؟ البته بعضی اتفاق ها شاید اینقدر به صورت منطقی عذاب اور باشن که ادم به سختی بتونه باهاشون کنار بیاد...مثل از دست دادن عزیزانت.،،مثل جدا شدن از عشق واقعیت...حالا که اسم عشق رو اوردیم! اول از همه اگر متوجه شدی که عا-شق کسی که نیمه ی گم شدت یا بهتر بگم عشق واقعیت نیست شدی..اشکالی نداره همه اشتباه میکنن...پس شجاع باش و برو بهش بگو که دلت باهاش نیست...ولی وقتی عشق واقعیت رو پیدا کردی یا بهتره بگم *عشق دوطرفه* ازش خیلی خوب نگهداری کن...بهش عشق بورز..دلش رو نشکن..چون فقط همونه که برای تو انتخاب شده!(بچه ها اینا همش توصیه هایی بود که امیلی توی بچگی ادرین میکرده)
ادرین:چشم هامو با لبخند بستم و خوابیدم،،،(فردا صبح)ساعت ۶بیدار شدم و لطر زدم یه لباس ساده پوشیدم چون لباس اصلی رو توی ارایشگاه میپوشم..مطمئن بودم مرینت هنوز خوابه...ساعت ۸ و نیم رفتم دنبالش و بهش SmS دادم.. مرینت:امروز ساعت ۸ و ربع بیدار شدم...خیلی امروز رو دوست داشتم...یه حس عجیبی که تا حالا تجربش نکرده بودم...رفتم توی بالکن تا یه نفسی بکشم کله پایین خونه ماشین ادرین رو دیدم...واااای...حتی تو روز عروسیم هم باید حواس پرت باشم..سریع یه چیز الکی پوشیدم و خواستم بدوم پایین که مامانم جلوم رو گرفت و گفت:دخترم..،از امشب دیگه توی این خونه نیستی...حس عجیبی دارم که بیام توی اتاقت و نبینمت.،،ولی قبل از اینکه بری میخوام بهت بگم:میدونی که یه مادرم و هیچکس اندازه ی مادر یه بچه ارزوی خوشبتخی برای بچش رو نداره...انشالا که خوشبخت بشید با نوه ی گلم که اینگار خیلی زودتر از چیزی که فکرش رو میکردیم داره به خونوادمون اضافه میشه..، خوشحالم که بعد از این همه سختی که کشیدی داری طعم خوشبختی واقعی رو میچشی...الانم برو ادرین منتظرته...مرینت:حرفای مامانم خیلی دلنشین بودن و کلی واسه ی صبح بهم انرژی داد..گونش رو بو^سیدم و گفتم:دوستت دارم مامان قشنگم خداحافظ...توی پله ها که داشتم میدویدم صدای غر غر کردنش رو شنیدم که میگفت
هی دختر! اروم بدو..به فکر خودت نیستی به فکر اون بچه باش.،،تو اصن شو^هرت بهت تذکر میده؟ مرینت:ریز ریز خندیدم مامانا وقتی قربون صدقه ی ادما هم برن اخرش یه غر هست🤞🏼🤧😂 خواستم بهش بگم اره شو^هرم از هزار تا مامان بیشتر گیر میده ولی بیخیال کلی عجله داشتم...با نفس نفس سوار ماشین شدم و گفتم:سیلاااااام ادرین جونمممممم🤧 ادرین:نخواستم بهش غر بزنم...گفتم:الهی دورت بگردم که دیگه امشب پیش خودمی😍مرینت:یکم خجالت کشیدم ولی بعدش گفتم:اره خب.،،دلم یجوری شده بود...تا ارایشگاه حرفی نزدم و بیرون شیشه رو تماشا میکردم،،،،هیچی عادی نبود...مدام توهم میزدم که اینا همش یه خوابه...ولی بعدش که رسیدیم دم ارایشگاه با لبخند قشنگی رو به ادرین کردم و گفتم:میبینمت عشقم❤ادرین:سلام برسون😂یه زیر زمین بود که وقتی واردش میشدی با یه ارایشگاه خیلی خفن مواجه میشدی،،رفتم سمت یکی از پرسنل و گفتم:روزتون بخیر...من مرینت دوپن چنگ هستم امروز نوبت داشتم و فکر کنم اسمم توی سیستم ثبت شده باشه،،،منشی:بزارید چک کنم...اممم...نه متاسفم ما همچین کسی رو توی لیستمون نداریم.. ولی یه مرینت دیگه هست...مرینت:فکر میکردم اسمم خیلی خاص و تک باشه😐 منشی:مرینت اگرست داریم ولی مرینت دوپن چنگ نه نداریم...مرینت:ریز ریز خندیدم...از دست تو ادرین...گفتم:اممم بله بله فامیلی همسرم هست...منشی:اهان..خب بفرمایید بخش vip پیش ژینوس جون...(دیدین تو ارایشگاه ها همه یه *جون* اول و اخر اسم هم میزارن؟🤣😂)
مرینت:یکم جلو رفتم یه خانومی که خیلی عملی بود رو دیدم😂بینش،گونش،لباش، موهاش،همه چیش عملی و قاطی پاتی بود😂بهش میخورد همین ژینوس باشه..، رفتم جلو و گفتم:وقتتون بخیر ببخشید شما ژینوس خانم هستید؟ با ناز و کرشمه بله ای گفت و منم درجواب گفتم:خوشبختم...کی کار من شروع میشه؟ ژینوس:همین الان.. بشین گلم روی صندلی vip تا بیام...مرینت:اممم باشه،،،ژینوس:خب گلم ببین بهم بگو کلا چه نوع ارایشی میخوای و چه نوع موهایی بعدش جزئیات رو بسپاربه من... مرینت:اممم خب یه ارایش خیلی شیک ولی نه غلیظ..یکم لایت باشه..اممم.. و موهامم ساده فقط یکم بالاش بسته باشه..چون موهای بازم رو دوست دارم...ژینوس: خیلی خب گلم بقیش رو بسپار دست من...(بعد از ۴ساعت😐😂) ژینوس:و.....تمام... عزیزم خودتو ببین...مرینت:تعریف از خود نباشه واقعا قشنگ شده بودم.،.از خانومه تشکر کردم و بعدش هم اومدم کیفم رو بردارم که صدای داد یکی از پرسنل اومد..از اونجایی که یخورده ادم نگرانی بودم مثل بقیه کسایی که توی ارایشگاه بودن رفتم ببینم چی شده دیدم ادرین با یکی از پرسنل دعواش شده! ادرین:چرا نمیگید زنم بیاد،، چیکار دارید میکنید! مرینت کجاست؟! مرینت:دویدم سمتش و دستاش رو گرفتم و گفتم:هیس..اروم باش من همینجام...چی شده ادرین؟ ادرین؟ ادررررررین؟ چرا اینجوری؟ ادرین:اصن حرف تو دهنم ماسید وقتی چهره ی زیباش رو دیدم...خیلی زیبا شدی😍دستم رو روی قلبم گذاشتم و نفس عمیق راحتی کشیدم..مرینت:چی شده؟ چرا اینقدر نگران و عصبی بودی؟ تو ذهنش:و چرا اینقدر جذاب شدی؟😫 ادرین:باورم نمیشه بازم فریب خوردم...توی ارایشگاه که بودم لایلا گفت که اگه میخوای مرینتو دوباره ببینی برو دنبالش چون از ارایشگاه فرار کرده..،لعنتی...چجوری بازم فریب دروغاش رو خوردم...مرینت:الهی دورت بگردم عزیزم اصلا نگران نباش،،،منی که اعتقاد دارم من برای امروز به دنیا اومدم،،،چرا باید فرار کنم قربونت بشم؟ ادرین:دستاش که روی صورتم بود رو ب و س ی د م و گفتم:ممنونم خانومم.،،من کارم تو ارایشگاه نصف نیمه موند😐مرینت:منم هنوز لباس نپوشیدم
نتیجه چالش داریم💙امیدوارم خوشتون اومده باشه...لطفا نظراتتون رو توی کامنت ها بفرمایید و اگر خوشتون اومده لطفا لایک کنید💞
ناظر عزیز و محترم خواهشا منتشر کنید🧡واقعا ۲ساعته دارم مینویسم و دستم خیلی درد گرفته لطفااااا منتشر کنید💙من همیشه میگم ناظری که این تست رو منتشر میکنی اگه دوست داشتی بیا توی کامنت بگو که ناظر بودی تا با ۲تا اکانت فالوت کنم سوییتی❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چالش
دارم: اجتماعی
ندارم: هدیه های اسمانی
فرنپشا جون من اولین باره دارم برات نظر میدم عالیبو گلم لطفا ادامه بده ترو خدا
سلام عزیزم
ممنونم عزیزم نظر لطفته
اره من حتما ادامه میدم چون از کاراری نصف نیمه خوشم نمیاد
و خب وقتی ارژی مثبت حتی فقط ۱نفر رو حس کنم با انرژی ادامه میدم🧡💙
پارت بعدی هم تو بررسیه گلم
خودم بررسیش کردم و ثبت کردمش انشاالله زودی میاد توی پروفایلت
عالی عالی عالی
چ ج : ریاضی علوم مطالعات
ببخشید این چند وقت برات کامنت نذاشتم اجیه گلم
ممنون اجی قشنگم
نه خوشکلم درکت میکنم این چندوقت ادم داستان خودش رو به زور واسش وقت خالی میکنه که بنویسه دیگه چه برسه به اینکه مدام بیاد به داستانای بقیه هم سر بزنه😶
من قرار بود 3 روز پیش داستانم و بنویسم
اصلا وقت نکردم امتحانم دارم موندم چیکار کنم
حرف نداشت👌🏼
چ ج از ریاضی خوشم نمیاد و از هدیه و مطالعات خوشم میاد
ممنونم
عه هدیه ها رو دوس داری🤨حالا نظر هرکسی محترمه...من تا کلاس دومم دوسش داشتم الان دیگه نه اصلاااااا😂دوران کودکی هم خوب چیزی بود😁
عالییی بود اجی
ج چ :فارسی و علوم
ممنون اجی قشنگم
عالی بود اجی جونم محشر نوشتی
جچ: درس مورد علاقم علوم اجتماعی ریاضی
از فارسی زیاد خوشم نمیاد
ممنونم اجی نیایش❤
و ممنون که به چالش جواب دادی💞
عالی بود اجی خیلی قشنگ بود
ممنونم اجی عزیزممم
برای بد جا کات کردنت بدو اشهدتو بخون راستی به تستای منم سربزن البته اگه زندت گذاشتم
یادم رفت بگم تستام تئی این اکانتمه اینو برای پشتیبانی ساختم
ممنونم ولی خدایی جای حساس نبود که
از نظر من بود بعدی
عزیزم بعدی تو بررسیه😊
ج.چ:علوم بخش تاریخ مطالعات مخصوصا مطالعات چهارم رو خیلی دوست داشتم از عربی و فارسی بدم میاد
ممنونم که به چالش جواب دادی
اره منم باهات موافقم
ولی من دیگه چیزی زیاد از چهارم یادم نیست:/
عالییییییییییییی میکشمتتتتتت
ممنونممم
عه چرا؟ :/
ممنونممم
عه چرا اخه؟