روح ایزابل p1

خب شخصیت اصلی داستان ما کیتیه کیتی پیترسون تک فرزنده و 10 سالشه و با پدر مادرش تو آمریکا زندگی میکنه پدرش دیوید و مامانش مونا حالا بریم واسه داستان

اواخر تابستون بود هوا کم کم داشت سرد میشد و خانواده پیترسون برای تنوع اب و هوا ب مسافرت می رفتند جاده ها بر خلاف همیشه خلوت و کم تردد بود هوا تریک بود و مه همجارو گرفته بود سکوت در ماشین حکمفرما بود مونا خواب و دیوید خسته و خواب آلود بود کیتی در افکار خود بود که ناگهان

جسدی روح مانند و غرق خونی تو وسط جاده دید و شروع به جیغ زدن کرد دیوید سرشو برگردوند تا ببینه چی شده از جاده منحرف شد و از یک پرتگاه به پایین افتادن کیتی بخاطر جسه کوچیکش زنده موند

و گریه کنان از ماشین بیرون اومدپدرش غرق خون میلرزید و مادرش بیهوش بود

کیتی رفت به طرف جاده تا کمک بیاره اما بوووم.؟؟؟؟ نه کیتی قبل اینکه بفمه چی شده از ترس بیهوش شد

خب بیشتر داستانو براتون نوشتم برید چالشمو ببینید