ریا چیدان

این اولین داستانم

سانو:سلام ریا:الکه سلام🦊 سانو:اسم من سانو یوری هست ریا:باشه پس من هم خودم رو معرفی می کنم اسم منم ریا ساما هست سانو: اسم و فامیل باهالی داری ها ریا:واقن سانو :آره دلتا:به اسم و فامیلش نگاه نکن یه دختر شوخیه که تو دنیا ندیدی راستی اسم من دلتاذونیا هست سانو:خوشبختم واقن ادامه داستان:دیمورو سانو:بیاین بیاین بیشتر با هم آشنا بشیمم چطور😄دلتا:باشه ریا:بگم از الان دلتا من یکی از قوانین اتاعت نمی کنم ها دلتا :تو رو واقن باید آدام کنن مات گات سانو:😂😂😂مات گات ریا :به چی می خندین مات گات ریا:من می دونم چی جوری خودمون رو معرفی کنیم🌺 سانو:واقن ریا ساما می شه بگین دلتا :آره ریا بگو ریا:باشه میگم ریا:اینطوریه که رنگ مو هات رنگ چشات اخلاقت رو بگی دلتا:اول من میگم اشکالی ندار سانو: من که میگم اشکالی ندار شما چی ریا ساما ریا:راحت باش بهم بگو ریا آره تو اول بگو دلتا:راست میگه سانو سانو:باشه دلتا:رنگ موی من نارنجی هست رنگ چشام سیاه اخلاقم خشن مهربون سانو:اشکالی نداره من آخرین نفر خودم رو معرفی کنم ریا :نه چه اشکالی دار، پس من خودم رو میگم ریا: رنگ مو آبی فیروزه ای چشام به نارنجی یا قرمز می خوره اخلاقم خشن، مهربان، خجالتی و شوخ سانو:رنگ مو های منم قرمز وقتی عصبانی میشم قرمز جیگری میشه چشام آبی اخلاقم هم خشن،مهربان، خجاتی، بعضی موقه ها شوخ دلتا:واقن سانو: منم از رنگ موهام خوشم نمیاد😭😭 ریا:دلتا خوانم واقن که بر اکس من همی شه وقتی عصبانی میشم چشام قرمز میشه دلتا:من که منظورم اینبو ریا:آهان ریا: هالا یادم اومد چشام نارنجی سانو:واقن دلتا :آره بابا من تا حالا ریا رو عصبانی عصبانی عصبانی از این حرفا دیدم چشاش خیلی خیلی خیلی خیلی قرمز بود سانو:اینا رو برای دل خوشی. من می گین ریا :راستی من می تونم رنگ مو هام رو عوز کنم نه کی گفت الان یه عکس از چشام که قبلا گرفتم می فرستم سانو:باشه بفرست دلتا:الان میبینی سانو:واقن چشات قرمزن وای خدا آدم می ترس ریا:آره بابا همه از چشام می ترسن دلتا:منم اولین بار که چشاش رو دیدم داشتم سکته می کردم سانو:آره منم وقتی اولین بار همه رنگ جیگریه مو هام رو دیدن ترسیدن ریا:بچه ها بیاین همدیگر رو ببینیم نه اینکه ذهنی با هم صحبت کنیم باش سانو:آره منم خیلی وقت می خواستم این رو بگم من موافقم دلتا:آره خوب حالا کجا قرار بزاریم سانو:ریا ساما شما بگین ولی من فقط می خوام به شما ریا ساما بگم ریا:باشه من می گم اشکالی ندارد بگو ولی من به خواطر راهت بودنت میگفتم ریا:دهکده ی مقفی در آسمان خوب سانو:آره خیلی خوب اتفاقن من توی راه اونجام دلتا :آره خوب پس من و ریا هم اونجا منتظرت هستیم ریا :پس من اومدم سانو:اهوم

سانو:سلام ریا:الکه سلام🦊 سانو:اسم من سانو یوری هست ریا:باشه پس من هم خودم رو معرفی می کنم اسم منم ریا ساما هست سانو: اسم و فامیل باهالی داری ها ریا:واقن سانو :آره دلتا:به اسم و فامیلش نگاه نکن یه دختر شوخیه که تو دنیا ندیدی راستی اسم من دلتاذونیا هست سانو:خوشبختم واقن ادامه داستان:دیمورو سانو:بیاین بیاین بیشتر با هم آشنا بشیمم چطور😄دلتا:باشه ریا:بگم از الان دلتا من یکی از قوانین اتاعت نمی کنم ها دلتا :تو رو واقن باید آدام کنن مات گات سانو:😂😂😂مات گات ریا :به چی می خندین مات گات ریا:من می دونم چی جوری خودمون رو معرفی کنیم🌺 سانو:واقن ریا ساما می شه بگین دلتا :آره ریا بگو ریا:باشه میگم ریا:اینطوریه که رنگ مو هات رنگ چشات اخلاقت رو بگی دلتا:اول من میگم اشکالی ندار سانو: من که میگم اشکالی ندار شما چی ریا ساما ریا:راحت باش بهم بگو ریا آره تو اول بگو دلتا:راست میگه سانو سانو:باشه دلتا:رنگ موی من نارنجی هست رنگ چشام سیاه اخلاقم خشن مهربون سانو:اشکالی نداره من آخرین نفر خودم رو معرفی کنم ریا :نه چه اشکالی دار، پس من خودم رو میگم ریا: رنگ مو آبی فیروزه ای چشام به نارنجی یا قرمز می خوره اخلاقم خشن، مهربان، خجالتی و شوخ سانو:رنگ مو های منم قرمز وقتی عصبانی میشم قرمز جیگری میشه چشام آبی اخلاقم هم خشن،مهربان، خجاتی، بعضی موقه ها شوخ دلتا:واقن سانو: منم از رنگ موهام خوشم نمیاد😭😭 ریا:دلتا خوانم واقن که بر اکس من همی شه وقتی عصبانی میشم چشام قرمز میشه دلتا:من که منظورم اینبو ریا:آهان ریا: هالا یادم اومد چشام نارنجی سانو:واقن دلتا :آره بابا من تا حالا ریا رو عصبانی عصبانی عصبانی از این حرفا دیدم چشاش خیلی خیلی خیلی خیلی قرمز بود سانو:اینا رو برای دل خوشی. من می گین ریا :راستی من می تونم رنگ مو هام رو عوز کنم نه کی گفت الان یه عکس از چشام که قبلا گرفتم می فرستم سانو:باشه بفرست دلتا:الان میبینی سانو:واقن چشات قرمزن وای خدا آدم می ترس ریا:آره بابا همه از چشام می ترسن دلتا:منم اولین بار که چشاش رو دیدم داشتم سکته می کردم سانو:آره منم وقتی اولین بار همه رنگ جیگریه مو هام رو دیدن ترسیدن ریا:بچه ها بیاین همدیگر رو ببینیم نه اینکه ذهنی با هم صحبت کنیم باش سانو:آره منم خیلی وقت می خواستم این رو بگم من موافقم دلتا:آره خوب حالا کجا قرار بزاریم سانو:ریا ساما شما بگین ولی من فقط می خوام به شما ریا ساما بگم ریا:باشه من می گم اشکالی ندارد بگو ولی من به خواطر راهت بودنت میگفتم ریا:دهکده ی مقفی در آسمان خوب سانو:آره خیلی خوب اتفاقن من توی راه اونجام دلتا :آره خوب پس من و ریا هم اونجا منتظرت هستیم ریا :پس من اومدم سانو:اهوم

اون یکی قبلی هم برای مغرور بود پس بقیه ازافی هستن

دنگغ8عحعجعجف8عجغجغغ8غ8ف8ف8غ8غ8غ8غ8غ8غ8غ8غ8ف7ف8ف7ف7ف747غ84858594

ایندو این دچس ای دچس ای

دددددددددددددددد