عشق 18.....

مرینت: رفتم تو اتاق در و بستم و ولو شدم رو تخت آخیییییش یه خستگییی در کردم و رفتم حموم آب گرم بود و خسته کاملا از تنم رفت واااای که چقدر امروز خوب بود به جز جایی که هزار تا لباس خرید واسم 😐

آدرین: رفتم سمت یه هتل هر چه زود تر باید از شر اون ویلی خلاص بشیم ..‌‌رفتم اتاق اجاره کردم بعدش تو اتاق خودم و رو تخت انداختم حال نداشتم رفتم تو تست چی یه چند تست خوندم و کاربرا شو فالو کردم و لایک کردم و کامنت گذاشتم (همون کاری که من کردم )آدرین: ولی یه جا یه نویسنده ی @@##٪$یه داستان نوشته بود (فهمیدم به من گفتی .آدرین: آفرین قربون آدم چیز فهم 😂. صبر کن دارم برات .آدرین: آره .آره )خلاصه رفتم دوش گرفتم و یکم دکور اتاق و تغییر دادم

مرینت اومدم بیرون لباس پوشیدم و رفتم تو بالکن(از حموم با حوله اومده بیرون) رفتم سر لب‌تاپ آلی رمزش و زدم و .....😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳😠وای خدا این که کارگردان همون سریاله دو خواهر دو دشمن 😳😳😳(همون فیلمی که تو قسمت ملکه موز یا کووین بنا نا ساختن )چرا انقدر ازش عکس داره نکنه .....

آدرین: حوصلم سر رفت اووووم آها چه طوره یکم با تمشک عزیز احوال پرسی کنم( همون مرینته )مکالمه: - سلام بر بانوی ق.ل.بم -سلام -خوبی -خوبم تو چه طوری -هر وقت تو خوبی منم خوبم -پس خوبی -آره -معلوم شد دروغه -چی دروغه؟ - اینکه هر وقت خوبم خوبی -مگه خوب نیستی -نه خوب نیستم -چی شده کی باعث ناراحتیت شده -یعنی نمی دونی .. -نه -واقعا که خودت باعث شدی خودت -چی چرا عزی/زم -چرا می گی چرا چون از تو متنفرم هر چقدر سعی کردم بگم نشد من دوس.ت ندارم میفهمی (پایان مکالمه)

آدرین: نه .... اشتباه نوشته بود آره . چند بار پیامشو خوندم درست بود درسته !!!نه نه نه نمی خوام نه نمیشه این قرار نبود.... مگه چی کار کردم چه غل.طی کرده بودم نه نه نه نههههه نمی تونه مرینت باشه حتما ح حتما شوخی بود آره شوخی بوده ولی چرا گفت ازم متنفر چرا نمی خوام نه نمی خوام

خب دوستان ببخشید دیگه میدونم همیشه منتظر هستید ناظر جان لطفا منتشر کن خواهشا ممنون ناظر خداحافظ من برم ژ❤🤍❤🤍❤❤❤❤❤❤❤❤❤